گروه حماسه و جهاد دفاع پرس: 40 روز از شهادت یکی از شیرمردان جبهه سوریه می گذرد، شهید «شاهرخ دایی پور» از فرماندهان مستشاری و از اساتید دافوس سپاه پاسداران یکم تیرماه امسال در اثر برخورد با تله انفجاری دشمن در سوریه مسافر آسمان ها شد. شجاعتش زبانزد دوستان و آشنایاناش بود و همین روحیه او باعش شد تا در جبهه های مختلف مبارزه با ایادی شیطان حضور پیدا کند. فعالیت هایش را پیش از به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی در زادگاهش کرمانشاه آغاز کرد و با آغاز جنگ تحمیلی در جبهه دفاع مقدس حاضر شد. او با رشادت هایی که از خود در مقابل ضد انقلاب نشان داد به کابوسی برای آن ها تبدیل شد.
بعد از جنگ به عنوان یکی از اساتید نظامی در دافوس سپاه پاسداران به تدریس درس توسعه پدافندی مشغول شد. به واسطه سال ها حضور در واحد زرهی و تجارب بسیار در میدان های جنگ، به شاخه طرح ریزی پدافندی بسیار مسلط بود همین تسلط او به اطلاعات نظامی باعث شد تا دایی پور به عنوان فرمانده مستشاری داوطلبانه در صحنه جنگ سوریه حاضر بشود.
ویژگی های خاصش او را از سایر نیروها متمایز می کرد
همرزم شهید دایی پور که خود از فرماندهان مستشاری در سوریه است در گفتوگویی با خبرنگار دفاع پرس در رابطه با نحوه آشنایی خود با این شهید اظهار داشت: اولین بار زمستان سال 95 به واسطه ماموریتی ایشان را دیدم. آن زمان با جمعی از دوستان کرمانشاهی در واحدی کار می کردیم که باید هر روز گزارش کارشان را ثبت و ضبط می کردم، از این رو با شهید دایی پور ارتباط نزدیکی پیدا کردم و این ارتباط تا آخر سال 96 ادامه داشت. از همان زمان وجه تمایزش با دیگران مشخص بود، ارتباط خوبی با نیروهای محلی و خصوصا سوری ها داشت و خونگرم بود.
وی به تخصص های نظامی شهید اشاره کرد و افزود: از همان ابتدا به دانش نظامی اش پی بردم و حدس می زدم که از اساتید نظامی باشد. زمان جنگ بیشتر در زمینه زرهی و توپخانه فعال بود و از آنجا که افراد متخصص از دانش عمومی هم برخوردار هستند در جبهه مقاومت از در بحث فرماندهی عملیات های نظامی فعال بود. از آنجا که در دافوس درس توسعه پدافند تدریس می کرد به واسطه شرایط سرزمینی سوریه که در بسیاری نقاط باید حالت پدافندی و دفاعی تقویت شود از تخصصش در پدافند سرزمینی، دفاع از مناطق، دفاع از جبهه ها و لایه های دفاعی در مقابل دشمن استفاده می شد.
فرماندهان مطرح نظامی در مقابلش کم آوردند
همرزم شهید دایی پور از نبوغ شهید در ارائه طرح های عملیاتی در جلسه با دیگر فرماندهان جبهه مقاومت سخن گفت و ادامه داد: در جلسات مستشاری که داشتیم در مقابل ژنرال های روس و سوریه و فرماندهان مقاومت ابتدا سکوت می کرد تا همه نظرات داده شود، وقتی وارد بحث می شد ممکن بود اول در مقابل حرف هایش گارد بگیرند ولی وقتی با ادله و استناد به خطوط در نقشه صحبت می کرد همه تسلیم گفته هایش می شدند. همه تهدیدات دشمن، راه های نفوذ را به خوبی شناسایی می کرد و راه های مقابله با آن را می گفت.
پیش بینی هایش عملی می شد
وی به آخرین پیش بینی شهید در رابطه با حمله دشمن در خاک سوریه اشاره کرد و گفت: پیش بینی اش در رابطه با منطقه دیرالزور و المیادین و شهر بوکمال بود که گفت دشمن به واسطه طرح های آمریکایی از این منطقه عملیات خواهد کرد. البته زمانش را عید سال 96 پیش بینی کرده بود اما این زمان اتفاق نیافتاد و مدتی بعد در سال 97 دشمن از همین منطقه عملیات کرد ولی نتوانست به اهداف کامل دست پیدا کند. این نشان از ذهن خلاق و دید نظامی بزرگ شهید بود. چندین جلسه و بارها کسانی که ادعای نظامی داشتند چه از خودی ها و غیر خودی ها در مقابلش کم آوردند.
این مستشار نظامی با بیان اینکه فرماندهان ایرانی گاها جلوتر از نیروهای سوری در میدان مبارزه حاضر می شوند بیان کرد: شهید دایی پور می توانست در ستاد فرماندهی در منطقه بنشیند و طرح بدهد اما به اصطلاح تا خودش پا روزی زمین نمی گذاشت طرح نظامی نمی داد، اینطور نبود که روی نقشه و تصاویر هوایی طراحی عملیات یا خطوط پدافندی کند. یکبار در یکی از مناطق به حدی جلوتر از نیروهای سوری به سمت نیروهای جبهه النصره رفتیم که نگران شدم و گفتم: حاجی الان اگر برگردیم ممکن است سوری ها فکر کنند از طرف النصره آمدیم. اما با همین شرایط همه زمین های منطقه را دید و بسیار جلوتر هم رفت تا با دقت تمام نظر نظامی اش را ارائه دهد.
وی گفت: با اینکه از ناحیه پا مجروح بود اما یکبار از من خواست در شب برای سرکشی منطقه ای برویم، با آن پا در تپه های رملی حما و زمین های نخود به سختی می رفت و کار را رها نمی کرد تا فردا منتظر گزارش نیروهای مهندسی باشد.
همرزم شهید دایی پور به ویژگی های شخصیتی شهید اشاره کرد و گفت: در اوج تهمت ها خودی و دشمن به مدافعان حرم که می گفتند مدافعان حرم حقوق میلیونی می گیرند، جانی و مالی در خدمت جبهه مقاومت بود. از وضع مالی خوبی برخوردار بود و در اوج تمکن مالی همه چیز را رها کرد و به جبهه آمد.
مهمان کردن رزمنده ها به ساندویچ/ تلاش برای تاسیس خیریه در سوریه
وی از کمک های شهید به جبهه مقاومت گفت و افزود: ساندویچی شاورما در دمشق هست که بعضا رزمنده ها برای تنوع در غذایشان به این مغازه می روند. یکبار که با شهید به ساندویچی رفتیم 250 تا غذا سفارش داد، خیلی تعجب کردم، گفت بچه های فاطمیون امشب در خط هستند و غذایشان را هم که می دانی چیست. غذاها را گرفت و برایشان برد. بارها این کار را با خرید آبمیوه و نوشابه برای حجم وسیعی از بچه های فاطمیون و زینبیون کرد.
این مستشار نظامی ایران در سوریه به تلاش شهید برای تاسیس خیریه ای در نبل الزهرا اشاره کرد و گفت: خیلی پیگیر به ثمر نشستن موسسه ای بود تا ماهانه مبالغی که خیرین مخصوص این کار گذاشته اند را به دست ایتام برساند که این اتفاق افتاد و شهید دایی پور در واقع نقطه وصل کار خیر شد.
وی افزود: چند سالی سنش از من بیشتر بود با اینهمه بسیار شوخ و اهل خنده بود. یکبار جدی گفتم: «حاجی پشت ما انقدر حرف می زنند، سوریه را رها کنیم و برگردیم ایران.» گفت: «من نمی توانم روز حساب جواب خانم حضرت زینب (س) را بدهم. همه تلاشم را می کنم تا به سوریه بیایم تا وقتی که نگذارند. الان نیاز هست که اینجا باشم. می ترسم درِ شهادت که در 8 سال دفاع مقدس بسته شد اینجا هم بسته شود.»
در اوج دلبستگی به خانواده از آن ها دل کند
همرزم شهید دایی پور افزود: دخترانش را بسیار دوست داشت. هر روز صبح با دخترش زهرا صحبت می کرد. گاهی که من با دختر کوچکم حرف می زدم من را مسخره می کرد، اما خودش در صحبت با دخترانش خیلی با عطوفت حرف می زد و مهربان بود. اینطور نبود که از سر بی علاقگی به خانواده به سوریه آمده باشد، اتفاقا در اوج دلبستگی آن ها را رها کرد و به جبهه آمد. این موضوع برای همه مدافعان حرم هست. اینکه از دلخوشی هایشان سیر نمی شوند بلکه دل می کَنند و این هنر مدافعان حرم است.
انتهای پیام/ 141