به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، هشتم شهریورماه و هجدهم ذیالحجه مصادف با عید سعید غدیر خم است. این روز بهدلیل انتصاب حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام به عنوان ولی و امام بر حق مسلمانان، بهعنوان مهمترین عید مسلمانان بهخصوص پیروان اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام محسوب میشود، به همین مناسبت گفتوگویی با آیتالله حسن ممدوحی، عضو ارشد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم انجام دادهایم.
معنای ولایت در روز غدیر چه بود؟ و آیا مردم و شاهدان غدیر چنین مفهومی را از ولایت درک کرده بودند؟
خدای تعالی به پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله دستور رسمی داد که حضرت امیرالمؤمنین سلامالله علیه را به جانشینی خود معرفی کند. اهمیت موضوع به قدری بود که خداوند متعال حتی تهدید کرد که اگر این کار را نکنی، رسالت خود را ابلاغ نکردهای. آنجا که میفرماید: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْكَ مِن رَّبِّكَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» به این معنا که ای پیامبر! آنچه را از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شد، ابلاغ کن و اگر چنین نکنی، پیامش را نرساندهای.
بر این اساس در یک روزی که مردم حج را تمام کرده و در حال برگشت به سرزمینهای خود بودند و عدهای جلوتر رفته و عدهای عقبتر در حال بازگشت بودند، پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله در محلی به نام غدیر اقامت کرده و دستور دادند که کسانی که جلوتر رفتهاند، برگردند و گروههایی که عقبتر ماندهاند، خود را به غدیر برسانند. البته غدیر از نام چاهی که در آن اطراف بود گرفته شده است و آن محل به این نام مشهور شده است. وقتی همه حاجیان در یک محل جمع شدند، رسول خدا صلیالله علیه و آله بر بالای بلندی ایستادند و فرمودند که آیا شما مردم تا به حال مطلبی غیر صلاح خود از من شنیدهاید؟ مردم پاسخ دادند که نه. فرمودند آیا آنچه به صلاح شما بوده، به شما گفتهام؟ گفتند بله، تو اولی به نفس ما هستی.
اولی به نفس یعنی چه؟
یعنی اگر امر دایر باشد میان اینکه تو از بین بروی یا ما، ما باید جان خود را فدای تو کنیم. مردم این مطلب را با اعتقاد و در حالی که تازه از حج برمیگشتند اعلام کردند.
سپس پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله فرمودند: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» یعنی هر کسی که من مولای او بودهام، اینک علی مولای اوست. یعنی حکم علی نسبت به مردم همانند حکم رسول خدا صلیالله علیه و آله به مردم است. این حکم از آن روز به یاد مردم ماند و آن روز را که چنین حکم بزرگ الهی به مردم اعلام شد، عید غدیر نامیدند.
آنچه به عنوان حکم خداوند متعال در روز غدیر از سوی پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله اعلام شد، در حقیقت دستور بر ابقای ولایت در نظام عالم بود تا روز قیامت. چون ابقای حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام بر مقام ولایت منجر میشود به ولایت حضرت مهدی سلامالله علیه تا قیامت خواهد شد.
درواقع راه نجات و سعادت مردم از این طریق تا ابد تعیین شده و به همین دلیل ما سالروز ابلاغ این حکم ارزشمند و بزرگ را پاس میداریم. یعنی نتیجه اینکه حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام، امام معصوم و واجب الاطاعت است آن است که او به امر خدای تعالی یازده فرزند خود را یکی پس از دیگری به عنوان ولی معصوم ابقا کرده است. چنانکه پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله، دوازده معصوم را به ترتیب نام برده و ابقا کرده است اما آن که به طور صریح اعلام ابقای رسالت بود، ولایت حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام بود که ولایت آن حضرت منجر به ابقای ولایت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف میشود.
به دوران غیبت امام زمان علیهالسلام اشاره کردید. در این دوران چگونه باید امر ولایت را پاس داشته و در امور روزمره زندگی خود متوجه آن باشیم؟
در قرآن کریم تصریح شده است که خدای تعالی دین اسلام را تا قیامت برای شما قرار داده و تعیین فرموده است. از جمله آنجا که میفرماید: «وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلَامِ دِینًا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ» به این معنا که هر کسی غیر اسلام دین دیگری برگزیند از او پذیرفته نخواهد شد و او در قیامت از خاسرین و زیانکاران است.
یادآوری این نکته هم ضرورت دارد که دین بدون ولی معصوم که عالم و عامل به آن باشد امکان ندارد. درواقع دین متولی میخواهد که متولی آن ولی معصوم زنده است که همواره باید حضور داشته باشد. اگر بنا باشد دین تا به قیامت پایدار باشد، تا به قیامت ولی معصوم زندهای میخواهد و این امر در روزگار ما در مقام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تبیین شده است. هرچند که در دوران غیبت آن حضرت ولیفقیه حکم زمامداری مردم را بر عهده دارد.
ضرورت وجود و حضور ولیفقیه در این روزگار چیست؟ چقدر ولیفقیه با موضوع ولایت در ارتباط است؟
ولایت فقیه به معنای ولایت شخص نیست. به عنوان مثال وقتی گفته میشود آیتالله العظمی سید علی خامنهای ولیفقیه هستند، ایشان به دلیل برخورداری از دانش فقاهت چنین مقامی دارند. یعنی در حقیقت ولایت به فقه مربوط است، نه به شخص. اما شخصی که از دانش فقه برخوردار است، ولیفقیه خوانده میشود. به این علت که هر شخصی که ولیفقیه باشد، اگر کاری برخلاف فقه انجام دهد مخلوع از ولایت است. خلع کننده او هم خود فقه است، نه شخص یا اشخاص. پس معلوم میشود که ولایت به فقه مربوط است.
همانگونه که وقتی گفته میشود فلان پزشک معالج را پاس بداریم، به دلیل دانش پزشکی اوست. در مورد بزرگداشت علما نیز آنها را به دلیل برخورداریشان از علم گرامی میداریم. در مورد ولایت فقیه نیز همین گونه است. وقتی گفته میشود فقیه، ولی است به این معناست که فقه او ولایت دارد و لذا فقه ولی بر خود ولی ولایت دارد. به این معنا، اگر کاری برخلاف نظام فقهی انجام دهد، خود فقهی که او میداند، او را عزل میکند. چون اگر شخص ولی باشد حتی اگر کاری خلاف انجام دهد باز هم ولی است، اما این گونه نیست. شرط ولی بودن آن است که فرد تمام نظام فقهی را مو به مو عمل کند. در این میان مجلس خبرگان، ولایت او را تشخیص میدهد. از اول اسلام که رساله تهیه شد، مجتهد را خبرگان تعیین میکرده است.
به ماجرای قدیر نقبی بزنیم. با وجود اینکه عده زیادی از مردم در ماجرای غدیر حضور داشتند، چه شد که بعد از رحلت رسول خدا صلیالله علیه و آله برای خلافت به آن حضرت مراجعه نکردند؟
نمیتوان گفت که مردم از ولایت حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه برگشتند. بلکه کسانی که دارای عده و قدرت فوقالعاده بودند و حاکمیت قدرتی بر مردم داشتند در سقیفه جمع شدند و فکر کردند که چگونه نیابت پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله را از دست امام علی علیهالسلام خارج کنند. آنها یک مرتبه بر مردم حاکم شده و کسانی که مخالفت میکردند را شلاق زده و زندانی میکردند. درواقع با تمسک به ابزار قدرت و ثروت، حق آن حضرت را نادیده گرفتند.
بر همین اساس است که در کتاب شریف نهجالبلاغه میخوانیم که حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام در چند جا بهخوبی فریاد میزند که اینها مقام فقاهت را از من سلب کردند.
چرا در آن شرایط حضرت امیرالمؤمنین سکوت کردند؟ آیا امر خلافت با قیام مسلحانه و کارهایی شبیه به آن، به مسیر اصلیاش برنمیگشت؟
اگر حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام سکوت نمیکردند، تمام سرمایه اسلام تمام میشد. به همین دلیل آن حضرت خلافت را واگذار کردند، اما ناظر بر اعمال آنها بودند و علیالدوام مراقب کارهای آنان بوده و تذکر میدادند.
مرحوم علامه امینی در کتاب الغدیر بهخوبی پاسخ این پرسش را داده است؛ اما متأسفانه تنها 11 جلد این کتاب منتشر شده و نه جلد هنوز منتشر نشده است. علامه امینی در تمام این 20 جلد به احادیث نقل شده از اهل سنت اشاره کرده است.
آن زمان که علامه امینی در قید حیات بود، من مدتی با ایشان حشر و نشر داشتم و از ایشان پرسیدم که در این کتاب، از قول چه کسی حقانیت حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام را اثبات کردهای؟ او فرمود که در تمام 20 جلد از قول خود اهل تسنن این مسئله را ثابت کردهام.
منبع: تسنیم