به گزارش خبرنگار دفاع پرس از همدان، رزمندگان دوران دفاع مقدس، نماد سادهزیستی و الگوی مناسبی برای سبک زندگی اسلامی برای نسلهای دیروز، امروز و فردا بوده و هستند.
در ادامه خاطرات زندگی و مراسم ازدواج چند تن از شهدای شاخص این دوران را مرور میکنید.
شهید سرتیپ «محمدجعفر نصر اصفهانی»
پیشنهاد دادم که بیاید با خودم باجناق شود. همین هم مقدمهای برای ازدواجش شد. به مادر خانومم گفتم: «این رفیق ما، جعفر آقا، از مال دنیا غیر از یک دوربین عکاسی چیزی ندارد». گفت: «مادر، اینها مال دنیا است، بگو ببینم از دین و ایمان چی داره؟» گفتم از این جهت هر چی بگم کم گفتم. ما که به گرد پای او هم نمیرسیم. گفت: «خدا حفظش کند و منم هم دنبال همچین دامادی بودم».
شهید «حمید ایرانمش»
خواستگارها آمده و نیامده، پرسوجو میکردم که اهل نماز و روزه هستند یا نه. باقی مسائل برای من مهم نبود. «حمید» هم مثل بقیه. اصلا برای من مهم نبود که خانه دارد یا نه، وضع زندگیاش چطور است و یا چقدر درآمد دارد. اینها معیار اصلی من نبود.
شکر خدا «حمید» از نظر دین و ایمان کم نداشت و این خصوصیتش مرا به ازدواج با او دلگرم میکرد. «حمید» هم که به گفته خودش حجاب و عفت من را دیده بود و به اعتقادم درباره امام و ولایت فقیه و انقلاب اطمینان پیدا کرده بود، در تضمینش برای ازدواج مصممتر شده بود.
شهید «مصطفی چمران»
بنای ازدواج با «مصطفی» عشق او به ولایت بود. دوست داشتم دستم را بگیرد و از این ظلمات و روزمرگی بیرون بیاورد. همین مبانی بود که مهریهام را را با بقیه مهریهها متفاوت کرده بود.
مهریهام قرآن کریم بود و تعهد از داماد که مرا در راه تکامل و اهل بیت و اسلام هدایت کند. اولین عقد در شهر «صور» بود که عروس چنین مهریهای داشت یعنی در واقع هیچ وجهی در مهریهاش نداشت.
شهید «سید مرتضی آوینی»
زمان ما هم مثل همیشه، رسم و رسوم ازدواج زیاد بود. ریخت و پاش هم که بیداد میکرد. ولی ما از همان اول ساده شروع کردیم. خریدمان یک بلوز و دامن برای من بود و یک کت و شلوار برای «مرتضی». چیز دیگری را لازم نمیدانستیم. به حرف و حدیثها و رسم و رسوم هم کاری نداشتیم. خودمان برای زندگی تصمیم میگرفتیم. همینها بود که زندگیمان را زیباتر میکرد.
انتهای پیام/