اشاره: حضور نیروهای رزمی کمیته انقلاب اسلامی در مناطق غربی و جنوبی کشور تا اوایل سال 1362 بیشتر به صورت غیر سازمانی بود. اما در نهایت به استعداد یک تیپ به نام تیپ امام موسی بن جعفر (ع) و در کنار دیگر نیروهای نظامی در مناطق عملیاتی، ماموریتهای محوله را انجام میداد.
پرسنل اعزامی کمیته تا این سال به عنوان کادر گردانها و لشگرهایی که در جبهه ها بودند، خدمت میکردند یا به عنوان مامور به خدمت در جبهه با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دیگر نیروهای رزمنده همکاری میکردند. اما از لحاظ تعداد اعزامها و نفرات به جبههها، علی رغم نداشتن سازمان رزمی و با توجه به استعداد نیروهای کمیته و ماموریت گسترده آنان در سراسر کشور بسیار درخور توجه و قابل تامل است.
برای آشنایی بیشتر با حضور کمیته در جنگ خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس به سراغ سرادر حسین رهنی، از قدیمی های کمیته و معاون نیروی انسانی تیپ موسی بن جعفر (ع) و لشکر 28 روح الله رفته است که حاصل این گفت و گو را ازنظر می گذرانید:
سال 55 وارد خدمت سربازی شدم، چون معدل بالایی داشتم، به عنوان گروهبان وظیفه معرفی شدم. در پادگان عشرت آباد با گرم شدن تنوره انقلاب، به توجیه همرزمان شهرستانی مشغول بودم تا اینکه دوره سربازی به پایان رسید.
سال 57 به پیروزی انقلاب، همراه با سید مجتبی عبداللهی با بدست آوردن اسلحه و امکانات از محله خودمان یعنی امیر شرفی سابق، فتاحی منش فعلی حفاظت می کردیم.
پس از آن با جمع شدن دیگر افراد، در مسجد شریفیه کمیته نظام آباد را تشکیل دادیم. اما چون آقای مهدوی کنی، رئیس کمیته نظرشان این بود که در مساجد کارهای فرهنگی انجام شود، در ساختمان مجاور مستقر شدیم. پس از آن به چهارراه سبلان و ساختمان سینمای متروکهای منتقل شدیم و ستاد را در آنجا برپا کردیم.
درگیری لفظی بنی صدر با سید مجتبی
اواخر سال 59 و همزمان با فرمان امام (ره) مبنی بر شکستن حصر آبادان، به سرپرستی سید مجتبی از کمیته انقلاب اسلامی نیرویی تهیه و به منطقه جنوب اعزام شدند.
در این اعزام حدود 500 نفر برای اولین بار از نیروهیا پاسدار کمیته وارد جنگ شد. دو تا از بچه هایی که در این اعزام شهید شدند ومن آنها را به یاد دارم، شهید درک آبادی و شهید پناهی بودند.
در آن زمان بنی صدر از عوامل و نیروهایی که از مرزهای ایران اسلامی دفاع می کردند هیچ گونه حمایتی نمی کرد. حتی در جلسهای که سید مجتبی با بنی صدر به عنوان فرمانده کل قوا داشتند، درگیری لفظی پیدا کردندو بنی صدر معتقد بود که نیروهای پاسدار اصول جنگ را نمی دانند و نباید به آنها امکانات داد.
حتی بنی صدر شکایت سید مجتبی را نزد آقای مهدوی کنی برده بود مبنی بر اینکه وی به عنوان یک نیروی پاسدار به فرمانده کل قوا توهین کرد است.
پس از این موضوع در یکی از عملیاتها سید مجتبی مجروح و به تهران منتقل می شود که آقای مهدوی کنی در ملاقاتی که با او داشت، توضیحاتی را در این خصوص درخواست می کند. سید مجتبی هم از عدم همکاری بنی صدر می گوید که در نهایت آقای مهدوی کنی از وی دلجویی می کند.
پس از این اتفاقات، بنا به تدابیری سید مجتبی به عنوان معاون لجستیک و پشتیبانی منطقه 7 تهران معرفی شد که این کمیته با کمیته زندان قصر ادغام شد. بنده نیز به عنوان مسئول کمیته زندان قصر که در جنب زندان قرار داشت معرفی شدم. البته علاوه بر پاکسازی منطقه از منافقین به نیروهای شهربانی در حفاظت از زندانها نیز کمک می کردیم.
تشکیل تیپ موسی بن جعفر(ع) و ورود رسمی کمیته به جنگ
سال 61کمیته تصمیم گرفت برای ورود به منطقه جنگی به صورت سازماندهی شده، تیپی را با عنوان موسی بن جعفر (ع) تشکیل دهد. لذا در 28 اردیبهشت سال 62 این تیپ به فرماندهی سید مجتبی تشکیل شد. من نیز به عنوان معاون نیروی انسانی تیپ موسی بن جعفر (ع) مامور جمع آوری نیرو از داخل کمیته شدم.
مقر این تیپ در میدان بهارستان قرار داشت که پس از ثبت نام اولیه، افراد به پادگان لشکرک تهران رفته و آموزشهای اولیه را می دیدند. پس از آموزش اولیه در خطی که سید مجتبی در گیلانغرب گرفته بود، رفته و مستقر می شدند.این نحوه تشکیل اولین تیپ رسمی و ورود رسمی کمیته به جنگ بود.
سید مجتبی به عنوان فرمانده، سردار محمود جاپلقی به عنوان معاون و رئیس ستاد، سردار جورکش به عنوان معاون عملیات، شهید حسن عسگری و حسن عسگری کنی از بچه های عملیات تیپ، شهید استاد از بچه های اطلاعات و ... تیپ موسی بن جعفر (ع) را تشکیل می داد.
حضور کمیته در شرق کشور
دو سال بعد در سال 64 با تغییراتی که در فرماندهی کمیته به وجود آمده بود، تدبیر بر انتقال تیپ موسی بن جعفربه شرق کشور شد. زیرا در نوار مرزی شرق کشور اشرار تحرکات بسیاری داشته و باعث ایجاد نا امنی در منطقه می شدند.
پس از تحویل خط به سپاه پاسداران اسلامی، نیروی تیپ کمیته در شرق سازماندهی و در مقری با عنوان میرزای شیرازی مستقر شدند. در این منطقه نیز نیروی کمیته فعالیت خوبی داشت و توانست منطقه را از منافقین و اشرار پاکسازی کند. حدود 94 مجرم کم سابقه تا پرسابقه را تحویل دادیم و تا پاسگاه نصرت آباد را امن کردیم. اشرار چون نمی توانستند در این منطقه فعالت کنند، به خارج از کشور و پاکستان رفتند.
تشکیل لشکر 28 روح الله به فرماندهی سید مجتبی
همزمان با این اتفاقات، فرماندهی کمیته بر حضور در جنگ تحمیلی نیز تاکید داشت. به دنبال این موضوع تیپی با عنوان تیپ "قوامین" تشکیل شد و در منطقه عملیاتی مستقر شد. سردار جورکش و جاپلقی مامور تهیه نیروی تیپ قوامین شدند و در سال 64 تیپ قوامین در منطقه عملیاتی فاو مستقر شد.
یک سال بعد تصمیم بر ادغام دو نیرو گرفته شد که در نهایت و لشکر 28 روح الله از ادغام تیپ قوامین و تیپ موسی بن جعفر(ع) تشکیل شد. هدفا از ین ادغام، پر رنگ تر شدن حضور کمیته در جنگ تحمیلی بود. لذا تمامی امکانات در شرق به غرب و قرارگاه شهید درویشی منتقل شد.
فرماندهی لشکر نیز بر عهده سید مجتبی قرار داشت. لشکر 28 روح الله تا سال 67 در جاده امام رضا (ع) قرار داشت. همزمان با حضور در غرب، گردانی کوچک هم در شرق برای ادامه پاکسازی مستقر بود.
پس از اعلام آتش بس و پایان یافتن جنگ، ماموریت لشکر در منطقه عملیاتی جنوب به پایان رسید و به تهران منتقل شد. با تدابیر سید مجتبی لشکر 28 روح الله در قالب یگان ویژه پاسداران انقلاب اسلامی سازمان دهی شد.
بیشتر نیروهای کمیته، نیروی کادر بودند، این برخلاف سپاه پاسدارانی بود که بیشتر از نیروهای مردمی تشکیل شده بود. لذا اگر کمیته در عملیات سنگینی شرکت می کرد، تمام توان خود را از دست می داد . به همین دلیل بیشتر در عملیات های پدافندی شرکت می کرد.
آسایش و امنیت به دست آمده مرهون خون شهدایی است که گمنام زندگی کردند، گمنام جنگیدند و گمنام هم به شهادت رسیدند.
قدر مملکت و آسایش حاصله را بدانید
زمانی با یکی از همرزمان به نام هزاوه ای در منطقه عملیاتی بودیم. وی از افراد مخلص روزگار است. هوا گرم بود و امکانات نبود. همین جور که در گرمای هوا نشسته بودیم، به او گفتم، تا زمانی که امام خمینی را داریم، هر چقدر بجنگیم و مقاومت کنیم و در هر سختی باشیم هیچ غصه ای نداریم. خدا امام خمینی را برای ما حفظ کند. بودن ما مهم نیست. اگر ما شهید شویم، دیگران جای ما را می گیرند. هزاوه ای نگاهی به من کرد و گفت: وقتی نعمتی در جامعه باشد که مورد بی توجهی قرار گیرد، خداوند آن نعمت را از جامعه می گیرد. بعد از حرف هزاوه ای خیلی ترسیدم. گفتم: نه! تمام توان ما در وجود رهبرمان است.
الان نیز ما در جامعه نعمات زیادی داریم که قدر آن را نمی دانیم. باید قدر شناس باشیم و لحظه ها را قدر بدانیم.
گفتوگو از: مهدیس میرزایی
انتهای پیام/