به گزارش خبرنگار دفاع پرس از یزد، شهید «سید جلیل ساداتی» را قطعا تمامی فعالان عرصه فرهنگ و هنر استان یزد در دهه شصت میشناسند. وی از شهدای فرهنگی و اولین مسئول گروه سرود و موزیک استان یزد بود که به حق با توجه ویژه به عرصه موسیقی، آثاری بیاد ماندنی را در تاریخ موسیقی دارالعباده یزد تولید کرد.
سید جلیل ۲۰ تیرماه سال ۱۳۳۷ در خانوادهای مذهبی متولد شد و در دامان پدر و مادری مهربان و دلسوز پرورش یافت. با مجالس روضه خوانی که هر هفته در منزل داشتند، عشق به اسلام و ائمه اطهار در وجودش شکل گرفت.
پس از گذراندن آموزش ابتدایی تا اول متوسطه وارد هنرستان شد و در رشته فلزکاری به تحصیل ادامه داد. در کنار تحصیل به آموزش هنری نیز میپرداخت. تا این که پس از اتمام دوره هنرستان و اخذ دیپلم، به خدمت نظام وظیفه فراخوانده شد.
خدمت سربازی وی مقارن با شروع انقلاب اسلامی امت ایران و اوجگیری مبارزه با حکومت طاغوت بود. سید جلیل ابتدا دوره مقدماتی را در خرمآباد و سپس با درجه گروهبان دومی به اصفهان منتقل شد.
بعد از مدتی به فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر ترک سربازخانهها، به بهانه مرخصی از پادگان خارج شد و به یزد رفت و بعد از آن نزد برادرش در تهران مخفی شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی با فرمان امام خمینی (ره) سریعا به اصفهان بازگشت و با همکاری نیروهای انقلابی، به دستگیری عوامل مزدور شاه پرداخت.
با پایان یافتن خدمت سربازی به یزد مراجعه کرد و چندی بعد از طرف آموزش و پرورش ماموریت یافت تا گروه سرود، موزیک و امور تربیتی را سر و سامان دهد. بعد از روبهراه شدن همه کارها، در واحد سمعی و بصری امور تربیتی آموزش و پرورش مشغول فعالیت شد.
در نیمه سال ۶۳ مسئولیت واحد هنری امور تربیتی آموزش و پرورش را نیز متقبل شد و آثار هنری بزرگی از جمله راهاندازی سینما تئاتر دانشآموزی با امکانات گسترده در تالار «دهم فروردین»، تهیه فیلمهای ماندنی در زمینه جبهه و جنگ، اجتماع سیاسی، ایجاد نمایشگاههای متعدد هنر دانشآموزی، برپایی تئاتر در سطح مدارس استان یزد و... را از خود به یادگار گذاشت.
سید جلیل عصر روز سیزدهم خردادماه سال ۶۳ برای چندمینبار به جبهه اعزام شد.
وی در عملیات پیروزمند «قدس ۵» در آبهای هورالعظیم و در حال تسخیر پاسگاه «علیج» عراق در شانزدهم مردادماه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
شهید «سید جلیل ساداتی» را نمیتوان در چند سطر خلاصه کرد، اما میتوان با تراوشات فکری خالصانه وی در وصیتنامهاش خواند و دید که این شهید والامقام دارای چه روح بزرگی بوده و قطعا عروجش هم یک ضایعه غیرقابل جبران بود که بعد از سالها هنوز مثل و مانندش را سراغ نداریم.
در وصیتنامه شهید «سید جلیل ساداتی» آمده است:
حال که میرود تا انقلاب اسلامی، مسلمانان و حتی ستمدیدگان بیروح غیرمسلمان را جان بخشد و بیدار کند، بر آن شدم تا با شرکت در جنگ نابرابر کفر علیه اسلام که به قصد انهدام کانون اصلی این تحول تحصیل شده وظیفه خود را بهعنوان یک مسلمان که هم توان فکری برای درک موضوع و هم توان جسمی برای رزم منظور را دارد به انجام رسانده و دِین خود را به اسلام و انقلاب ادا نمایم تا در برابر جدم رسولالله (ص) شرمسار نباشم و این وظیفه شامل قشری خاص نیست، بلکه به عهده تمام حقجویانی است که زندگی ذلتبار را نمیپذیرند و پای به بند اسارت و بندگی نمیدهند.
به هنرمندان: هنر خود را به قصد کسب ارزشهای معنوی و اخروی ادامه دهید، نه کسب شهرت و ارزشهای معنوی.
به همکاران: انجام وظیفه را، هشت ساعت کار مقرر شده نپندارید، چون که تلاش در امر آموزش و پرورش بیش از این نیاز جامعه و فرهنگ انقلاب است و باید با انجام کار پرحجم و با کیفیت، هر بیشتر در رشد و شکوفا نمودن امید آینده اسلام بکوشیم.
به دانشآموزان: مدارس را تبدیل به پرورشگاهی کنید که تمام ابعاد علمی و فرهنگی مورد نیاز آینده را در بر گیرد و ضمن کسب علم، به تزکیه نفس بپردازید که دومی لازمه اولی است و تزکیه بر تعلم مقدم است.
به مدیران کل: در ارائه طرح و برنامه و همچنین در نظارت در اجرای امور قسمت مربوطه وسواس به خرج دهید، البته نه به این معنی که باعث کندی اجرای امور شوید، بلکه سعی شود کاری که انجام میپذیرد دارای کیفیتی عالی باشد و همچنین باعث دلسردی و دفع نیروهای جوان و حزبالله نشوید، بلکه آنها را جذب نموده و از فکر باز و ایمان و اخلاص و نیروی سرشار آنها حداکثر استفاده را نمایید.
انتهای پیام/