در کتاب «شهید گمنام» آمده است؛

ماجرای تفحص یک شهید گمنام با راهنمایی یک کبوتر

در کتاب «شهید گمنام» نوشته شده است: «در آن گرمای طاقت‌فرسا ناگهان دیدم یک کبوتر سفید و زیبا، بال و پر زنان آمد و روی چنگک بیل نشست. بعد هم شروع کرد به نوک‌ زدن به بیل. همه با تعجب به این صحنه نگاه می‌کردیم.»
کد خبر: ۳۱۴۰۹۲
تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۳۹۷ - ۰۵:۲۰ - 18October 2018

ماجرای تفحص یک شهید گمنامبه گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، شهدای گمنام چراغی پرفروغ‌اند. راه را به گمشدگان دریای پرتلاطم دنیا نشان می‌دهند. اهل دنیا را به ساحل امن هدایت فرا می‌خوانند، نور امید را بر دل سرگشتگان اقیانوس معرفت می‌تابانند. آری شهدای گمنام اینگونه‌اند.

شهدای گمنام دنیا و اهلش را لایق ندانستند که حتی پیکر خود را در بازار آن سودا کنند. آنان هرچه کردند برای خدا بود و خدا بهترین خریدار کالای وجودشان شد. امام علی (ع) می‌فرماید: «اگر می‌توانید گمنام بمانید؛ پس چنین کنید.»

شهدای گمنام اگر در زمین بی‌نشان و گمنام هستند اما در آسمان‌ برای اهلش شناخته‌ شده‌اند. برای شناخت آن‌ها باید آسمانی شد. باید از ورطه خاک بیرون رفت و با آنان تا ملکوت رهسپار شد.

در ادامه بُرشی از کتاب «شهید گمنام» که شامل «72 روایت از شهدای گمنام و جاویدالاثر» است را می‌خوانید:

کبوتر

«نیمه‌های تابستان 73 بود. آفتاب بسیار داغ بود. بچه‌ها در گرمایی طاقت‌فرسا در جستجوی پیکر شهدا بودند. نزدیک ظهر بچه‌ها می‌خواستند قدری استراحت کنند. چنگک بیل مکانیکی را در زمین فرو کردیم و رفتیم کنار کُلمن آب نشستیم. در آن گرمای طاقت‌فرسا ناگهان دیدم یک کبوتر سفید و زیبا، بال و پر زنان آمد و روی چنگک بیل نشست. بعد هم شروع کرد به نوک‌ زدن به بیل. همه با تعجب به این صحنه نگاه می‌کردیم. یکی از رفقا ظرف آبی را برداشت و جلوی کبوتر قرار داد. کبوتر به کنار ظرف آب آمد. بعد نگاهی به آب کرد و نگاهی به ما! مجددا پرید و رفت روی بیل نشست. دوباره به بیل نوک می‌زد. صحنه بسیار عجیبی بود. یکی از بچه‌ها گفت: بابا به خدا یه حکمتی تو کار این کبوتر هست! با بچه‌ها به سمت بیل رفتیم تا کار را شروع کنیم. با اولین بیلی که به زمین خورد سر یک شهید با کلاه آهنی بیرون آمد! در حالی که مو‌های شهید هنوز به جمجمه باقی مانده بود! سربند «یا زیارت یا شهادت» هنوز روی پیشانی شهید به چشم می‌خورد. بچه‌ها با بیل دستی تمام پیکر شهید را که تقریبا سالم بود خارج کردند. هر چه تلاش کردیم و هر چه خاک را غربال کردیم اثری از پلاک نبود. بچه‌ها با کشف این شهید گمنام پرده از راز آن کبوتر سفید برداشتند.»

راوی: شهید علی محمودوند

انتهای پیام/ 114

نظر شما
پربیننده ها