گروه حماسه و جهاد دفاع پرس: ابوالحسن بنیصدر در آستانه پیروزی انقلاب خود را چهرهای مذهبی و انقلابی به مردم معرفی کرد، از این رو در پنج بهمن 58 از رقبا پیشی گرفت و نخستین رئیس جمهوری اسلامی ایران شد.
وی در دوران مسوولیت خود به اختلافافکنی بین قوای کشور، از بین بردن اعتماد مردم به نظام و در پایان تلاش برای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی پرداخت. چندی بعد عدم کفایت وی از سوی مجلس شورای اسلامی اعلام شد و به تایید امام (ره) رسید.
احمد غضنفرپور از جمله کسانی بود که از پاریس به جمع یاران بنی صدر پیوست. وی با عقاید مارکسیستی در مجلس اول نماینده لنجان شد. غضنفرپور پس از عزل بنی صدر دستگیر شد و چند سال زندانی بود. وی پس از دستگیری در خصوص بنیصدر مواردی را ذکر کرد که در ادامه میخوانید:
«زمانی که بنی صدر به جبهه رفت، مسائل جدیدی پیش آمد. پیش از این بنیصدر روحیه حذف روحانیت را داشت. از این پس ورای این اعتقاد فکر جدیدی در ذهن وی ایجاد شده بود.
روزی قطبزاده به دفتر بنی صدر رفت. قطب زاده خطاب به بنی صدر گفته بود: «دیکتاتوری رو شده است و ضمناً اینها لیاقت اداره مملکت را ندارند و به زودی سقوط خواهند کرد و مردم نیز بیاندازه از آنها ناراضی هستند. ترس از این است که به کلی از اسلام رویگردان شوند، باید از هماکنون به کار اساسی دست زد. اولین راه این است که ما کنار برویم و جانشینی را ایفا کنیم که مردم به سوی ضد انقلاب جذب نشوند، دوم این که چون نمیخواهیم بر دامان شرق بیافتیم باید قدری در مورد آمریکا کوتاه آمد.»
بنی صدر آن روز هیچ پاسخی نداد، ولی روز بعد در کارنامه ریاست جمهوری نوشته بود: «عقیده عدهای بر آن است که این جمهوری شکستش حتمی است و باید کناره گیری کرد، ولی من معتقدم کنارهگیری در این شرایط از عدم مسوولیت سر چشمه میگیرد.»
به هر ترتیب این جانشینی در ذهن بنی صدر کاملاً قوت گرفته بود. از این رو بود که بنی صدر خود را رئیس اپوزیسیون معرفی میکرد، چون مطمئن بود که این جمهوری شکست میخورد. از وی سؤال شد اگر مردم به سوی شما جذب نشوند چه میشود؟ گفت: «در هر صورت ما شکست خوردهایم، احتمال دارد جذب نشوند، بدتر از شکست که نیست.
ولی در این که مردم با این اوضاع داخلی، با بحران اقتصادی، جنگ، جنگ زدگان، عملکرد وحشیانه عوامل دادگاهها، شکنجه، حذف بسیاری از آزادی ها و غیره از این رژیم روی گردان خواهند شد، شکی ندارم.»
به هر حال علاوه بر روحیه حذف روحانیت و ارگانها مسئله آلترناتیو شدن هم قضیه را تشدید کرده بود. در همان روزی که قطبزاده آمد، بنیصدر گفته بود: «با وجود امام هیچ کاری نمیتوان صورت داد، بعد از مدتی زمینه رفراندوم را طرح کرد نه به طور مستقیم بلکه غیرمستقیم.» در این زمینه بنی صدر گفته بود: «من ماشین امضاء نیستم، بالاخره مردم باید تعیین کنند کدام سیاست را قبول دارند و غیره.»
درباره امام (ره) هم گفته بود: «من همان سیاست را که با پدرم داشتم با امام هم عمل میکنم، هرچه پدرم میگفت من نه نمیگفتم، ولی کار خودم را انجام میدادم، من هم جلوی امام نمیایستم.»
او شخص خود را ولیفقیه میدانست و قبل از انتخاب به ریاست جمهوری یک بار به مرحوم محمد منتظری گفته بود: «پدرت بیخود منتظر است، ما دیگر کسی را امام درست نمیکنیم.»»
انتهای پیام/ 131