به گزارش خبرنگار دفاع پرس از کرمان، فضای مجازی تیغی دولبه است که هم میتواند مشکلات و معضلات جامعه را جراحی کرده و درمان کند و از طرفی هم میتواند به مشکلات دامن زده، حقایق را وارونه جلوه دهد و التهاب را در فضای جامعه تشدید کند.
این روزها استفاده از تلفن هوشمند، اینترنت، فضای مجازی و پیامرسانهای متعدد، هم در روشنگری و آگاهیبخشی آحاد ملت موثرند و هم در کتمان واقعیتها.
و البته گاهی افرادی ناخودآگاه و شاید به دلیل اطلاعات ناقص در این فضا، شبهاتی ایجاد میکنند که برطرف کردن آن به قول معروف، کار حضرت فیل است.
آنچه بهانهی نوشتن این مقدمه مختصر شد، انتشار فیلم و عکسهایی از پدر و مادر پیر شهیدی از توابع شهر «ماهان» در استان کرمان است که در مسیر جاده «سکنج» در بیابانی بدون امکانات در آلونکی مخروبه زندگی میکنند.
آنچه در نگاه اول از دیدن این فیلم و عکسها به ذهن بیننده متبادر میشود این است که مسئولین و بهخصوص متولیان امر یعنی بنیاد شهید از کنار مشکلات این پدر و مادر پیر و ناتوان شهید بیاعتنا رد شدهاند؛ اما با کنکاشی پیرامون این موضوع، معلوم میشود حقیقت چیز دیگری است.
ماجرا از آنجا دنبال میشود که اواخر شهریورماه سال جاری، رزمایش بسیجیان کرمان در جاده روستای «سکنج» (در ۵۰ کیلومتری مرکز استان) برگزار شد و در خلال این برنامه، «محمدرضا پورابراهیمی» نماینده مردم کرمان در مجلس شورای اسلامی، با حضور در محل سکونت این خانواده شهید که نزدیک محل رزمایش سکونت داشت، به پدر شهید قول میدهد که با همکاری دیگر مسئولین، برایشان در «ماهان» منزلی تهیه کند. در این دیدار که یک خبرنگار نیز حضور داشت، پس از گذشت ۲ هفته، به همراه تعدادی از خبرنگاران دیگر به دیدار این پدر و مادر شهید بزرگوار رفته است.
خبرنگاران نیز از دیدن وضعیت زندگی این پدر و مادر بزرگوار که بدون آب، برق و گاز و حتی سرویس بهداشتی در آن بیابان زندگی میکنند، حیرت زده میشوند و ضمن گفتوگو با پدر بزرگوار شهید، سوال میکنند که چرا اینجا ماندهاید و به شهر و جایی که حداقل امکانات موجود باشد نمیروید و اصلا آیا مسئولین به دیدن شما میآیند؟
«محمد دشتی کهنویی» پدر سرباز شهید «غلامرضا دشتی کهنویی» چنین پاسخ داد:
«ما ۵۷ سال است که در این مکان زندگی میکنیم. پسرم سال ۶۴ در منطقه «سومار» در حالی که فقط سه ماه از خدمتش باقی مانده بود، به شهادت رسید و پس از آن تا هفت سال کسی از بنیاد شهید به ما سر نزد تا اینکه خودم به بنیاد رفتم و اعتراض و گلایه کردم که از آن به بعد مسئولین و مددکاران بنیاد میآیند و سر میزنند و گاهی کالاهایی میآورند. حتی مدیرکل بنیاد شهید استان کرمان به من پیشنهاد دادند که در «کرمان» یا روستای «سکنج» برایم منزلی مهیا کنند، ولی من گفتم به «سکنج» و «کرمان» نمیروم. پورابراهیمی نماینده مردم کرمان در مجلس شورای اسلامی نیز گفت که در «ماهان» منزلی برایت اجاره میکنم، اما من گفتم که در این سن و سال به اجاره نشینی نمیروم».
در همین ایام فرد خیّری از وضعیت زندگی این پدر و مادر شهید مطلع میشود و ضمن حضور در منطقه و تهیه فیلم و عکس در فضای مجازی با تحریک احساسات مردم، به جمعآوری کمک به منظور ساخت سرپناه برای آنها برمیآید و کار ساخت یک اتاق و سرویس بهداشتی با بلوک در کنار آلونک موجود آغاز میشود.
انتشار این مطالب در فضای مجازی موجی از تخریبها و توهینها نسبت به متولیان امر و اظهارنظرهای مختلف را در برمیگیرد و خبرنگاران را وامیدارد که جهت مطالبه از مدیرکل بنیاد شهید استان کرمان با وی دیدار و سوالات خود را مطرح کنند. یکی از شبهاتی که اطرافیان این پدر و مادر شهید مطرح کرده بودند این بود که چون این شهید، سرباز و متعلق به ارتش بوده، بنیاد شهید کاری برای خانوادهاش انجام نمیدهد.
سردار «محمدرضا حسنی سعدی» در پاسخ به خبرنگاران، اظهار داشت: این شهید عزیز هم مانند دیگر شهدا در بنیاد شهید پرونده دارد و ماهانه مبلغ یک میلیون و ۷۰۰ هزارتومان به حساب پدر شهید واریز میشود که البته ممکن است چون پدر پیر و ناتوان و از شهر دور است، کارت حساب بانکی ایشان در دست فرزندانش باشد و آنها پول را برداشت و به پدرشهید میدهند.
وی افزود: این پدر شهید به دامداری مشغول بود و زمانی حدود ۴۰۰ گوسفند متعلق به خودش و فرزندانش را نگهداری میکرد؛ همچنین وی علاقه شدیدی به زندگی در محل سکونت خود دارد به طوری که یک بار که به او پیشنهاد دادم بهتر است به شهر بیاید تا امکانات بهتری در اختیار داشته باشد، مشت خود را از آب قناتی که از آنجا عبور میکرد فرو بُرد و گفت، من تمام امکانات شهر را با این آب و هوا عوض نمیکنم.
به او گفتم زمینی در شهرک «انقلاب» روبهروی «هزاردستان» در «ماهان» برای شما آماده کردیم، پروانه و انشعاب آب گرفتیم که بسازیم، نپذیرفتند و گفتند من به شهر بیایم از بین میروم؛ پس از مدتی یک کانکس بزرگ از «بم» برایشان آوردیم که کنار اتاقکی که داشتند، نصب کنیم، اما فرزندانشان مخالفت کردند.
زمینی هم در «ماهان» از اموال مصادرهای روبهروی تکیه «عباسیها» به آنها واگذار شد که تمایلی به آن نشان ندادند؛ نهایتا بخشدار و دیگر مسئولین «ماهان» پیشنهاد دادند در روستای «سکنج» نزدیک مرتعی که گوسفندان چَرا دارند، منزلی برایشان ساماندهی کنیم. زمینی آنجا گرفتیم بنیاد مسکن زمین را شفته کرد، اسکلت خانه را برایشان خالی کرد که پدر شهید یکباره اعلام کرد من «سکنج» نمیروم. در حالی که آنجا علاوه بر امکاناتی نظیر آب و برق و گاز، محل مناسبی هم برای گوسفندانش مهیا میشد.
پس از این گفتم یک خانه سازمانی مجهز با امکانات و وسایل مورد نیاز داریم که در اختیارتان میگذاریم. گفت نه! من در خانه مردم سکونت نمیکنم. گفتم بیا برایت جایی را اجاره میکنیم. گفت من پس از این همه عمر به اجاره نشینی نمیروم.
در تاریخ ۹۷/۷/۸ آقای «گروهی» معاون بنیاد شهید تشریف بردند با آنها صحبت کردند و پدر شهید گفتند شما زمین موجود در «ماهان» را بسازید ما به آنجا نقل مکان میکنیم.
پدر شهید علاقمند بود در فضای باز زندگی و طبق روال سالهای گذشته عمرش را با چَرا بردن گوسفند و دام سپری کند و چون بچههایش هم در این گَله، گوسفندانی داشتند، تمایل نداشتند که پدرشان به شهر بیاید.
در حق این پدر و مادر شهید کوتاهی نشده، تاریخ دیدارهایی که از طرف بنیاد شهید با آنها انجام شده در پرونده ثبت است. وام مسکن، وام بلاعوض و موارد دیگر که اعطا شده اسناد آن موجود است، ضمن اینکه خیلی بزرگوار و بیتوقع هستند.
تا الان مطلقا رضایت نمیدادند که به شهر بیایند و میگفتند ما به شهر بیاییم میمیریم؛ اما امروز که همکاران ما رفته و صحبت کردهاند، راضی شدهاند که منزلشان ساخته شود و به شهر «ماهان» بیایند.
کسانی هم که از روی خیرخواهی در فضای مجازی مطالبی منتشر کردهاند، این اطلاعات را نداشتند و ما در حد توان کوتاهی نکردیم و مایل بوده و هستیم که این عزیزان در محلی زندگی کنند که به امکانات پزشکی، رفاهی، بهداشتی، آب، برق و گاز دسترسی داشته باشند که خوشبختانه اکنون راضی شدهاند و ما با کمک بنیاد مسکن در حال ساخت منزل مسکونی در شهر ماهان برایشان هستیم.
گزارش: آذر همتی
انتهای پیام/