گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس - رسول حسنی ولاشجردی؛ با آغاز ایام محرم و صفر نمایشهای دینی و آیینی متعددی روی صحنه میروند تا از این طریق جامعه هنرمندان نمایشی هم در ماههای حزن و اندوه اهل بیت به ساحت مقدس سالار شهیدان ادای دین کرده باشند. این اقدام بدور از هر گونه پیشداوری ستودنی است. باید به این نکته توجه داشت که در برهوت آثار مناسب دینی به روی صحنه رفتن چنین آثاری فرصت مغتنمی است تا علاقهمندان به هنر تئاتر نیز بهرهای از عزاداری ایام محرم و صفر ببرند. نکته مهمی که اغلب مورد غفلت قرار میگیرد این است که هر اثر هنری که روی صحنه میرود به هر حال یک اثر نمایشی است و همه آنها از اسلوب و روش مشخصی بهره میگیرند. بخصوص اینکه نمایشهای دینی باید با وسواس و دقت نظر بیشتری تولید و اجرا شوند.
آثار دینی قرار است مهملی باشد برای آنانکه با این فضا مانوس نیستند. هر چقدر اجرای نمایشهای دینی با استاندارد بالاتری اجرا شود قطعا مخاطبان بیشتری را به خود جذب خواهند کرد.
در سالن اصلی تئاتر شهر نمایش «خاتون» به کارگردانی «حسین عالمبخش» در حال اجراست که به ماجرای بعد از شهادت حضرت رقیه (س) میپردازد. داستان نمایش از روایتهای کمتر شنیده شده تاریخ صدر اسلام و وقایع مربوط به زندگی و شهادت امام حسین (ع) است. از این منظر کار عالمبخش در انتخاب سوژه قابل تقدیر است، اما صرف انتخاب داستان کمتر شنیده شده نمیتواند مخاطب را اقناع کند و اسباب و عوامل دیگری نیر در جذب مخاطب باید در نظر گرفته شود.
البته در داستان ظرفیتهایی به کار گرفته شده است مثل انتخاب دخترکی خردسال که تداعی کننده شخصیت معصومانه حضرت رقیه (س) است، بازیگر این نقش نیز در باورپذیر کردن کاراکتر یک دختر یتیم خرد سال مسیحی موفق عمل کرده است، همچنین موضوع خرید خرابهای که مدتی اهل بیت امام حسین (ع) در آن زندانی بودند موضوع قابل تاملی است و توضیح و تفسیر تملک این خرابه از سوی یزید میتوانست فضای نمایش را به سمتی ببرد که شرح و بیان قیام سید الشهدا (ع) را در دل خود داشته باشد.
در طول نمایش به روشنی مشخص نیست که چرا یزید مصر است چنین خانهای را تصاحب کند.
نکتهای دیگری که حسین عالمبخش با هوشمندی انتخاب کرده تقابل دو شخصیت مسیحی با هم است، وجود کاراکتر «سرجون بن منصور» و «یوحنا بن شمعون» با هم که اولی نماد مسیحینمای مشرک و دومی مسیحی مومن حق طلب است. این دو در بستر وقایع پس از عاشورا رو در روی هم قرار میگیرند. به بیان دیگر باید گفت نمایش «خاتون» جدال حق و باطل مسیحیت است. این نوع انتخاب در وهله اول نکته مثبتی است اما وقتی این جدال ارجاعات بیرون متنی ندارد قطعا تفسیری هم از واقعه عاشورا به ما نمیدهد. اشاره به مسیحیانی که مسلمان شدند و در روز عاشورا به شهادت رسیدند میتوانست به این اثر عمق بیشتری بدهد.
خلخال و گوشوارهای که یوحنا برای اریحا دختر یتیم برادرش میآورد در واقع اشاره به همان خلخال و گوشوارهای است که اشقیا از دختران و زنان حرم امام حسین (ع) ربودهاند اما این اشاره در سطح میماند و عمق پیدا نمیکند. در حالی که این اشاره میتوانست بهانهای باشد برای ورود به حوادثی که به شهادت حضرت رقیه (س) شد.
از طرفی نمایش «خاتون» نمایش گفتوگوهاست نه نمایش وقایع تنها گره داستان «خاتون» خرید خرابه شام و امتناع صاحب آن از فروش است و تقریبا هیچ نقطه عطفی در داستان وجود ندارد تا مخاطب را درگیر قصه کند. میزانسی شلوغ در هم ریخته با تعدد کاراکترها و سیاهی لشکرهای فراوان ذهن را از تمرکز بر آنچه میبیند دچار مشکل میکند.
آثار نمایشی چون «خاتون» که ریشه در داستانهای دینی دارد، به دلیل تجربه قبلی مخاطب از شنیدن روضهها و دیدن تعزیهها و ... فی نفسه حذابیت دارد و این حذابیت علت بیرونی دارد نه درونی، خالق هر اثر هنری از جمله «خاتون» باید توجه داشته باشد که مخاطب برای اولین بار است که واقعه کربلا را میبیند، پس نباید با این پیش فرض که بیننده با مفهومی به نام «خرابه شام» آشناست خشت داستان خود را روی هم بچیند.
این معضل تقریبا در همه آثار تاریخی که روی صحنه میرود دیده میشود و به همین دلیل نمایش دچار ضعف ساختاری میشود. وقتی نمایشنامه استاندارد لازم را نداشته باشد طبعا میزانسن، طراحی لباس، طراحی صحنه نیز لطمه میبیند.
با همه این مواردی که اشاره شد نمایش «خاتون» در میان آثاری که روی صحنه میروند اتفاق مثبتی است. حداقل اینکه «خاتون» داستانی دارد که میتوان به آن فکر کرد و این حسن در انبوه آثار نمایشی دینی که فقط به اتکای حرکت فرم داستان خود را پیش میبرند چیز کمی نیست.
انتهای پیام/ ۱۶۱