گروه حماسه و جهاد دفاع پرس: اول آبان مصادف با سالروز شهادت روحانی مبارز و فرزند برومند رهبر کبیر انقلاب، شهید سید مصطفی خمینی است. بدین منظور به مرور خاطرات مرحوم حجت الاسلام اسماعیل فردوسیپور در خصوص فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و عقیدتی این شهید بزرگوار پرداختیم که در ادامه می خوانید:
شما از چه وقت و در چه رابطه ای با شهید حاج آقا مصطفی خمینی آشنا شدید و این آشنائی تا کی ادامه داشت؟
آشنایی من با شهید حاج آقا مصطفی خمینی همزمان با آزادی امام از زندان بعد از پانزده خرداد بود، که از مشهد عدهای از علما و بازاریان برای زیارت امام آمده بودند. ما هم همراه با آنها همان سال خدمت امام و شهید حاج آقا مصطفی خمینی رسیدیم. از آن سال بود که با ایشان آشنا شدیم. البته من در مشهد تحصیل میکردم و با ایشان که تابستانها غالباً به مشهد مقدس مشرف میشدند، آشنائی نزدیک داشتیم تا اینکه توفیق حاصل کردیم و به عراق مشرف شدیم. در عراق ارتباط ما با ایشان نزدیک تر و بیشتر شد هم در رابطه با درس امام، هم در رابطه با درسی که خود ایشان برای فضلا و عدهای از دانشمندان طلاب علوم دینی آنجا داشتند و هم در رابطه با مسائل سیاسی و مهمانهائی که از خارج برای طلاب مبارز و انقلابی میآمدند. مبدأ این ارتباط و آشنایی از سال 43 بود که تا آخرین شبی که صبح آن روز خبر شهادت وی را شنیدیم ادامه داشت. روز آخر در درس شرکت کرد و همچنین بعد از ظهر آن روز درس داد. او همچنین در مجلس فاتحه و ختم مسجد شیخ که یکی از مساجد بزرگ نجف است، شرکت کرد. صبح روز بعد خبر شهادت وی را شنیدیم.
شهید مصطفی خمینی تا چه اندازه در پیشبرد انقلاب اسلامی ایران موثر بود؟
نقش وی در انقلاب اسلامی باید به 2 بخش یکی قبل از شهادت و دیگری بعد از شهادت تقسیم شود. او قبل از شهادت نقش بسیار موثری داشت چرا که در بیت امام و فعالیت هائی که انجام میشد و تظاهراتی که در آن روزها برپا میشد، وی به طور فعال حضور داشت و روزی هم که امام را در قم زندانی کردند در 15 خرداد تنها کسی که جرات کرد در صحن حضرت معصومه سخنرانی کند و مردم را به حرکت درآورد مصطفی خمینی بود که بالای منبر رفت و سخنرانی کرد. مردم هم شروع به شعار دادن کردند و انقلاب از آنجا آغاز شد. رژیم پهلوی زمانی که متوجه شد با آزاد گذاشتن مصطفی نمیتواند آن مقاصد شومی را که دارد پیش ببرد؛ لذا حاج آقا مصطفی را کاملا محدود کرد و بعد هم که امام را به ترکیه تبعید کردند، بلافاصله رژیم حاج آقا مصطفی را به ترکیه و سپس به نجف تبعید کردند.
نقش شهید مصطفی خمینی در انقلاب اسلامی قبل از تبعید امام به ترکیه و نجف کاملا روشن است و این ثابت است برای کسانی که در انقلاب بودند. در نجف اشرف هم غالبا مهمانهایی که ما داشتیم از کشورهای مختلف بیشتر با حاج آقا مصطفی تماس میگرفتند چون وقت امام بسیار محدود و کم بود.
طرف مشورت در اکثر مسائل انقلابی و سیاسی حاج آقا مصطفی بود و در این مسائل ما را کاملا راهنمایی میکرد.
پس از درگذشت ناگهانی حاج سیدمصطفی، امام در یادداشتی فقدان فرزند ارشد را چنین اعلام کردند: «بسمهتعالی. انالله و اناالیه راجعون. در روز یکشنبه نهم ماه ذیالقعده الحرام ۱۳۹۷، مصطفی خمینی نور بصرم و مهجهٔ قلبم دار فانی را وداع کرد و به جوار رحمت حق تعالی رهسپار شد. اللهم ارحمه و اغفرله و اسکنه الجنّه بحقّ اولیائک الطّاهرین علیهم الصّلوه و السّلام.»
امام همچنین در پیامی که به مراسم حاج سیدمصطفی در نقاط مختلف ایران ارسال کرد، نوشت: «این طور قضایا مهم نیست، خیلی پیش میآید، برای همه مردم پیش میآید و خداوند تبارک و تعالی الطافی دارد به ظاهر و الطافی خفیه است. یک الطاف خفیهای خدای تبارک و تعالی دارد که ما علم به آن نداریم، اطلاعی بر او نداریم، و چون ناقص هستیم از حیث علم، از حیث عمل از هر جهتی ناقص هستیم. از این جهت در این طور اموری که پیش میآید جزع و فزع میکنیم، صبر نمیکنیم، این برای نقصان معرفت ماست به مقام باری تعالی. اگر اطلاع داشتیم از آن الطاف خفیهای که خدای تبارک و تعالی نسبت به عبادش دارد و «انه لطیف علی العباد» و اطلاع بر آن مسایل داشتیم، در این طور چیزهایی که جزیی است و مهم نیست، آن قدر بیطاقت نبودیم، میفهمیدیم که مصالحی در کار است، یک الطافی در کار است، یک تربیتهایی در کار است.»
ما آن موقع درک نمیکردیم معنی این جمله را که چگونه میشود که مرگ یک جوانی که در این سن به درجه اجتهاد رسیده و میتواند جای امام را پر و درس خارج را اداره کند از الطاف خفیه پروردگار باشد ولی بعد دیدیم که این شهادت موجی در خارج و داخل ایجاد کرد و به انقلاب ما آن چنان اوجی بخشید که منجر به پیروزی نهایی انقلاب شد.
از خصوصیات اخلاقی ایشان در زمینههای علمی و غیره اگر خاطرات جالبی دارید بفرمائید.
از خصوصیات اخلاقی حاج آقا مصطفی این است که ایشان مردی بسیار خوش بزم، خوش برخورد و خوش اخلاق بود. او دائم الذکر بود.
وی مقید بود که شبهای چهارشنبه را در نجف به مسجد محله مشرف شود مثل قم که مردم مقید هستند، به مسجد جمکران بروند.
یکی از خاطرات بسیار جالبی که دارم نسبت به ایشان خیلی مهم است و از نظر آقازادگی لازم است که به آن توجه بشود این است که امام فرموده بودند اگر از طلاب یا از همسایههای شما کسی احتیاجی داشت و فقیه بود 2 نفر از کسانی که من میشناسم بیایند و شهادت بدهند من به او کمک خواهم کرد. بسیار اتفاق میافتاد که ما 2 نفر میرفتیم و میگفتیم طلبهای هست که احتیاج دارد به پنکه، فرش و یا به لباس محتاج است و یا همسایهای داشتیم که مثلاً دخترش احتیاج به جهیزیه داشت، امام کمک میکردند. یک مورد خود مرحوم حاج آقا مصطفی رفته بود خدمت امام و وساطت کرده بود راجع به یک طلبه که طلبهای نیاز به کمک دارد. امام فرموده بودند که شما مشغول درس خودت باش و بگذار این کارها را دیگران انجام دهند. امام نمیخواستند بحث آقازادگی و سفارش پیش بیاد.
یک روز همسرم و همسر حاج آقا مصطفی قصد داشتند به خرید بروند. همسر وی اظهار کرد که امروز کرایه ماشین را حاج آقا مصطفی از من گرفته که مبلغ آن یک ربع دینار است. با دیدن تعجب همسرم ادامه داده بود: «از آن روز که امام با وی آنگونه برخورد کرده است، پول خرجی را به من میدهد. مخارجمان را جدا میکردیم و باقی پول را نگه میداشتیم. اگر شخصی احتیاجی پیدا کرد، پول را از من میگیرد و به وی میدهد.»
در آن زمان که آقازادهها در میان پولها و سهم سادات غوطهور بودند، عدهای طلاب وضعیت مالی خوبی نداشتند، ولی امام خمینی در برنامههایشان آنقدر دقت داشتند که شخصی گرسنه نماند. مصطفی خمینی هم با آن سن و سال به درجهای از اجتهاد رسیده بود که سهم امام و سادات را از مخارجش جدا و به نیازمندان کمک میکرد.
انتهای پیام/ 131