به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، شهدای گمنام چراغی پر فروغاند. راه را به گمشدگان دریای پرتلاطم دنیا نشان میدهند. اهل دنیا را به ساحل امن هدایت فرا میخوانند، نور امید را بر دل سرگشتگان اقیانوس معرفت میتابانند. آری شهدای گمنام اینگونهاند.
شهدای گمنام دنیا و اهلش را لایق ندانستند که حتی پیکر خود را در بازار آن سودا کنند. آنان هرچه کردند برای خدا بود و خدا بهترین خریدار کالای وجودشان شد. امام علی (ع) میفرماید: «اگر میتوانید گمنام بمانید؛ پس چنین کنید.»
در ادامه بُرشی از کتاب «شهید گمنام» که شامل «72 روایت از شهدای گمنام و جاویدالاثر»، کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی است را میخوانید:
روز مباهله
«روزهای آخر سال 79 و سال امام علی (ع) بود. در منطقه عملیاتی رمضان مشغول جستجو بودیم. اما مدتی بود که شهدا خود را نشان نمیدادند. صبح با بچهها مشغول خواندن زیارت عاشورا برای شهدا شدیم. به یاد امیرالمومنین (ع) و به یاد مدینه مشغول خواندن روضه شدم. بعد از پایان روضه بهسوی منطقه حرکت کردیم. قبل از رفتن به تقویم و مناسبت آن روز نگاه کردم، روز مباهله بود. روز پنج تن آل عبا. روزی که حضرت علی (ع) انگشترش را به سائل داد.
خوشحال بودم. گفتم ما لشگر علی ابن ابی طالب (ع) هستیم. حتما امروز از دست آقا عیدی میگیریم. اولین شهیدی که پیدا شد نامش عشقعلی بود. دومین شهید نام تمامی شهدای گروهان خودشان در جیبش بود. به همراه حرز امام جواد (ع) که بعد از هجده سال سالم سالم بود!
تا عصر چهار شهید پیدا شد. بچهها می خواستند کار را جمع کنند. گفتم: ادامه دهید. حتما یک شهید دیگر پیدا میشود. قرار بود ساعت چهار برگردیم. پنج دقیقه قبل از برگشت شهید دیگری پیدا شد. تمام خاک را غربال کردیم. اما این شهید آخر گمنام بود. هرچه بچهها گشتند اثری از پلاک او نبود. به رفقا گفتم: بیایید تا برویم. بچهها با تعجب به من نگاه میکردند. یکی گفت: خواب دیده بودی؟ گفتم: نه! امروز روز پنج تن بود. ما هم پنج شهید پیدا کردیم. بعد ادامه دادم: هرچه بگردید از این شهید آخر نشانهای نخواهید یافت. چرا که امروز روز آل عبا است. و یکی از پنج تن هنوز هم گمنام است.»
انتهای پیام/ 114