به گزارش خبرنگار بینالملل دفاع پرس، سالهای متمادی است آمریکا از آن سوی کره خاکی به دنبال نفوذ در تمام کشورهاست تا از این طریق منافع سیاسی و اقتصادی کشورش را همواره تامین کند. از سال 2003 به دنبال تهاجم نظامی آمریکا به عراق آن هم به بهانه نابود کردن سلاحهای کشتار جمعی، این سرزمین به حیاط خلوت آمریکا در غرب آسیا تبدیل شده است.
2 سال بعد از تهاجم نظامی آمریکا، انتخابات پارلمان برگزار شد تا نمایندگان پیش نویس قانون اساسی را تنظیم کنند. آمریکا که دیگر بهانهای برای حضور مستقیم در عراق نداشت، با دستاویز قرار دادن امنیت انتخابات، شمار نظامیان خود در عراق را به 15 هزار نیروی نظامی رساند.
در بحبوبهای که دولت عراق در حال شکلگیری بود، اختلافات زیادی بین فرقهها صورت گرفت و نتیجه آن افزایش خشونت در عراق شد. این خشونت در 2 روز به اوج خودش رسید؛ در 3 اسفند 1384 حرمین عسکریین در سامرا را منفجر کردند. خوشبختانه این انفجار تلفات جانی نداشت؛ ولی ساختمانهای حرم خسارتهای زیادی را متحمل شدند. فردای آن روز جنازه بیش از 100 نفر که با اصابت گلوله کشته شده بودند؛ پیدا شد که پیشبینی شد در این حمله دستکم 165 نفر کشته شدهاند. ارتش آمریکا در آن زمان آماری را منتشر کرد که میانگین قتل در عراق از 11 نفر در روز به 33 نفر در روز افزایش یافته است. سازمان ملل مانند سایر موارد فقط ابراز نگرانی میکرد و این اقدامات را «جنگ داخلی» توصیف میکرد. این اتفاقات بهترین بهانه برای جورج بوش بود تا شمار نظامیانش را به 21 هزار و 500 نفر افرایش دهد.
در سال 2011 مقتدی صدر که از سال 2007 در تبعید بود به نجف بازگشت تا رهبری جنبش صدر را بر عهده بگیرد. این اتفاق آغازگر خروج نظامیان آمریکایی از عراق بود. «لئون پنتا» وزیر دفاع وقت آمریکا در مراسم بدرقه نظامیان آمریکایی که در فرودگاه بغداد گرفته شد، گفت: «جنگ عراق دارای ارزش بسیاری در خونها و دلارها برای ما بود. حدود ۷۵۰ میلیارد دلار هزینه، ۴۵۰۰ کشته و ۳۲ هزار مجروح، برای ایالات متحده به ارمغان آورد.» وی در این سخنرانی فقط از صرف هزینه آمریکا و کشته شدگان سخن گفت، ولی از منافعی که عائد آمریکا شد، لب نگشود. از زمان اشغال نظامی آمریکا در سال 2003 تا 2011، یانکیها تمام چاههای نفت این کشور را اشغال کردند و بر استخراج و صادرات این نظارت مستقیمی داشتند.
حضور غیر نظامی آمریکا در عراق و تاثیرگذاری در سیاستهای ریز و درشت این کشور، بهواسطه نفوذی که آن سالها ایجاد کرده بود؛ امری غیر قابل اغماض بود. اردیبهشتماه امسال انتخابات پارلمانی عراق، نقطه آغاز افول سلطه آمریکا در عراق بشمار میآید.
بیش از 40 درصد مردم عراق به پای صندوقهای رای آمدند تا نمایندگان پارلمانی کشورشان را انتخاب کنند. ائتلاف سائرون در این انتخابات 54 کرسی را بدست آورد. سائرون، ائتلافی بیسابقه و نو در عراق قلمداد میشد که از سوی «مقتدی صدر» شخصیت دینی برجسته عراق تشکیل شد. مقتدی صدر پیشتر خود را از مخالفان حضور آمریکا در عراق و دشمنی آمریکا معرفی کرده بود. همین موضوع سبب شد تا زنگ خطری برای آمریکا به گوش برسد؛ زنگی خطری که ناشی از از بین رفتن حیات خلوت یانکیها در غرب آسیا بود.
چندی قبل هم «عادل عبدالمهدی» به سمت نخستوزیری عراق منصوب شد. آن هم در برههای سکان دار اداره عراق شده است که کشورش با چالشهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی روبهرو است. وی همیشه از محور مقاومت حمایت کرده است و از نیروهای وفادار به مقاومت به شمار میآید. مواضع او علیه رژیم صهیونیستی بر همگان آشکار است و در مصاحبهای گفت: «بیتوجهی رژیم صهیونیستی به حقوق بشر و کشتار مردم مظلوم فلسطین در نهایت میخی است که این رژیم به تابوت خود میکوبد و این رژیم «کودکی پرتوقع نژادپرست» است.»
همواره عبدالمهدی از تجاوز ائتلاف سعودی به یمن انتقاد کرده است و بارها خواستار توقف این جنگ علیه مردم مظلوم یمن شده است. همچنین وی از حامیان برجام به شمار میآید و خروج یکطرفه آمریکا از برجام را بارها مورد انتقاد قرار داده بود و معتقد است تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران خلاف قانون بینالمللی و به ضرر منطقه و عراق است.
نخست وزیر جدید عراق درباره روابط با ایران معتقد است: «روابط ایران و عراق از قدیمیترین و باسابقهترین و عمیقترین روابط تاریخی و حال حاضر است. روابط ایران و عراق دارای ابعاد مختلف دینی، مذهبی، قومیتی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی، امنیتی، حیاتی و جغرافیایی است و مصالح عراق در داشتن روابط با همه همسایگان و خصوصا جمهوری اسلامی ایران است.»
با این حال باید منتظر بمانیم که واکنش دونالد ترامپ و کاخ سفید مبنی بر انتخاب نخست وزیر جدید عراق چیست. به هر حال آمریکا از هیچ اقدامی دست نخواهد کشید تا عراق به عنوان مستعمره نوین خود از دست بدهد.
انتهای پیام/ 441