یادداشت/ رسول شادمانی

«بدون تاریخ، بدون امضا» بدون فکر به اسکار رفت/ سینمایی که هرگز درک درستی از آن نداشته ایم!

آیا در این شرایط، تماشای فیلم «به‌وقت شام» توسط اعضاء آکادمی اسکار در راستای منافع ایران اهمیت دارد یا فیلمی که از جامعه ایران ویرانه‌ای رو به زوال را به تصویر می‌کشد؟!
کد خبر: ۳۰۹۳۳۹
تاریخ انتشار: ۲۵ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۶:۵۷ - 16September 2018

«بدون تاریخ، بدون امضا» بدون فکر به اسکار رفت/ سینمایی که هرگز درک درستی از آن نداشته ایم!گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس- رسول شادمانی؛ چندی پیش یادداشتی باعنوان «سینما؛ سلاح پرقدرت در جنگ رسانه‌ای» در خبرگزاری دفاع مقدس منتشر شد که تاکید بر عدم درک صحیح برخی سینماگران، مدیران، مسوولان و تصمیم‌گیران فرهنگی کشور از «سینمای استراتژیک» در موقعیت کنونی داشت.

در این یادداشت آمده است؛ «اکنون و در آستانه‌ی 40 سالگی انقلاب اسلامی، سینما؛ که امروز اگر نگوییم مهم‌ترین، بی‌شک از مؤثرترین ابزار‌های فرهنگی در شکل‌گیری ذهنیت جوامعِ قرن حاضر است، تا چه اندازه در جهت اشاعه‌ی اهداف فرهنگی انقلاب در سطح ملی و صدور آرمان‌های آن در سطح فرا ملی مثمر ثمر بوده است؟ واقعیت این‌که، پاسخ بسیار ناامیدکننده است و باید اعتراف کرد که در این مسیر حتی پی به ارزش و اهمیت مسئله نیز نبرده‌ایم. ما به‌عنوان جامعه‌ای انقلابی که داعیه‌دار انقلاب فرهنگی هستیم، به‌دلیل افراط و تفریط‌های مکرر در حوزه‌های مختلف و خاصه فرهنگ، ضعف و خطا‌های مدیریتی، عدم درک و شناخت صحیح از آرمان‌های دینی و ملی و...، توفیق چندانی را در این مسیر نداشته‌ایم. در چهار دهه‌ی اخیر تکلیفمان را با سینما روشن نکرده‌ایم. در این سال‌ها با وجود منویات و رهنمود‌های مکرر رهبری، مانیفست روشنی در این حوزه نداشته‌ایم و در پی آن نیز نبوده‌ایم. سینمایی که خود را مولف و صاحب سبک می‌داند علاوه بر تولیدات هدفمند، ضروری است نگاهی جهان‌شمول در عرضه و ارائه‌ی آن داشته باشد.»

این یادداشت با اشاره به نقش و تاثیر فیلم سینمایی «آرگو» در تحریف تاریخ، تاکید داشته است؛ «در سینمای استراتژیک با مقصد آرمان‌گرایانه، به‌ویژه در نظام‌های ایدئولوژیک، عظمتِ صنعت و ساختار حرفه‌ای هنر هفتم از اهمیت چندانی برخوردار نیست، در این روند که سینما در خدمت اشاعه و ترویج عقاید، اندیشه‌ها و آرمان‌های نظام‌های حاکم است، تعدد «تولید» و تکثر «محتوا» جایگاهی ویژه دارد. به‌عنوان نمونه، فیلم امریکایی «آرگو» به کارگردانی «بن افلک» تولید سال 2012 هالیوود، در پی مظلوم‌نمایی جاسوسان این کشور در ابتدای انقلاب ایران در لانه جاسوسی است که از ساختاری ضعیف و فاقد ارزش برخوردار است و تمام تمرکز سازندگان فیلم بر محتوای آن است؛ چراکه طی آن قرار است مقطعی از تاریخ تحریف شود و در اذهان جهانیان نقش ببندد، کاری که شاید انتشار و ارائه‌ی صد‌ها جلد کتاب چنین توفیقی نیابد. جالب آن‌که این فیلم که به لحاظ ساختاری حتی نمره‌ی قبولی نیز دریافت نمی‌کند، نامزد هفت جایزه‌ی مختلف در هشتاد‌ و‌ پنجمین دوره فستیوال اسکار می‌شود و در‌ نهایت سه اسکار بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه‌ی اقتباسی و بهترین تدوین را دریافت می‌کند!»

در پایان این یادداشت آمده است؛ «اکنون و در آستانه‌ی 40 سالگی انقلاب، با رشد و پرورش مدیران جوان و خلاق در دلِ انقلاب، دانشگاه‌ها، مراکز علمی و تخصصی، نیاز است که در این عرصه، انقلابی صورت پذیرد تا نگاه و نگرشی دغدغه‌مند، توام با آرمان‌های متعالی ملی و دینی حاکم شود.»

حال اما در آستانه ی 40 سالگی انقلاب و با انتخاب فیلمِ تلخ «بدون تاریخ، بدون امضا» به عنوان نماینده سینمای ایران در اسکار 2019 گویی همچنان می بایست منتظر انقلاب فرهنگی یاد شده باشیم.

بنیاد فارابی طی بیانیه‌ای به صورت رسمی اعلام کرد که فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» به کارگردانی «وحید جلیلوند» به عنوان نماینده سینمای ایران به اسکار 2019 معرفی می‌شود. این در حالیست که دونالد ترامپ اخیراً در مصاحبه با نشریه بلومبرگ با طرح این ادعا که سیاست‌های او ممکن است به فروپاشی ایران بینجامد، گفته بود: «وقتی من اینجا آمدم مسئله این بود که چه موقع آن‌ها (ایران) در خاورمیانه مسلط می‌شوند، اما اکنون فشارهای ما بر مردم ایران جواب داده و مسئله فعلی این است که آن‌ها می‌توانند دوام بیاورند یا خیر». حال باید پرسید که معرفی فیلم تلخ و سیاه «بدون تاریخ، بدون امضا» به آکادمی اسکار که به تنهایی خبر بسیاری از رسانه‌ها می‌شود، در این شرایط چه نسبتی با منافع ملی دارد. آیا در این شرایط تماشای فیلم «به‌وقت شام» توسط هزاران عضو آکادمی اسکار در راستای منافع ایران اهمیت دارد یا فیلمی که از جامعه ایران ویرانه‌ای رو به زوال را به تصویر می‌کشد؟!

جالب اینکه شورای انتخاب فیلم برای اسکار، طی صدور بیانیه ای آورده است: «سینمای ایران به عنوان بخشی از دیپلماسی فرهنگی و در چارچوب دیپلماسی عمومی می‌تواند از فرصت شرکت در این مراسم برای تقویت ارتباط بین ملت‌ها، تأثیر بر افکار عمومی و لاجرم افزایش فشار بر دولت امریکا استفاده کند.»

در بخشی دیگر از این بیانیه آمده است: «با توجه به فیلم‌های معرفی شده، نماینده ایران رقابتی بسیار دشوار در پیش دارد، اما یقین داریم در صورت توفیق، این مراسم بستری مناسب در اختیار سینماگران شایسته ایران قرار می‌دهد تا صدای ملتی کهن، نجیب و صلح‌دوست را به گوش همه جهانیان برساند.»

اینکه این بیانیه از کدام دیپلماسی فرهنگی سخن می گوید بسیار عجیب است!! و به نظر، توضیح پیرامون آن، تکرار مکرراتی است که قرار نیست شنیده شود، چرا که شنونده خواب نیست که بیدار شود، خود را به خواب زده و هرگز بیدار نمی شود.

انتهای پیام/ 130

نظر شما
پربیننده ها