ازخودگذشتگی راننده آمبولانس در جبهه

یکی از رزمندگان سوئیچ را از جیب «محمد قره‌سواری» بیرون آورد و آمبولانس را روشن کرد که رزمندگان قبل از همه به سمت «محمد» رفتند، اما وی دست آن‌ها را کنار زد و گفت: «بقیه بیشتر از من زخمی شده‌اند، آن‌ها مقدمند»...
کد خبر: ۳۰۵۱۴۳
تاریخ انتشار: ۱۵ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۱:۰۰ - 04April 2019

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از خرم‌آباد، «محمد قره‌سواری» اولین روز از سال ۱۳۴۲ در شهرستان «بروجرد» به دنیا آمد. در سال ۱۳۵۷ سال سوم دبیرستان که بود به صف مبارزان علیه رژیم ستم‌شاهی پیوست و بعد از انقلاب اسلامی نیز با تشکیل گروه‌ها وکمیته‌های کوچک مردمی، به حفاظت از اماکن مهم شهر خود مانند بانک‌ها پرداخت.

وی به مطالعه علاقمند بود و کتاب‌ها و رساله‌های حضرت امام خمینی (ره) و کتب استاد مطهری را می‌خواند و همین باعث شد که بیشتر با مسائل دینی و ارزش‌های مذهبی آشنا شود و با معنویات خو بگیرد.

«محمد» هنگام حضور در جبهه نیز از مطالعه‌ کتب درسی غافل نمی‌شد، تا این‌که در کنکور سراسری دانشگاه‌ها شرکت کرد  و در رشته‌ «شیمی» دانشگاه شهید بهشتی تهران پذیرفته شد.

دوره ضرورت خدمت سربازی را گذراند و در سال ۱۳۶۴ داوطلبانه عازم جبهه‌های نبرد شد و تا فروردین‌ماه سال ۱۳۶۵ در سمت امدادگر و راننده‌ آمبولانس کمک شایانی به رزمندگان اسلام کرد.

وی در زمستان سال ۱۳۶۵ مجدداً داوطلب حضور در جبهه و با سپاهیان حضرت مهدی (عج) راهی میدان نبرد شد.

«محمد» در عملیات‌های مختلفی از جمله «والفجر ۹»، «کربلای ۵» تک سلیمانیه و عملیات آزادسازی شهر «ماووت» حضور داشت.

راننده آمبولانسی که مجروح شد ولی جای خود را در آمبولانس به مجروحان دیگر داد

وی در منطقه «زبیدات»، مهر‌های نماز را با خاک آن منطقه درست می‌کرد و روی آن‌ها می‌نوشت: «مهر زبیدات» و آن‌ها را به عنوان سوغات معنوی برای خانواده خود می‌آورد.

یک روز نزدیک غروب آمبولانس را در محل امنی پارک کرد و پس از آنکه چند دقیقه‌ای را با دوستانش گذراند، به کنار جوی آبی که در آن نزدیکی بود رفت و وضو گرفت و نزد دوستانش برگشت که ناگهان یک خمپاره ۶۰ در آن محل فرود آمد و دوستانش همراه با «محمد» که راننده آمبولانس بود و باید مجروحین را جابه‌جا می‌کرد همگی مجروح شدند. چند تن از رزمندگان برای کمک به مجروحین به سمت آن‌ها شتافتند و «محمد» با صدایی که به زحمت شنیده می‌شد، گفت: «اگر کسی رانندگی بلد است بیایید سوئیچ آمبولانس را از جیبم بیرون آورد و برادران را به بیمارستان برساند.»

یکی از رزمندگان سوئیچ را از جیب «محمد» بیرون آورد و آمبولانس را روشن کرد که رزمندگان قبل از همه به سمت «محمد» رفتند، اما وی دست آن‌ها را کنار زد و گفت: «بقیه بیشتر از من زخمی شده‌اند، آن‌ها مقدمند» اصرار رزمندگان فایده نداشت. بنابراین مجروحین دیگر به آمبولانس منتقل و به بیمارستان رسانده شدند.

بعد از آن آمبولانسی برای انتقال «محمد»، به محل فرستاده شد، وی به دلیل وخامت حالش به کرمانشاه و سپس به تبریز اعزام شد و در تاریخ ۱۵ مردادماه سال ۶۶ به دیدار معبود شتافت.

قسمتی از وصیت‌نامه شهید «محمد قره‌سواری»:

با خالص شدن و عالم شدن می‌توان در مسیر خدا حرکت کرد و از این حرکت همچون غذای لذیذی که در جلو فرد گرسنه‌ای بگذارند و آن شخص بخورد، لذت برده و آن شوق و نشاط را بچشد و نشاط شهادت را لمس نمایید؛ که هر انسانی به ناچار می‌بایست روزی دارفانی را وداع گفته و به سرای باقی رهسپار شود، هیچ راه گریز و فراری نیست، چه بهتر که قبل از رفتن ره‌توشه بردارد و خود را آماده و مهیا سازد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها