بخش دوم/ همسر شهید حسین‌علی‌ پور‌ابراهیمی در گفت‌وگو با دفاع‌ پرس:

همسرم، تبیین درست دفاع مقدس را راهگشای مشکلات جامعه می‌دانست

همسر شهید مدافع حرم «حسین‌علی پور‌ابراهیمی» گفت: همسرم معتقد بود که جوانان پشتیبان ولایت فقیه هستند و با غیرت و عرق ملی و دینی در همه صحنه‌ها و راهپیمایی‌ها حضور حماسی خود را اثبات کرده‌اند، ما نتوانستیم هشت سال دفاع مقدس را درست تبیین کنیم تا امروز جوانان مشکلات کمتری داشته باشند.
کد خبر: ۲۹۵۲۲۵
تاریخ انتشار: ۰۶ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۰:۱۴ - 28August 2018

گروه حماسه و جهاد دفاع پرس: ترسیم زندگی انسان‌های خداشناس و موحد زیبایی‌های بسیاری دارد؛ انسان‌هایی که همه سختی‌ها و مشکلات را پله‌ای برای رسیدن به خدا و عبودیت قرار می‌دهند و در تمام مراحل زندگی مسیر کمال را طی می‌کنند تا به مقام شهادت برسند. به‌راستی شهادت برازنده انسان‌های سختکوش و مومنی است که در زندگی لحظه‌ای را به غفلت نگذرانده‌اند. زندگی شهدا، سراسر درس زندگی و انسانیت است.

شهید حسین‌علی‌ پور‌ابراهیمی، یکی از شهدای مدافع حرم است که بی‌شک ویژگی‌های بسیار ممتازی داشته تا به این مقام رسیده است، انسانی شایسته و خوش اخلاق که زمینه پیوند نسل جوان با معنویت را با رفتار‌های پسندیده خود فراهم می‌کرد. در این خصوص با «لیلا دانا» همسر این شهید مدافع حرم گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که بخش اول آن‌ پیشتر منتشر شده است و در ادامه بخش دوم آن را می‌خوانید:

تبیین دفاع مقدس را راهگشای مشکلات جامعه اسلامی می‌دانست

مهم‌ترین دغدغه شهید بحث فرهنگی جوان‌ها بود، او می‌گفت: «اگر بازنشسته شوم، سعی می‌کنم به حوزه دانشگاه بروم و با نسل جوان همراه باشم، تا بتوانم در برطرف کردن مشکلات فرهنگی آن‌ها موثر باشم.» معتقد بود؛ ما خوب نتوانستیم هشت سال دفاع مقدس را برای جوان‌ها تبیین و تفهیم کنیم، اگر توانسته بودیم امروزه جوانان جامعه اسلامی بسیاری از مشکلات را نداشتند و بیشتر آنان راه حق و درست را می‌یافتند، درست به وظیفه و رسالت خودعمل نکرده‌ایم.

 از حضور حماسی جوانان در صحنه اشک می ریخت

در راهپیمایی 9 دی سال 88 با اشک چشم و ذوقی که از حضور معنوی و ارزشی مردم به‌ویژه نسل جوان به وی دست داد، گفت: «کجا هستند؟ آن‌ها که می‌گویند جوانان دهه 70 همانند دهه 60 و 50  نیستند؟ کجا هستند بیاید ببینند چگونه جوانان پشت ولایت فقیه، باغیرت و عرق ملی و دینی در صحنه حضور حماسی دارند؟

توجه خاصی به حضور بچه‌ها در مراسم مذهبی داشت

زمانی‌که فرزندانمان کوچک بودند، برای بردن آن‌ها به مراسم و برنامه‌های مذهبی، همه وسایل را مهیا می‌کرد، دفتر نقاشی، میوه، ساندویج و ... با خود می‌آورد، انگار بچه‌ها به پیک‌نیک می‌روند. بقیه بچه‌ها هم در کنار بچه‌های ما نقاشی می‌کشیدند و بازی می‌کردند و فضای شادی برای آن ها فراهم می‌شد. از کودکی فرزندان‌مان را همگام و هم‌سو با ارزش‌ها تربیت کردیم، به همین دلیل آن‌ها نیز همواره با ما همگام شدند و خوشبختانه این همراهی همچنان در طول مسیر زندگی ادامه پیدا کرده است.

خاطرات خوبی از  همراهی او در ذهن من و فرزندانم باقی مانده است

زمانی‌که در گیلان بودیم در راهپیمایی‌ها، حسین در حاشیه پیاده‌رو حرکت می‌کرد تا با هم به بچه‌ها رسیدگی کنیم. او هیچ‌وقت نمی‌گذاشت تمام مسئولیت و سنگینی کار نگهداری بچه‌ها بر‌عهده من باشد و خیلی همکاری و همراهی می‌کرد، خاطرات خوبی از این همراهی‌ها در ذهن من و فرزندانم باقی مانده است.

مهم ترین دغدغه شهید پرداختن به بحث فرهنگی جوانها و کمک به حل مشکلات  آنها بود/تنبین درست دفاع مقدس راهگشای مشکلات جامعه اسلامی  می دانست

نه فقط به فرزندان خودمان بلکه به بچه‌های دیگران نیز مسئولیت می‌داد

حسین همواره به بچه‌ها مسئولیت می‌داد. بچه‌ها نوبتی مسئول خرید نان خانه بودند، نه فقط به فرزندان خودمان بلکه به بچه‌های دیگران نیز در مراسم و برنامه‌های مذهبی و فرهنگی مسئولیتی متناسب با سنشان می‌داد و می‌گفت: باید به کودک از سن کم مسئولیت داد تا زمانی که بزرگ شد از عهده مسئولیت‌های بزرگ برآید. به‌راستی که جنگ و دفاع مقدس در تمام زندگی او اثر گذاشته بود و این نیز یکی از درس‌های دفاع مقدس برای حسین بود.

فضای خانه با ورود همسرم سرشار از شادی و نشاط می شد

زمانی که همسرم وارد خانه می‌شد، آن‌قدر محیط خانه سرشار از شادی و نشاط و سر و صدا می‌شد که می‌گفتم، انگار سه فرزند دارم. با فرزندان خود مثل یک برادر بزرگ‌تر و دوست رفتار می‌کرد، تا زمانی که بچه‌ها کم سن و سال بودند، با آن‌ها بازی می‌کرد و وقتی بزرگ‌تر شدند با آن‌ها کشتی می‌گرفت و شوخی می‌کرد. هر زمان وقت داشت با بچه‌ها به باشگاه و کلاس‌های ورزشی می‌رفت و تمام مدت در کنار آن‌ها می‌ماند، زمانی که به منزل برمی‌گشتند با زبان شوخی نکات تربیتی و اخلاقی را به آن‌ها گوشزد می‌کرد، این‌قدر با بچه های خود صمیمی بود که هر‌کس آن‌ها را باهم می‌دید گمان می‌کرد حسین برادر بزرگ‌تر بچه‌هاست.

مهم ترین دغدغه شهید پرداختن به بحث فرهنگی جوانها و کمک به حل مشکلات  آنها بود/تنبین درست دفاع مقدس راهگشای مشکلات جامعه اسلامی  می دانست

همه دوست داشتند با او به سفر بروند

اهل مسافرت رفتن بدون برنامه‌ریزی تدارک خاص بود، چهار نفری می‌رفتیم و خیلی منتظر دیگران نمی‌شدیم. از سه‌چهار سالگی بچه‌ها را کوه می‌بردیم، بچه‌‌ها چهار صبح بیدار می‌شدند و برای رفتن به کوه مهیا می‌شدند. همه دوستان می‌گفتند؛ اگر کسی می‌خواهد به مسافرت برود و مسافرت خوب و خوشی را تجربه کند، باید با خانواده شما همراه شود. فوق العاده خوش‌سفر بود و همیشه‌ می‌گفت: «خانم‌ها در سفر باید استراحت کنند و نباید کار کنند.» تمام سعی و تلاش خود را می‌کرد، تا در مسافرت به همه خوش بگذرد و بیشتر کارها را خودش انجام می‌داد.

سحر خیز و کم خواب بود

کم خواب و سحر خیز بود، رفتن به راهپیمایی و نمازجمعه را برای فرزندان‌مان به‌گونه‌ای برنامه ریزی می‌کرد که دلپذیر باشد. تفریح و نشاط را چاشنی راهپیمایی‌ها و برنامه‌هایی از این قبیل می‌کرد تا ضمن اثر معنوی، به خانواده خوش بگذرد و خاطره‌ی خوبی به‌جا بماند.

با مشارکت یکدیگر ادامه تحصیل دادیم

 که گفتم، من در مقطع کارشناسی در رشته ادبیات دانشگاه تهران جنوب درس می‌خواندم، همسرم نیز در رشته جغرافیای سیاسی در مقطع کارشناسی ارشد تحصیل می‌کرد. در برخی از درس‌ها با‌هم در یک کلاس بودیم و او از این بابت خیلی خوشحال بود. برای کمک به همسرم و این‌که گاهی، در برخی کلاس‌ها نمی‌توانست حاضر شود، من سرکلاس‌های او حاضر می‌شدم، درس‌ها را برایش خلاصه می‌‎کردم تا به خاطر مسئولیت‌هایی که داشت بتواند زمان کمتری را صرف مطالعه و درس خواندن کند.

خیلی از دانشجوها جذب او می‌شدند

حسین در دانشگاه خیلی سعی می‌کرد که تیپ و چهره خیلی رسمی و مذهبی نداشته باشد، خیلی از دانشجوها جذب او می‌شدند، با این‌که شاید ظاهر وی جوان پسند نبود ولی به خاطر اخلاق و رفتار پسندیده‌اش با او رابطه‌ای صمیمی ایجاد می‌کردند، خصوصی‌ترین حرف‌ها و مشکلاتشان را با حسین در میان می‌گذاشتند و از او مشاوره می‌خواستند.

ادامه دارد...

انتهای پیام/ 191

نظر شما
پربیننده ها