«احمد تقوا» رزمنده هشت سال دفاع مقدس و همرزم شهید «مرتضی جاویدی» در گفتوگو با خبرنگار دفاع پرس در شیراز، به بیان خاطراتی از رشادتهای شهید «مرتضی جاویدی» در عملیات «والفجر ۲» که در تیرماه سال ۱۳۶۲ صورت گرفت، پرداخت و با بیان اینکه لشکر المهدی (عج) نقش بهسزایی در این عملیات داشت، اظهار داشت: روز ۳۰ تیرماه سال ۶۲، شهید «علی صیادشیرازی» وارد منطقه عملیاتی شد و مشاهده کرد که گردان «فجر» به فرماندهی «مرتضی جاویدی» روی تپه «برده زرد» در محاصره است؛ وی توسط بیسیم از «مرتضی جاویدی» خواست که عقبنشینی کند، ولی برخلاف تصور همه، وی با قاطعیت تمام گفت «از ابتدا که وارد عملیات شدیم، فرمانده تیپ به ما امر کرده که نگه داشتن این تپه به منزله نگهبانی از تنگه «احد» است و ما به هیچوجه عقبنشینی نمیکنیم».
وی افزود: این گفته «مرتضی جاویدی» چنان هیجان و قوت قلبی به همه داد که «علی صیاد شیرازی» گفت «حال که این طور است ما نیز تمام توان خود را به کار میبندیم تا جاده را آزاد کرده و به شما برسیم».
«تقوا» تصریح کرد: سرانجام روز ۱ مردادماه سال ۶۲ بادگان «حاج عمران» و تپه «برده زرد» و مقداری از جاده آزاد شد. من نیز صبح زود پایین تپه «برده زرد»، «مرتضی جاویدی» را دیدیم که سرنیزه در دست داشت و یک ترکش از دو سه روز قبل در کمرش خورده، ولی مردانه استقامت کرده بود.
وی ادامه داد: «مرتضی جاویدی» به من گفت: «من با این سرنیزه و ۲ نفر دیگر با کلاش رفتهایم و تبهای را آزاد کردهایم، ولی بقیه باورشان نمیشود و نمیآیند روی آن تپه مستقر شوند». خوب به یاد دارم که از وی خواستیم که به عقب برود و ضمن درمان جراحتش، به دیدن برادر «محسن رضایی» و «علی صیادشیرازی» که منتظر او بودند برود، ولی قبول نمیکرد و میگفت: «تا همه شهدا را به عقب نفرستیم، امکان ندارد».
همرزم شهید جاویدی تصریح کرد: «مرتضی» تا زمانی که از تخلیه تمامی شهدا و مجروحها اطمینان حاصل نمیکرد، منطقه را ترک نکرد تا اینکه با اصرار زیاد و واسطه قرار دادن فرمانده گروهان خط شکن «ابوالقاسم چوبان» مبنی بر اینکه شبانه جنازهها را انتقال خواهیم داد، وی راضی شد که به عقب برگردد.
تقوا به بیان ماجرای بوسه حضرت امام خمینی (ره) به پیشانی شهید «مرتضی جاویدی» پرداخت و اظهار داشت: مدتی پس از عملیات «والفجر ۲» که نیروهای گردان پس از دیدار با امام خمینی (ره) و مرخصی به پادگان «جلدیان» برگشتند، «مرتضی جاویدی» برایم نقل کرد «پس از عملیات در تصادف دستم شکسته و در کچ بود که خدمت امام خمینی رسیدیم. در دیدار خصوصی ایشان زمانی که فرمانده وقت سپاه (محسن رضایی) بنده را معرفی کرد، امام به قیافه و جثه کوچک من نگاهی کرد و با حالت تعجب گفت: «جاویدی این است؟!» (ظاهرا با آن توصیفها که از رشادتها و شهامتهای ایشان صورت گرفته بود، امام (ره) انتظار داشتند که با یک فرد قوی هیکل روبهرو شوند) امام مرا فرا خواند و پیشانیام را بوسید و من هم فرصت را غنیمت شمرده و قبل از اینکه محافظان بتوانند حرکتی کنند، پیشانی امام را بوسیدم که موجب حیرت حاضران در جمع شد».
وی به نقل از شهید «مرتضی جاویدی» گفت: «بعد بوسه حضرت امام، ایشان به من گفتند «دستت در عملیات مجروح شده است؟» و من نیز گفتم: «نه در تصادف بعد از عملیات». ایشان دستی روی کچ کشیدند و گفتند: «انشاءالله خوب میشود». از حسینیه جماران که بیرون آمدم گچ را بریدم و در کمال تعجب دیدم علیرغم طی نشدن دوره درمان، دستم خوب شده است».
وی در پایان انتقاد کرد: در طول هشت سال دفاع مقدس، عملیاتهای مختلفی توسط رزمندگان اسلام برای حفظ استقلال و حفظ نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران انجام شده است که رشادتهای رزمندگان در آن، آنطور که باید منعکس نشده است.
خاطرنشان میشود، عملیات «والفجر ۲» در تاریخ ۶۲/۰۴/۲۹ با فرماندهی مشترک سپاه و ارتش و با رمز «یا الله» در منطقه «غرب پیرانشهر» و با هدف تصرف ارتفاعات «سرکوب منطق» (تصرف پادگان «حاج عمران» و تسلط به شهر «چومان مصطفی») آغاز شد و با آزادسازی ۲۰۰ کیلومتر مربع از خاک دشمن و تسلط بر قسمتی از ارتفاعات «سرکوب منطقه» به کار خود پایان داد.
در این عملیات، ۲۴ گردان پیاده و مکانیزه شرکت داشتند که ۱۷ گردان آن از لشکر «المهدی» بودند و بیش از چهار هزار و ۲۰۰ کشته و زخمی و اسیر و انهدام ۵۰ پایگاه دشمن از نتایج این عملیات بهشمار میرود.
انتهای پیام/