گروه حماسه و جهاد دفاع پرس: شهید آتشنشان «بهنام میرزاخانی» متولد ۳۱ خرداد سال ۱۳۷۰ و از آتشنشانان ایستگاه ۲ آتشنشانی بود که در جریان اطفای حریق ساختمان پلاسکو دچار سوختگی ۶۵ درصدی شد و یک روز پس از انتقال به بیمارستان شهید مطهری (ره) به فیض شهادت نائل آمد و در قطعه ۵۰ گلزار شهدای تهران آرام گرفت. وی که تنها ۳۳ روز از دامادیاش میگذشت، اولین و جوانترین شهید ماجرای پلاسکو نام گرفته است. به منظور آشنایی با خصوصیات اخلاقی این شهید آتشنشان، گفتوگویی را با مادر وی انجام دادیم.
«محترم کزازی» مادر شهید میرزاخانی در گفتوگو با خبرنگار دفاع پرس، با اشاره به خُلقیات فرزند خود اظهار داشت: فرزندم از کودکی با قرآن مانوس بود و روزه و نماز اول وقت وی هیچگاه ترک نشد. بهنام بسیار با محبت بود و شوخطبعی و رفتار خوب سبب شده بود، دوستان زیادی داشته باشد. دوستانی که هنوز ما را تنها نگذاشتهاند و تمام تلاش خود را میکنند که جای خالی بهنام را پر کنند.
وی ادامه داد: بهنام عاشق شغل آتشنشانی بود. پنج سال در سازمان آتشنشانی خدمت میکرد. همیشه میگفت، «آتشنشانی شغل نیست، عشق است.» اکنون هم برادرش میخواهد راه او را ادامه دهد و آتشنشان شود.
مادر شهید در خصوص ارادت فرزند خود به شهدا بیان کرد: بهنام تا فرصتی به دست میآورد، راهی گلزار شهدا میشد. تفریحش زیارت شهدا بود. شبهای قدر را در کنار آنها احیا میکرد و آرزو داشت در قطعه شهدا آرام بگیرد تا پس از شهادت باز هم با دوستان وی در این مکان مقدس جمع شوند.
وی افزود: فرزندم به شهیدان «محمدابراهیم همت»، «سید احمد پلارک» و «محمدهادی ذوالفقاری» علاقه خاصی داشت. بهنام همیشه میگفت، «ما مدیون خانواده شهدا هستیم. دست پدر و مادر شهدا را باید بوسید.»
مادر شهید گفت: آرزوی بهنام شهادت بود. همیشه پس از نماز سجده میکرد و از خداوند میخواست، «مرگ با عزت داشته باشد.» هرچند که در سال ۱۳۹۴ یک سانحه رانندگی خطرناک را تجربه کرد، اما خداوند وی را حفظ کرد تا سرانجام عمرش همانی باشد که همواره آرزو میکرد.
وی با اشاره به تلاشهای فرزند خود برای اعزام به سوریه تصریح کرد: پس از مدتها پیگیری، قرار بود عید سال ۱۳۹۶ به سوریه اعزام شود. به همسرش گفته بود، «آرزوی شهادت دارد و میداند که به شهادت میرسد.» میدانست من ناراحت میشوم، به همین دلیل از اشتیاق دوست خود برای دفاع از حرم صحبت میکرد؛ من غافل از اینکه خودش را میگوید، پاسخ میدادم، «مامان جان، تا فرزندشان از جبهه بازگردد، آن خانواده چه میکشد، خیلی سخت است.»
مادر شهید در پایان بیان کرد: اگر چه پسرم وصیتنامه نداشت، اما همیشه میگفت، «اگر شهید نشویم، میمیریم. پس چه بهتر که شهادت روزی ما شود.» خدا را شاکر هستم که فرزندم به آرزوی خود رسید. خداوند انشاءالله همه جوانان را به راه راست هدایت کند و یاریشان کند که راه شهدا را ادامه دهند.
انتهای پیام/ 711