گروه حماسه و جهاد دفاع پرس: جهادگران جهاد سازندگی سربازانی بودند که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دنبال پیام حضرت امام (ره) مبنی بر «برای مرحله سازندگی، ما دستمان را پیش ملت دراز میکنیم و از ملت میخواهیم که همه در این نهضت شرکت کنند و همه دست برادری به هم بدهند و این سازندگی و جهاد سازندگی را شروع کنند» احساس تکلیف کردند و با لبیک به فرمان امام و با بردن پیام انقلاب اسلامی به روستاها به کمک مردم محروم روستاها شتافتند تا با توکل بر خداوند، در ساختن خرابیها و جبران کمبودها آنان را یاری کنند.
جهادگران با ارائه خدمات در زمینههای فرهنگی، عمرانی، کشاورزی، دامداری، بذر عشق به انقلاب و امام و نور امید را در قلبهای روستائیان کاشتند. تلاشهای خالصانه و شبانهروزی جهادگران در زمینههای برق رسانی، آبرسانی، راه سازی، ساخت مدرسه، حمام، مراکز بهداشتی، لایروبی و تعمیر قنوات، امور درمانی، کمک به بهبود کشاورزی و دامپروری، آشناسازی با فرهنگ انقلاب اسلامی و عزت بخشیدن به روستائیان و محرومین، تحولاتی در مناطق روستایی و محروم ایجاد کردند که موجبات رضایت خداوند کریم و امام امت و مردم را فراهم آورد.
با توجه به حضور درخشنده جهادگران در میدانهای جنگ در نظر داریم به معرفی شهدا، جانبازان و رزمندگان «سنگرسازان بیسنگر» بپردازیم. در ادامه برشی از زندگی جهادگر شهید «علی آثاری اردکانی» را میخوانید:
سردی زمستان با گرمی وجود نوزادی در دوازدهم آذر ماه سال 1339 هجری شمسی در خانهای محقر، اما با صفا و متدین در محله چرخاب اردکان با هم درآمیخت و شادی لذت بخشی به ارمغان آورد که دیگر سردی زمستان احساس نمیشد.
پدر خانواده حاج محمد آثاری از فرهنگیان خوشنام، دلسوز و مورد احترام بود. او و همسر متدینش براساس اعتقادات مذهبی خانوادگی و سفارش ائمه اطهار نام این کودک خوش قدم را علی انتخاب کردند. گویا از همان ابتدا به آنها الهام شده بود که این کودک یاور دین رسول الله و در خط مولایش علی خواهد بود و کودکی عادی نیست. کودکی را در سایه پر محبت چنین پدری و در دامان مادری متعهد و عاشق اهل بیت گذراند و همگام با رشد جسمی، پایههای اعتقادی و مذهبیاش نیز مستحکم شد و او را جوانی مودب، با صفا، متدین و عاشق اسلام و اهل بیت ساخت.
وی در شش سالگی به مدرسه رفت. چون پدرش به عنوان معلم در تهران استخدام شده بود؛ دوره ابتدایی را در دبیرستان ولیعصر قلهک با موفقیت گذراند و دوره راهنمایی و متوسطه را در مدرسه راهنمایی و دبیرستان نیاکان قلهک تهران در رشته ریاضی با موفقیت هر چه تمام تر طی کرد. سپس در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته الکترونیک دانشکده برق دانشگاه خواجه نصیرالدین طوی پذیرفته شد.
علی دومین فرزند خانواده آثاری بود که تربیت صحیح و مراقبت والدین، او را جوانی دوست داشتنی، کمک کار خانواده و دوست دار مردم به بار آورده بود. اهل نماز اول وقت، جماعت و نماز شب بود. مقدی به انجام واجبات و ترک محرمات بود. پیوسته با افراد مذهبیها میجوشید. همه او را دوست میداشتند و او هم مردم را دوست میداشت.
18 ساله بود که طعم پیروزی انقلاب اسلامی را چشید. او همه وجودش در انقلاب بود و همه توان خود را برای انقلاب صرف میکرد. بسیار مخلص و با حیا بود. برای پدر، مادر و دیگران احترام بسیار قائل بود. وی نه تنها در مراسم مذهبی دعا و قرائت قرآن شرکت میکرد، بلکه نسبت به تشکیل آن هم همت داشت. او عاشق امام و انقلاب بود. زمانی که به فرمان امام، جهاد سازندگی تشکیل شد، او که تشنه خدمت به مردم بود، وارد جهاد سازندگی اردکان شد و به خدمت مردم مشغول شد. همچنین در جلسات فرهنگی شهر نیز فعال بود.
زمانی که دشمن بعثی به کشور ما حمله کرد، علی برای رفتن به جبهه، دیگر سر از پا نمیشناخت و کلاس درس و سنگر خدمت در جهاد را رها کرده و سنگر خاکی و عزت آفرین را بر بستر نرم و آغوش خانواده ترجیح داد و در بسیج ثبت نام کرد. پس از فرا گرفتن آموزش نظامی، راهی جبهه و سنگرنشین عشق شد. مدت 2 ماه و 22 روز از بهترین روزهای جوانی و عمر با برکت خود را در جبهه و جهاد گذراند و مسئولیت تسلیحات گردان را در لشکر محمد رسول الله به عهده گرفت.
در تاریخ 23 فروردین 62 در منطقه عملیات فکه در عملیات والفجر یک شرکت کرد و در این عملیات به شدت مجروح شد و با پرواز روح بلندش پر کشید و شربت شهادت نوشید. علی به رغم این هم بسنده نکرد و اخلاص و پیروی خود از سالار شهیدان امام حسین (ع) را بعد از شهادت هم ادامه داد و جسد مطهرش سال ها در کربلای ایران بر زمین ماند و به عنوان شهید مفقود، مدال افتخار دیگری برای خود و خانوادهاش کسب کرد. پیکر پاکش پس از 12 سال و شش ماه دوری از وطن و چشم انتظاری خانواده اش در تاریخ 5 مهر 1374 به وطن بازگشت و پس از تشییع با شکوه بر دستان و دوش مردم قدرشناس و شهیدپرور اردکان در بهشت شهدا به خاک سپرده شد.
شهید آثاری در وصیت نامه خود نوشته است: «از تمامی مسلمین میخواهم تحت لوای پرچم اسلام و قرآن با هم ید واحده بوده تا در سایه آن، مقدمات ظهور حضرت مهدی فراهم آید.
همه مردم بدانند؛ اگر میخواهند در دنیا و آخرت پیش خدا و خلق خدا سرافزار باشند، راه پیروی از ولایت فقیه و جمهوری اسلامی را در پیش گیرند که این تنها، فقط تنها راه سعادت و نجات است.
حال که بعد از مدت ها انتظار و تحمل تنگی قفس دنیا و فراق یاران خدا توفیق شهادت نصیبم کرده، بنا به وظیفهای که دارم چند کلمه ای به عنوان وصیت نامه برای تمام امت اسلامی می نویسم، چرا که نوشتن وصیت نامه به ما نشان می دهد هر مسلمان باید دارای زندگی هدف داری باشد و آن هدف نیز باید آنقدر والا و پر اهمیت باشد که نه تنها خودش را فدای آن کند، بلکه بعد از مرگش نیز همگان را به آن هدف فراخواند.
از تمامی مسلمین میخواهم تحت لوای پرچم اسلام و قرآن با هم ید واحده بوده تا در سایه آن مقدمات ظهور حضرت مهدی فراهم آید.
بر مردم مسلمان به خصوص مردم ایران واجب است تا آخرین نفس از امام امت پشتیبانی و پیروی کنند.
همه مردم بدانند اگر می خواهند در دنیا و آخرت پیش خدا و خلق خدا سرافراز باشند و راه پیروی از ولایت فقیه و جمهوری اسلامی را در پیش گیرند که این تنها راه سعادت و نجات است.
به مجلس و دست اندرکاران به خصوص دولت عزیز توصیه میکنم اگر می خواهند به قشر روستایی مملکت کمک کنند و به وضع روستاها رسیدگی کنند، با هدف ها و برنامه های جهاد و همچنین اساسنامه آن برخورد جهادی داشته باشند و برادران جهاد نیز سعی در بالا بردن روح معنویت و تخصص در خود و جامعه روستایی کشور داشته باشند.
از تمام آشنایان و اقوامی که بعد از شهادت من و خواندن وصیت نامه من باز هم به این جمهوری و امام امت بدبین هستند، میخواهم که در تشییع جنازه من و بر سر مزار من حاضر نشوند، در غیر این صورت پدر و مادرم موظف هستند جلوی آن ها را بگیرند.
انتهای پیام/ 131