وصیت‌نامه شهید رضا یزدی؛

برادرم! هرگز مگذار سلاحم از ماندن زنگ بزند و بپوسد

شهید رضا یزدی در وصیت‌نامه خود آورده است: «برادرم! هرگز مگذار سلاحم از ماندن زنگ بزند و بپوسد و هرگاه سلاحم بر زمین افتاد، سلاحم را تو برگیر و همچون شیران روز برای اسلام عزیز بجنگ.»
کد خبر: ۳۰۰۶۹۴
تاریخ انتشار: ۳۰ تير ۱۳۹۷ - ۱۲:۳۹ - 21July 2018

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، روزگاری رهبر کبیر انقلاب اسلامی (ره) در مورد وصیت‌نامه شهدا می‌فرمود: «این وصیت‌نامه‌‏هایى که این عزیزان می‌نویسند، مطالعه کنید. 50 سال عبادت کردید و خدا قبول کند، یک روز هم یکى از این وصیت‌نامه‏ ها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید.» چند سال پیش بود که رهبر معظم انقلاب هم در یکی از دیدارهای رسمی‌شان به خواندن وصایای شهدا توصیه داشتند.

ایشان در این زمینه فرمودند: «این وصیت‌نامه‌هایی که امام می‌فرمودند بخوانید، من به این توصیه‌ ایشان خیلی عمل کرده‌ام. هرچه از وصیت‌نامه‌های همین بچه‌ها به دستم رسیده - یک فتوکپی، یک جزوه - غالباً من اینها را خوانده‌ام؛ چیزهای عجیبی است. ماها واقعاً از این وصیت‌نامه‌ها درس می‌گیریم. این‌جا معلوم می‌شود که درس و علم و علم الهی، بیش از آنچه که به ظواهر و قالب‌های رسمی وابسته باشد، به «حکمت معنوی» - که ناشی از نورانیت الهی است - وابسته است. آن جوان خطش هم بزور خوانده می‌شود، اما هر کلمه‌اش برای من و امثال من، یک درس راهگشاست و من خودم خیلی استفاده کرده‌ام...وقتی معنویت هست، دلها مجذوب آن می‌شود. وقتی دل‌ها مجذوب شد، نیروها به دنبال دل‌ها و اراده‌ها حرکت می‌کند. وقتی این‌طور شد، بزرگ‌ترین قدرت‌ها نمی‌توانند یک ملت را شکست بدهند. برادران! این واقعیت در ایران اتفاق افتاد؛ بزرگ‌ترین قدرت‌های دنیا نتوانستند ایران را شکست بدهند.» اعجازهای نهفته در کلام این مردان خدا گنجینه‌ای از حکمت آن‌هاست که میدان جهاد در راه خدا به آن دست یافتند. مرور خطوط این وصایا ضروری است.

شهید رضا یزدی متولد سال 1343 بود که در سن 19 سالگی در عملیات والفجر 4 در پنجوین عراق به دجه رفیع شهادت نائل شد. پیکر مطهر این شهید والامقام در قطعه 53 گلزار شهدای بهشت زهرا(س) تهران آرام گرفته است. در ادامه وصیت نامه شهید یزدی را می‌خوانید:

«بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام بر اول شهید گمنام، مولای متقیان امیر المومنین حضرت علی (علیه السلام)، و با سلام بر حضرت مهدی، منجی عالم بشریت، و با سلام بر رهبر کبیر انقلاب، خمینی عزیز.

چند کلامی که بر روی کاغذ آورده­ام، گوشه ای از درد و دلهای این حقیر، رضا است، که با شما درمیان می‌گذارم بعنوان وصیت نامه.

با سلام ودرود بر مادران شهدای قهرمان، که با فرستادن فرزندان عزیزشان به جبهه­‌هاو دفاع از اسلام عزیز، آنها را تقدیم به درگاه خداوند نمودند، و بر این تقدیم افتخار کردند، و با ایثار تمام فرزندان عزیزشان به خیل شهدای صدر اسلام پیوستند، و درود بر امت حزب­الله که با جهاد بر مالشان به جبهه، که دفاع از اسلام است، ایثار می­‌کنند.

برادران و عزیزان، شما باید این شعار را به شعر تبدیل کنید که:ما اهل کوفه نیستیم امام تنها بماند/ ما می­‌رویم به جبهه اسلام زنده بماند

برادران، از فعالیت خود برای به ثمررسیدن این درخت نوپای اسلام دست بر ندارید، همانطور که امام فرمود: مساجد را پر کنید و به آن اهمیت بدهید. مشغول خودسازی و عبادت باشید که رستگاری شما در این است.

در کارهایتان اخلاص داشته و کار را برای رضای حق تعالی انجام دهید. برادر عزیزم هیچ­وقت ناراحت نباش از اینکه درمیان شما نیستم، چون ما در راه معبود خود جنگیدیم، و درراه معبود خود کشته شدیم. برادرم هرگز مگذار سلاحم از ماندن زنگ بزند و بپوسد و هرگاه سلاحم بر زمین افتاد، سلاحم را تو برگیر و همچون شیران روز برای اسلام عزیز بجنگ.

و تو خواهرم حجابت را که سنگر توست هرگز رها نکن، چون سیاهی چادر تو بهترین سلاح جنگ توست، و دشمن بیشترین ترس را از همینها دارد و اگر چنین بودی، از یاران واقعی زینب خواهی بود. پدر عزیزم برای من طلب مغفرت کن و مرا ببخش و تو ای مادرم در مرگ من هرگز لباس سیاه بر تن مکن، و سربلند و سرافروز باش، از اینکه فرزندت را فدای قرآن و اسلام شد.»

منبع: تسنیم

نظر شما
پربیننده ها