به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، در چند سال گذشته ادبیات پایداری در ایران وجه دیگری را تجربه کرده است، کتابهایی پا به عرصه این ادبیات گذاشتهاند که عمدتاً روایتگر زندگی قهرمانانی هستند که تنها 2 دهه از زندگی آنها گذشته است.
انتشار زندگینامهها و خاطرات شهدای مدافع حرم را میتوان روزنه جدیدی از ادبیات پایداری در کشور دانست. از جمله کتابهایی که در این زمینه منتشر شده و مورد استقبال قرار گرفته است، کتاب «یادت باشد»؛ خاطرات همسر شهید حمید سیاهکالیمرادی، اولین شهید مدافع حرم استان قزوین است.
«یادت باشد» یک عاشقانه آرام در دل هیاهوهای زندگی است که با زبانی ساده و شیرین به قلم رسول ملاحسنی روایت شده و انتشارات شهید کاظمی در اسفند سال گذشته آن را روانه بازار کتاب کرده است. چاپ نخست کتاب در روز رونمایی آن به اتمام رسید و در طول یک هفته، کتاب به چاپ سوم رسید.
رهبر معظم انقلاب چندی پیش در دیدار خبرگان به این کتاب اشاره کرده و فرمودهاند: «یک کتابی تازه خواندهام که خیلی برای من جالب بود. دختر و پسر جوان - زن و شوهر - متولّدین دههی 70، مینشینند برای اینکه در جشن عروسیشان گناه انجام نگیرد، نذر میکنند سه روز روزه بگیرند! به نظر من این را باید ثبت کرد در تاریخ که یک دختر و پسر جوانی برای اینکه در جشن عروسیشان ناخواسته خلاف شرع و گناهی انجام نگیرد، به خدای متعال متوسّل میشوند، سه روز روزه میگیرند. پسر عازم دفاع از حریم حضرت زینب (سلاماللهعلیها) میشود؛ گریهی ناخواستهی این دختر، دل او را میلرزاند؛ به این دختر - به خانمش - میگوید که گریهی تو دل من را لرزاند، امّا ایمان من را نمیلرزانَد! و آن خانم میگوید که من مانع رفتن تو نمیشوم، من نمیخواهم از آن زنهایی باشم که در روز قیامت پیش فاطمه زهرا (س) سرافکنده باشم!
ببینید، اینها مال قضایای 100 سال پیش و 200 سال پیش نیست، مال سال 94 و 95 و مال همین سالها است، مال همین روزهای در پیش [روی] ما است؛ امروز این است. در نسل جوانِ ما یک چنین عناصری حضور دارند، یک چنین حقیقتهای درخشانی در آنها حضور دارد و وجود دارد؛ اینها را باید یادداشت کرد، اینها را باید دید، اینها را باید فهمید. فقط هم این [یک نمونه] نیست که بگویید «آقا! به یک گل بهار نمیشود»؛ نه، بحث یک گل نیست؛ زیاد هستند از این قبیل. این دو - زن و شوهری که عرض کردم - هر 2 دانشجو بودند که البتّه آن پسر هم بعد میرود شهید میشود؛ جزو شهدای گرانقدر دفاع از حریم حضرت زینب (سلاماللهعلیها) است. وضعیّت اینجوری است.»
به همین مناسبت گفتوگویی با ملاحسنی صورت گرفته است. نویسنده کتاب «یادت باشد» میگوید که هرچند طول زندگی قهرمان این کتاب کم است، اما از عمق بالایی برخوردار است. او در میان ابعاد مختلف زندگی شهید مرادی، بعد زندگی خانوادگی او را برای روایت انتخاب میکند و معتقد است که این وجه میتواند معرف یک سبک زندگی اصیل ایرانی اسلامی باشد. ملاحسنی کتاب «یادت باشد» را به حضرت رباب (س) تقدیم کرده و میگوید همسران شهدای مدافع حرم، «رباب»های این انقلاب هستند.
آقای ملاحسنی، سوژه و ظرفیت پرداختن آن در یک کتاب یکی از اصلیترین دغدغههای نویسندگان است. شخصیت اول کتاب شما، شهید حمید سیاهکالی مرادی است که در دهه دوم زندگیاش، شهید میشود. موضوع زندگی و نوع شخصیتی ایشان برای شما به عنوان یک نویسنده چه جذابیتی داشت که تصمیم گرفتید درباره او بنویسید؟
بعضی از آدمها شاید طول زندگی کوتاهی داشته باشد، اما با توجه به ظرفیت روحی بالا، شرایط مساعد خانوادگی که برای تربیت آنها وقت گذاشتند یا جامعهای که در آن حضور داشتند، عمق زندگیشان آنقدر زیاد است و روح بزرگی دارند که وقتی خاطراتشان را میخوانید از خود میپرسید که آنها مگر چقدر وقت داشتند؛ هم در مسجد بودند، هم در باشگاه، هم در دانشگاه و ... و در همه جا هم حضور فعال و تأثیرگذاری داشتند. به نظرم، اصل سبک زندگی دینی و اسلامی که به دنبال آن هستیم، ساختن چنین انسانهایی است که در طول زمان کم زندگی کردند، اما میتوان از آنها با عنوان یک الگو یاد کرد.
قهرمان «یادت باشد» چنین ویژگی دارد. از یک سو، او جزو پاسداران سپاه استان قزوین بود و از صبح زود در محل کار خود حاضر میشد. نوع رفتار او در محل کار، مأموریتهای زیاد و طولانی، شرکت در رزمایشهای مختلف و دورههای آمادگیهای گوناگون و ارتباطش با سربازها در محل کار و ... همه اینها یک بخشی از بعد اجتماعی شهید مرادی را تشکیل میداد. نوع رفتار او با سربازها خود یک الگوست، اگر پای صحبتهای این سربازها بنشینیم، نکات جالبی میشنویم که بخشی از آن در خود کتاب نیز ذکر شده است. بُعد دیگر زندگی شهید مرادی، ورزشکار بودن اوست. او حدود 12 سال مربی دفاع شخصی بود و آدمهای مختلف شاگردان او بودند. یکی از ابعاد مهم زندگی او فعالیتهای اجتماعی او بود. شهید مرادی از جمله پایهگذاران هیئت خیمه العباس شهر قزوین و از میانداران این هیئت بود. از سوی دیگر، او از جمله بانیان مسجد حضرت امیر (ع) در شهر قزوین بود.
یک وجه زندگی او که خیلی مهم است، زندگی شخصی اوست که به ارتباط شهید با همسر و پدر و مادرش اختصاص دارد. کتاب «یادت باشد» تلاش دارد تا به این وجه آخر آن هم صرفاً از زبان همسر شهید بپردازد. کتاب از خواستگاری شهید از همسرشان شروع میشود و در نهایت به شهادت و ایام پس از آن پایان مییابد. اگر میتوانستیم ابعاد دیگر زندگی شهید را ثبت و ضبط میکردیم، قابلیت پرداختن در یک کتاب را داشت.
بین ابعاد مختلفی که اشاره شد، چرا بعد خانوادگی را انتخاب کردید، به نظر میرسد که شهید در بعد اجتماعی هم خیلی فعال و تأثیرگذار بود.
یک کتاب محدودیتهای خاص خود را دارد؛ چه از نظر روایت و چه از نظر موضوع و .... اگر به خاطرات دیگر هم میپرداختیم، کتاب خیلی مفصل میشد. ما بعد از اربعین شهید مرادی، پیگیر ثبت خاطرات و آغاز نگارش کتاب بودیم که در نهایت دو سال برای نگارش و انتشار «یادت باشد» طول کشید. بازروایی خاطرات برای همسر شهید سخت بود، به همین دلیل دو ماه طول کشید که ایشان راضی شوند که این خاطرات را بیان کنند. از سوی دیگر، راوی خاطرات را به صورت جزئی روایت میکرد و حتی بخشی از آن را پیشتر یادداشت کرده بود.
سبک زندگی یک زوج دهه هفتادی؛ «یادت باشد» یک عاشقانه آرام در دل هیاهوهای زندگی است
تصمیم گرفتیم که از این پنجره نگاه کنیم؛ چون جذابیت بیشتری داشت. اگر میخواستیم از وجوه دیگری نیز در این کتاب یاد کنیم، به بعد زندگی خانوادگی شهید ظلم میشد. «یادت باشد» یک روایت تکمحور است، اما تلاش شده تا به جنبههای دیگر زندگی شهید نیز بپردازد.
نگارش کتابهایی از این دست که قهرمانانش ملموس و قابل حس است، چه کمکی میتواند به سبک زندگی جوانان کند؟
اساساً زندگی شهدای مدافع حرم برای قشر جوان از این نظر که این شهدا آدمهایی بودند که تا چند مدت پیش با ما زندگی میکردند و با دغدغهها و مشکلات ما نیز درگیر بودند، نسبت به ما غریبه نیستند. چون چند دهه از زندگی شهدای دفاع مقدس میگذرد، گاه پذیرش سبک زندگی آنها برای ما سخت است. اما شهدای مدافع حرم تا یکی دو سال پیش در همین کوچه و خیابان بودند، آنها هم مانند ما به مسافرت میرفتند، عید داشتند و ...، اما در کنار این روزمرگیها یک پیوست سبک زندگی ایرانی اسلامی داشتند. آنها توانستند به این عادات روزمره زندگی، یک نگاه متعالی را تزریق کنند، به عنوان نمونه شهید به همسرش پیشنهاد میدهد که در حین کارهای روزانه مثل سوار ماشین شدن و ... ذکر بگوییم. یا در سبک زندگی ایرانی، شهید مرادی خیلی به مصرف کالای ایرانی اصرار داشت. به عنوان مثال در یکی از خاطرات ذکر شده که همسر شهید میگوید من یکبار برای میهمانان چای خارجی درست کرده بودم، شهید مرادی وقتی فهمید که چای خارجی است، لب نزد. شهدای مدافع حرم این نوع نگاهها و برداشتها را داشتند که سبک زندگی متفاوتی داشتند و از خود گذشتند. آنها توانستند به ما بیاموزند که میتوان در کنار این روزمرگیها، این سبک زندگی را هم داشت.
شهدای مدافع حرم در روزمرگیها، آرمانهایشان را انتخاب کردند
شهدای مدافع حرم یک نگاه متعالی به زندگی دارند. در سراسر کتاب «یادت باشد» تأکید بر این است که آنها مانند ما زندگی عادی داشتند، اما خدامحور بودند برای همین در نهایت این دلدادگی و عشق، وقتی به هدف متعالی میرسند از این زندگی هم میگذرند؛ کاری که برای ما که گرفتار پول و شهرت هستیم، سخت است. آنها بین آرامش، وابستگی و ابراز محبت که در فصل فصل این کتاب میبینیم، آرمانهایشان را انتخاب میکنند و از خوشیهای زندگی دل میکنند. آنها از همه حلال خود میگذرند تا به آن هدف و آرمان برسند. ایثار آنها جای تأمل دارد. چگونگی این تصمیم جای درنگ دارد.
نگارش کتاب چقدر زمان برد؟
پیشنهاد نگارش کتاب زمستان سال 94، پس از اربعین شهید مطرح شد. کارهای ابتدایی کتاب سال 95 انجام شد، در نهایت اسفند 96 کتاب رونمایی شد.
همسران شهدای مدافع حرم، «رباب»های این انقلاب هستند
در مراسم رونمایی کتاب گفتهاید که آن را به حضرت «رباب (س)» تقدیم کردهاید. چرا از بین شخصیتهای مختلفی که در کربلا حضور داشتند، حتی حضرت زینب (س) که شهدای مدافع حرم به احترام و علاقه ایشان در سوریه حاضر شدهاند، ایشان را انتخاب کردید؟
همسران شهدای مدافع حرم، «رباب»های این انقلاب هستند که در نهایت اثرگذاری و عظمت شخصیتی، در خود شهید حل شدهاند و اسم و رسمی از آنها نیست. خود شهدا هم اگر به جایی رسیدهاند، با همکاری و همیاری این همسران بوده است. از حضرت رباب (س) بعد از شهادت حضرت علی اصغر (ع)، نشانی نمیبینیم. گویا او نیز خود را فدایی کرده است. غربت و تنهایی همسران شهدای مدافع حرم، مشابه غربت حضرت رباب (س) است. اینکه پس از شهادت همسرانشان چه اتفاقی میافتد و مصیبت بزرگی را باید تحمل کنند، فقط یک نقش ربابگونه میطلبد. ورق به ورق زندگی آنها درس است. آنها میدان را خالی نکردند و دارند به هر شکلی علمداری میکنند.
چندی پیش رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای خبرگان، به این کتاب اشاره کردند. با شنیدن این خبر چه احساسی داشتید؟
چاپ اول کتاب در روز رونمایی به اتمام رسید و در یک هفته به چاپ سوم رسید. تکتک روزهایی که برای این کتاب کار میکردیم، شاهد عنایت شهید بودیم. بعد از چاپ کتاب، مخاطبان گستردهای جذب کتاب «یادت باشد» شده بودند، حتی از روستاها نیز متقاضی خرید کتاب وجود دارد و این عنایت خود شهید است.
شهید مرادی بارها به همسرش پیشنهاد میدهد که زندگی مشترکشان را بنویسد، شاید بعدها به درد بچههایشان بخورد. حتی شهید مرادی پیشنهاد میدهد که در نوار کاستها خاطرات این زندگی را ضبط کند. خود شهید عنایت کرد که این کتاب دیده شود. با اینکه برای کتاب کار رسانهای جدی نشد، اما مخاطبان کتاب به معرفی آن خیلی کمک کردند. «یادت باشد» یک روایت ساده و عاشقانه دارد، به همین دلیل برخی از مخاطبان مبلغ کتاب بودند و مطالعه آن را به دوستان و نزدیکانشان پیشنهاد کرده بودند، در حال حاضر 30 هزار نفر این کتاب را خواندهاند.
صحبتهای رهبر انقلاب درباره کتاب یک چراغ برای ادامه راه بود
رهبر انقلاب در جلسه خبرگان که جلسه مهمی هم هست، به این کتاب اشاره کردند. چند نکته در صحبتهای ایشان وجود داشت؛ نخست آنکه ایشان به نوع روایت کتاب اشاره میکنند که این موضوع برای من به عنوان نویسنده اثر شیرین و دلچسب بود. دیگر اینکه، فرمودند که این داستان باید در تاریخ ثبت شود؛ این اشاره نشان میدهد که این حوزه جای کار در قالبهای مختلف شعر، داستان، فیلم و ... دارند. همانطور که ایشان اشاره کردند، تعداد این آدمها نیز کم نیست و زیاد هستند. نکته آخر اینکه، ایشان فرمودند که این قهرمانها و داستانها را باید دید و فهمید.
انتشار خبر صحبتهای رهبر معظم انقلاب درباره کتاب «یادت باشد» خیلی خبر شیرینی بود. در روزهایی که برای نگارش و تولید کتاب به مشکل برمیخوردیم و برای آن وقت زیادی گذاشتیم، به خود وعده میدادیم که کتاب، کتاب خوبی باشد و مهر تایید رهبر انقلاب را داشته باشد. شنیدن این خبر، خوشحالکنندهترین خبر زندگیام بود. برایم جالب بود که ایشان کتاب را تورق نکرده بودند، احساس میکنم که ایشان کتاب را با دقت نظر مطالعه کردند؛ چون به بخشهای مختلف کتاب اشاره میکنند. صحبتهای ایشان یک خدا قوت خیلی خوب و یک چراغ برای ادامه راه بود که انشاالله به دعای ایشان بتوانیم دوباره بنویسیم.
در کتاب خاطرات متفاوتی از شهید مرادی یاد شده است. جذابترین خاطره برای شما به عنوان نویسنده کتاب چه بود؟
چند خاطره هست که برایم جالب بود. اواسط کتاب اتفاقاتی رخ میدهد که نشان میدهد روحیه شهید خیلی شاد بوده است. من تمام این خاطرات را در کتاب ذکر کردهام تا مخاطب همه این خاطرات را بخواند و در نهایت به لحظه انتخاب او برسد. بخشی از خاطرات، سبک زندگی اوست. همسر شهید میگفت: روزی دیدم که بر در یخچال خانه، یک برچسبی نصب شده که تقویم هفتگی است؛ مثلا نوشته بود که شنبه ناهار به نام حضرت جواد الائمه (ع) و.... علت را پرسید، شهید مرادی گفته بود که در طول پختن غذا، ذکری از ائمه (ع) هم باشد. همسر شهید میگفت که بعد از آن، تمام غذاها انگار نذری بود و به نام یکی از ائمه (ع) تهیه شده بود. این معنویت خاصی به یک امر عادی داده بود.
یک جواب کوبنده به یک شبهه
خاطره دیگری تعریف کنم، شهید مرادی به بیتالمال خیلی توجه داشت و حساس بود. این جوابی است در قبال همه شبهاتی که بعد از شهادت شهدای مدافع حرم که میگویند برای پول و ... رفتند. شهید مرادی حتی درخصوص 200 یا 300 تومان که به یک مغازه بدهکار میشد با وجود اینکه مبلغ ناچیزی است، توجه داشت.
این 2 دسته کتاب «یادت باشد» را حتماً بخوانند
دوست دارم 2 قشر این کتاب را بخوانند؛ نخست قشر دانشجویانی هستند که نسبت به علت حضور ما در سوریه سوال دارند. مخاطب این کتاب گاه افرادی بودند که اصلاً نسبت به این موضوعات اعتقادی نداشتند. من کتاب «یادت باشد» را به عنوان یک رمان به این دسته از مخاطبان پیشنهاد میکنم.
دسته دیگر، زوجهای جوانی هستند که تازه دارند زندگی تشکیل میدهند. زندگی زوج این کتاب میتواند یک درس برایشان باشد.
بنا بر این گزارش علاقهمندان برای تهیه این اثر میتوانند به سایت مخصوص این کتاب به این نشانی مراجعه کنند.
منبع: تسنیم