مادر عماد، مادر جهاد، مادر مقاومت

عماد مغنیه فرمانده شجاعی که مغز متفکر و بینانگذار یگان نظامی حزب‌الله لبنان بود، مثل دو برادر شهیدش، عظمت و سعادتش را مدیون مادری شجاع، صبور و آگاه بود. مادر حاج عماد چند روز پیش به پسران شهیدش پیوست.
کد خبر: ۳۱۳۰۵۵
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۳۹۷ - ۱۶:۰۴ - 10October 2018

به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع پرس،‌ می‌گویند زنان با یک دست گهواره را تکان می‌دهند و با دست دیگر دنیا را. این توصیف مادرانی است که فرزند تربیت شده در دامن آنان معادلات دنیا را عوض می‌کند؛ مانند مادر شهید عماد مغنیه. زنی صبور، شجاع و آگاه که هر سه پسرش را به گونه‌ای تربیت می‌کند که برای دفاع از دین و اعتقاد و خاک‌شان وارد عرصه مبارزه با اسرائیل می‌شوند و هر سه نیز در این مسیر به شهادت می‌رسند. «آمنه سلامه» چند روز پیش در سن 80 سالگی و بعد از تحمل سال‌ها رنج فراغ پسرانش، به آنان پیوست و در روضه الشهیدین الغبیری تشییع و در جوار فرزندش حاج رضوان و نوه‌اش جهاد به خاک سپرده می‌شود.

شنیدن خبر شهادت حاج عماد

مادر است؛ 2 پسرش شهید شده‌اند و همین حاج عماد برایش باقی مانده که شب و روزش را در میدان جنگ می‌گذراند. خبر می‌دهند حاج عماد در یک انفجار مجروح شده است و ان‌شاءالله خوب خواهد شد، اما مادر است و دل آشوبه‌اش خبر از اتفاقی بدتر می‌داد. شنیدن خبر شهادت وی برایش بسیار دشوار بود، اما همه توانش را در صدایش جمع می‌کند و محکم و بدون ترس می‌خواهد صریح باشند و واقعیت را بگویند. مرد مقابل این همه عظمت کوتاه می‌آید و آهسته خبر شهادت پسرش را به او می‌دهد. أم عماد لحظات بعد از شنیدن خبر شهادت حاج عماد را اینگونه روایت می‌کند: «ابتدا باور نمی‌کردم، اما نماز خوانده و به حضرت زهرا (س) متوسل شدم و اندکی با خود خلوت کردم و بعد از آن بود که احساس کردم اگر ضعف نشان دهم، اسرائیل احساس پیروزی خواهد کرد. از همین رو تصمیم گرفتم مانند حضرت زینب (س) قوی و شجاع باشم و البته این لطف و کمک خداوند بود».

تربیت پسرانی شجاع و مبارز

حاج عماد در دامن این زن به گونه‌ای تربیت می‌شود که از 13 سالگی وارد عرصه مبارزه با رژیم صهیونیستی می‌شود. حاجیه خانم نه تنها مخالفتی ندارد بلکه رسیدن فرزندانش به این نقطه را آرزوی خود می‌داند: «این وظیفه الهی ما است که در مسیر جهاد و مقاومت گام بگذاریم از همین رو نباید مانع گام نهادن فرزندان خود در این مسیر شویم بلکه وظیفه داریم به آنان انگیزه داده و به سمت هدایتشان کنیم».

2 پسر دیگرش «جهاد» و «فؤاد» هم از نوجوانی پا به پای برادر بزرگشان وارد عرصه‌ی مبارزه با اسرائیل شدند و در همین مسیر هم به شهادت رسیدند. جهاد دست راست حاج عماد بود و در یک ماه رمضان در منطقه ضاحیه جنوبی به شهادت رسید. حاجیه خانم همیشه با افتخار از جهاد یاد می‌نمود و خدا را شکر می‌کرد که او از بنیانگذاران و حامیان مقاومت بود.

زینب بودن را وظیفه اصلی خود می‌دانست

پدر حاج عماد اغلب اوقات مشکی تنش بود؛ خیلی هم کم صحبت بود. حق داشت؛ بعد از دیدن داغ دو پسر، شهادت حاج عماد خیلی برایش سنگین بود و نمی‌توانست داغ پسر سوم را فراموش کند؛ ولی حاجیه خانم از روز شنیدن خبر شهادت پسرش با خودش عهد دیگری بسته بود؛ غم این مصیبت جانکار را توی قلبش بریزد و شجاعانه از پسران شهیدش روایت کند تا بقیه مادران دل‌شان قرص بماند و موقع شنیدن خبر شهادت فرزندشان محکم و قوی بمانند. هر بار دلتنگی و داغ امانش را می‌برید زینب سلام‌الله را به یاد می‌آورد و عظمت صبوری‌اش.

تربیت پسران در مکتب امام حسین علیه‌السلام

پسرانش را با عزای حسین علیه‌السلام اخت داده بود. از زمان کودکی آنان مجلس عزاداری محرم در منزل‌شان برقرار بود و حقیقتی که همه جا در مورد حاج عماد مورد اشاره قرار می‌داد تاثیرپذیری منحصربفرد ایشان از انقلاب امام حسین (ع) بود. می‌گفت: پسرش اباعبدالله و قیام ایشان برایش فقط محرم و عاشورا و اشک و ناراحتی نبود بلکه آن را یک موضوع اعتقادی عمیق می‌دید که به زندگی و به مبارزه‌اش سمت و سو می‌داد و سرمنشأ قدرت و اراده‌اش بود.

صبوری خودش را نیز از برکات قیام امام حسین علیه السلام می‌داند و ازینکه مادر سه شهید است که در مسیر جهاد و مقاومت جان داد‌ه‌اند همواره خدا را سپاس می‌گفت. او تمام پیروزی‌های رزمندگان مقاومت را نتیجه قیام امام حسین (ع) و خون‌های پاکی می‌دانست که در کربلا ریخته شد.

رابطه‌ای مادرانه با عشق و احترام

با فرزندانش رابطه خوبی داشت؛ با احترام و محبت با آنان تعامل می‌کرد و سعی می‌نمود هنگامی که اشتباهی مرتکب می‌شوند به آنان گوشزد نماید و فرزندانش همواره تذکرات مادرشان را با احترام می‌پذیرفتند. می‌گوید هیچ‌گاه از حاج عماد بی‌احترامی یا کوتاهی ندید و با وجود مشغله زیادی که داشت، هرگاه فرصتی پیش می‌آمد به دیدارشان می‌آمد.

از همان ابتدا که پسرش وارد مسیر مبارزه با اسرائیل شد، برای شهادتش آماده بود؛ میگفت هر انسان مومنی که هدفش دفاع از اسلام است، باید جانفشانی کند. خدا را بابت از جان گذشتنِ پسرش شکر می‌کرد و می‌گفت: از آنچه پیش آمد پشیمان نیستم، زیرا می‌دانم وظیفه‌اش را درست انجام داد و تمام هدفش جلب رضایت خداوند بود.

ارادت قلبی به انقلاب اسلامی ایران

مانند پسرش علاقه زیادی به انقلاب اسلامی ایران داشت و با افتخار به جملاتی که امام و رهبر در وصف حاج عماد گفته‌اند اشاره می‌کرد: «امام خمینی قدس سره الشریف از عماد مغنیه به عنوان یکی از فرزندان خود یاد کرد و امام خامنه‌ای نیز در مورد ایشان گفت: در جریان جنگ 2006 برای پیروزی حاج عماد و حسن نصرالله دعا کردم و امروز آرزو می‌کنم وی روز قیامت شافع ما باشد». پسرش حاج عماد در مسیر مبارزه‌اش از انقلاب اسلامی و امام تاثیر زیادی پذیرفته بود. انقلاب ایران پشتوانه ایمانی و اعتقادی خودشان می‌دانست که در ادامه یافتنِ مقاومت در لبنان و دستاورد‌های آن نقش مهمی داشت. می‌گفت: امام خمینی (ره) با بی‌حرمتی روبه‌رو شده و به خارج از کشور تبعید شد و در راه اسلام رنج و شکنجه را تحمل کرد از همین رو امیدوارم جوانان امانتی که برای ما به جا مانده، حفظ کنند. خداوند در مبارزه با ظالمان یاور ما خواهد بود.

ارادت به امام رضا علیه‌السلام

أم عماد برای نخستین‌بار و همزمان با رحلت رهبر کبیر انقلاب اسلامی (ره) برای اولین بار همراه با پسرش عماد به زیارت حضرت رضا (ع) مشرف شده است که آن را بهترین خاطره سفر از مشهد می‌دانست. در آخرین سفری که به ایران داشت نیز به زیارت مرقد مطهر حضرت علی‌بن موسی الرضا (ع) مشرف شد. زیارت امام رضا علیه السلام برای او که بار رنج فراق هر سه پسرش را به دوش می‌کشید، مأمن آرامش و سکون بود و این زیارت را اینگونه توصیف می‌کرد: «هرکس و از هرکجا پا در این ارض مقدس می‌گذارد، احساس آرامش می‌کند، اینجا مأمن دل‌های رنج‌کشیده و دردمندی است که بهانه‌شان فقط نزدیکی به حضرت رضا (ع) است تا تسکینی بر رنجشان باشد. بعد از حضرت زینب (س)، حضرت رضا (ع) مظلوم‌ترین انسان عالم است که غریبانه به شهادت رسید؛ ایشان پسندیده خداوند، حضرت رسول خدا (ص) و امامان (ع) در آسمان و به‌روی زمین هستند.»

منبع: فارس

نظر شما
پربیننده ها