به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، ازبکستان طی ماههای اخیر تحرکاتی در زمینه میانجیگری در بحران افغانستان صورت داده است. مذاکرات و گفتوگوهای پیدا و پنهان با مقامات دولت مرکزی و همچنین رایزنی با چهرههایی از طالبان از جمله این تلاشهاست.
علاوه بر این گفتوگوها و رایزنیها با بازیگران بینالمللی موثر همچون ایالات متحده، روسیه و چین، مقامات تاشکند چندین کنفرانس بینالمللی و رویدادهای مشابه را نیز مدیریت کردهاند.
در همین راستا، طی روزهای اخیر خبری در رسانهها منتشر شده مبنی بر سفر هیات سیاسی طالبان از دوحه قطر به ازبکستان به ریاست شیرمحمد عباس ستانکزی، در راستای ابعاد این سفر و پیامدهای احتمالی آن، گفتوگویی را با فرزاد رمضانی بونش، تحلیلگر مسائل منطقه ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید.
طی ماههای اخیر شاهد آن بودهایم که نه طالبان و نه کشورهای آسیای مرکزی موفقیت قابل توجهی در گفتوگوهای صلح افغانستان نداشتهاند. در کنفرانس اخیر تاشکند تحت عنوان «روند صلحآمیز، همکاری در حوزه امنیت و همکاری منطقهای» نیز گفته میشود هیچ چهرهای از طالبان شرکت نکرده بود. چطور شد که به یک باره شاهد این تغییر و سفر هیات سیاسی طالبان به ازبکستان بودیم؟
اگر نگاهی به مواضع اخیر طالبان داشته باشیم، در مییابیم در شرایط کنونی تلاش طالبان بیشتر بر ارتباط مستقیمتر با ایالات متحده متمرکز است. در واقع رهبران طالبان تلاش میکنند که با دولت وحدت ملی مستقر در کابل مستقیماً تعامل نکرده و آن را نیز بهنوعی به رسمیت نشناسند.
در واقع هدف اصلی آن است تا با بازیگر اصلی صحنه افغانستان، یعنی ایالات متحده آمریکا ارتباط بگیرند. از طرف دیگر، در یک سال گذشته تلاشهای زیادی از سوی بازیگران جدید برای ایفای نقش در افغانستان را میبینیم. بهویژه از سوی کشورهای منطقهای اقداماتی برای میانجیگری صورت گرفته که طبیعتاً بخشی از آنها علنی است و بخش دیگر غیرعلنی و پنهانی.
در یک سال گذشته نیز در مورد ازبکستان شاهد آن هستیم که تلاش کرده به عنوان یک بازیگر قدرتمند در آسیای مرکزی نقش منطقهای خود را گسترش دهد. از طرف دیگر هم رهبران سیاسی تاشکند، ایفای نقش موثرتر در افغانستان را هم به صورت خاص مد نظر قرار دادهاند. علت اصلی این موضوع هم طبیعتاً منافع ملی و امنیتی در افغانستان و احیاء نقش منطقهای تاشکند است. طالبان در گذشته عملاً با عدم حضور در نشست تاشکند نشان داد تمایل چندانی برای اعطای این نقش به ازبکستان ندارد، اما اکنون بهنظر میرسد که نگاهها کمی تغییر کرده است.
این موضوع چطور ممکن است در تحولات منطقه بروز و ظهور داشته باشد؟
شاید افتتاح دفتر سیاسی طالبان در تاشکند یکی از سناریوهای محتمل مد نظر باشد. به نظر میرسد که اخیراً مقامات طالبان رایزنیهایی در این حوزهها با مقامات ازبکستان داشته و با رضایتی که از دولت مرکزی کابل نسبت به این موضوع برداشت میشود، شاید بتوان این سناریو را مورد ارزیابی قرار داد. البته روند گفتوگوها همچنان ادامه دارد. اما اگر چنین اتفاقی بیفتد، بر نقش دفتر قطر (که با مخالفت عربستان بود) هم تاثیر بسزایی خواهد گذاشت و ممکن است شاهد کارشکنیهایی هم در این زمینه باشیم.
البته از جهتهای دیگر هم تلاشهایی به صورت موازی برای مسائل مربوط به طالبان وجود دارد. نشستی هم در این باره در اندونزی برگزار خواهد شد.
یکی از مسائلی که معمولاً در خصوص مواضع کشورهای آسیای مرکزی نسبت به طالبان مطرح میشود، تمایل آنها برای تضعیف طالبان و تقویت قدرت مرکزی بوده. از سوی دیگر هم افزایش تحرکات داعش در افغانستان و آسیای مرکزی را نمیتوان در این زمینه نادیده گرفت. این دو مولفه را در شکلگیری این گفتوگوها چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر به مواضع روسیه در سالهای اخیر توجه کنیم، شاهد رویکرد منعطفتری نسبت به طالبان بودهایم. این مساله باعث شده بازیگران کوچکتر منطقه نیز چنین انعطافی را لحاظ کنند. در واقع منافع امنیتی، سیاسی و اقتصادی که کشورهای منطقه در همسایگی با افغانستان دارند، آنها را واداشته که یک انتخاب راهبردی بین بد و بدتر صورت دهند.
یعنی گزینه بد طالبان و گزینه بدتر داعش. همچنان که داعش به عنوان یک خطر و تهدید برای بازیگران منطقه و افغانستان هست، آنها به این مساله توجه میکنند که طالبان میتواند یک گزینه موازنهگر و تلطیفگر داعش تلقی شود. لذا آنها تلاش میکنند تا با حمایت از این روند گفتوگوها به نوعی از یک سو اهرمهای امنیتی خود در افغانستان را قویتر کنند و شاهد افغانستانی امنتر باشند.
از سوی دیگر هم مانع از آن بشوند که داعش یا امثال آن از افغانستان به سمت کشورهای آسیای مرکزی نفوذ کند.
یکی از مسائلی که در خصوص طالبان مطرح میشود، امتیازات احتمالی و ضمانتهای اجرایی هر نوع توافقی است. طبیعتاً با پیچیده شدن نسخه داعش، کشورهای منطقه و دولت مرکزی افغانستان تمرکز بیشتری بر تضعیف و یا حتی از میان برداشتن کاملاً طالبان صورت خواهند داد. لذا، طالبان تلاش میکند امتیازاتی را به منظور تامین ضمانتهای لازم، درخواست کند. این امتیازات چه مواردی را میتوانند در بر بگیرند؟
از آنجایی که هنوز گفتوگوها شکل رسمی نگرفته و مذاکرات آغاز نشده، نمیتوان پیشبینی کرد که طالبان چه امتیازاتی را ممکن است درخواست کند. اما با توجه به حضور سیاسی که این روزها در صحنه سیاسی افغانستان صورت داده و تحولات و تحرکات میدانی که در استانهای مختلف به دست آورده، طبیعتاً طالبان خواستار ایفای نقش بسیار مهمتر و کلیدیتر و البته بلندمدت در مناطق جنوبی افغانستان است.
البته باید به این نکته هم توجه داشت که مسلماً نگاههای حداکثری و درخواستهای طالبان با توجه به مخالفتهای گسترده دولت مرکزی و دیگر بازیگران تاثیرگذار همچون ائتلاف شمال و گروههایی مثل تاجیکها و هزارهها و ... نمیتواند تحقق کامل پیدا کند، اما به هر حال آن چه مشخص شده این است که طالبان این مذاکرات را موجب افزایش قدرت چانهزنی و ارتقاء نقشها و به دست گرفتن اهرمهای بیشتر در مناطق مختلف افغانستان میداند. لذا، به نوعی این مذاکرات را حتی اگر مذاکرهای برای مذاکره تلقی کند، ادامهای برای خواستههای خود در صحنههای سیاسی افغانستان میداند.
یکی از سوالاتی که در این زمینه مطرح میشود، منافع بازیگران دیگر در آسیای مرکزی است. طبیعتاً به خوبی میدانیم بازیگران منطقه، بهویژه تاجیکستان و ترکمنستان هم منافعی در حوزه افغانستان داشته شاید بخواهند منافع خود را در این گفتوگوها مطرح کنند. به نظرتان آیا ازبکستان هماهنگ با این بازیگران اقدام به میانجیگری در بحران افغانستان کرده؟
مسلماً در وضعیت کنونی که ازبکستان در پی ایفای نقش رهبری در منطقه خودش است، نمیتوان گفت که نگاهها و درخواستهایش از طالبان 100 درصد منطبق بر دیدگاههای کشورهای دیگر منطقه است. اما این نیز مشخص است که این رویکرد ناهمخوان با منافع دیگر کشورها نیست. به هر حال منافع مشترکی در این زمینه وجود دارد. آنها هم از کاهش تحرکات و نقشآفرینی داعش در افغانستان پشتیبانی میکنند و خواهان افغانستانی امنتر برای توسعه طرحهای ترانزیتی و انتقال انرژی و دیگر برنامههای امنیتی و اقتصادی خود میباشند.
منبع: تسنیم