به بهانه‌ی سالروز شهادت امام حسن مجتبی (ع)؛

مروری بر گفتار «پایان ماجرا» از کتاب صلح امام حسن (ع)

سالروز شهادت امام حسن مجتبی (ع) بهانه‌ای شد تا مروری بر گفتار «پایان ماجرا» از کتاب صلح امام حسن (ع) اثر عالم جلیل‌القدر معاصر آیت‌الله «شیخ راضی آل‌یاسین» و ترجمه آیت‌الله خامنه‌ای منتشر شود.
کد خبر: ۳۱۷۳۴۶
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۳۹۷ - ۱۱:۰۹ - 06November 2018

به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، کتاب «صلح الحسن» اثر عالم جلیل‌القدر معاصر آیت‌الله «شیخ راضی آل‌یاسین»، به تعبیر آیت‌الله سیدعبدالحسین شرف‌الدین (ره) «به‌حق در موضوع خود، سخن آخرین است. مرحوم آل‌یاسین در این کتاب با پژوهش عمیق و گسترده در میان کتب تاریخی و بررسی‌های عالمانه و دقیق خود پیرامون صلح امام حسن علیه‌السلام، نشان داده است که ایشان با این صلح توانست دشمن نهانی از معاویه برای خود معاویه بسازد و به دست خود او، وسایل سقوطش را فراهم کند و امکان یافت که دژ آهنین بنی‌امیه را با سوهانی از خودشان قابل‌نفوذ سازد و درنتیجه پیروزی‌شان را بی‌اثر و بیهوده گرداند.

آیت‌الله خامنه‌ای که سیرۀ مبارزاتی امام حسن (ع) و مسئله‌ی صلح سال‌ها مشغلۀ ذهنی‌اش بوده و تصمیم به تألیف کتابی در این زمینه داشتند، پس از مواجهه با این کتاب، آن‌را وافی به مقصود یافته و در همان سال‌های قبل از انقلاب، این کتاب را ترجمه کردند که تاکنون در چاپ‌های متعدد منتشر گردیده است. اما اکنون انتشارات انقلاب اسلامی با افزودن پاورقی‌های مهم و مفید و منبع‌شناسی دقیق و نیز اصلاح اشتباهات چاپی که در نوبت‌های قبلی انتشار یافته بود و برخی تغییرات، به انتشار این کتاب پرداخته است.

آنچه در ادامه می‌آید، مروری بر یکی از گفتار‌های پایانی این کتاب است که تحت عنوان «پایان ماجرا» به تشریح ابعاد سیاسیِ شهادت امام حسن مجتبی (علیهالسلام) پرداخته است:

عنصر کلیدی «امنیت» در صلح‌نامه

یکی از موضوعاتِ صلح‌نامه‌ای که معاویه بدان متعهد شده بود، مسئله‌ی «امنیت اجتماعی، روانی و جانیِ شیعیان و اصحاب امیرالمؤمنین علیه‌السلام» بود. فراز پایانیِ این بند چنین بود: «به قصد جان حسن‌بن‌علی و برادرش حسین و هیچ‌یک از اهل‌بیت رسول‌الله توطئه‌ای در نهان و آشکار چیده نشود و در هیچ‌یک از آفاق عالم اسلام، ارعاب و تهدیدی نسبت به آنان انجام نگیرد.»

ابن‌قُتَیبه می‌نویسید که پس از تعیین مواد صلح‌نامه توسط امام حسن علیه‌السلام، «عبدالله‌بن‌عامر –فرستادۀ معاویه- قیود و شروط حسن (ع) را به همان صورتی که آن‌حضرت به او گفته بود، برای معایه نوشت و فرستاد و معاویه همۀ آن‌ها را به خطّ خود در ورقه‌ای نوشت و مُهر کرد و پیمان‌های مؤکّد و سوگند‌های شدید بر آن افزود و همۀ سران شام را بر آن گواه گرفت و آن‌را برای نمایندۀ خود عبدالله فرستاد و او آن را به حسن تسلیم نمود.»

خوی امویِ معاویه در پایبندی به صلح‌نامه

شیخ‌ راضی آل‌یاسین (ره) پس از تنظیم مواد صلح‌نامه در قالب پنج موضوع مجزا، به بررسی ابعاد مهم این قرارداد می‌پردازد. اینکه متن قرارداد برای حفظ اسلام و صلاح مسلمین چه اهمیت ویژه‌ای داشت و معاویه تا چه‌اندازه به هر یک از مواد آن پایبند بود، مسئله‌ی مهمی است که نباید از چشم تاریخ مخفی بماند. ایشان پس از بررسی تاریخی تک‌تک مواد قرارداد، به این نتیجه می‌رسد که هیچ‌یک از پنج موضوع قرارداد از طرف او و آنچنان‌که متناسب با سوگند‌ها و پیمان‌ها و میثاق‌ها بود، مراعات نشد. نه درآن‌هنگام که حکومت را به دست گرفت بر طبق کتاب خدا و سنّت پیامبر و سیرۀ خلفای شایسته عمل نمود، نه پس از خود زمام امر را به صاحب واقعی آن سپرد، نه دشنام و ناسزا به علی را متوقف کرد و حتی فراز منبر‌ها را نیز بدین بدعت شوم آلوده نمود، نه خراج تعیین‌شده را ادا کرد و نه شیعیان و یاران علی را از آسیب حملات ناجوانمردانۀ خود برکنار داشت. بلکه علی‌رغم آن تعهدات و سوگندها، فجایعی نسبت به آنان مرتکب شد که پیش از او در اسلام سابقه نداشت؛ و شگفتا که با این‌همه، داعیۀ خلافت اسلامی داشت!

در این میان اما، آخرین فراز قرارداد که دربارۀ امنیت جانی حسنین (علیهماالسلام) سخن گفته شده بود، متضمّن دقیق‌ترین و حساس‌ترین اهمیت راهبردی بود که درنظر مردم نیز سنگین‌ترین شرط بود. معاویه تا هشت سال جانب این بند را نگاه داشت، ولی عاقبت از آن نیز به تنگ آمد و خوی اموی بر او غالب آمد. به تعبیر دقیق و کنایه‌آمیز شیخ راضی آل‌یاسین (ره) «اموی‌گریِ معاویه ثابت شد و مادرش هند از نسبت‌هایی که مردم بدو می‌دادند و شهادت مورّخان در آن مورد، تبرئه شد و تردیدی باقی نماند که معاویه فرزند واقعی ابوسفیان اموی است!»

اهمیت این فراز از قرارداد چنان بود که بیشتر و رساتر از دیگر مواد قرارداد، شخصیت غیرانسانی معاویه را رسوا می‌کرد. چراکه نقض این ماده پس از آنکه شمشیر‌ها در غلاف رفته و بساط جنگ برچیده شده و طرف مقابل به قرارداد گردن نهاده، بزرگترین جنایت ممکن می‌توانست باشد. چه آنکه نه در مدینه –اقامتگاه امام حسن- و نه در خاندان پیامبر و نه در میان شیعیان و نه در میان تمام منتسبین به حسن‌بن‌علی علیه‌السلام، هیچ واقعه‌ای که حکومت بنی‌امیّه بتواند از آن استنباط کند که کاری بر ضدّ معاویه در جریان است، پدید نیامده بود.

این جنایت آنچنان با روح خبیث اموی‌گری تناسب داشت که به‌تعبیر شیخ‌راضی آل‌یاسین «بی‌گمان اگر زندگی ابوسفیان تا روزگار معاویه و پسرش یزید ادامه می‌یافت، مطمئن می‌شد که آن‌دو به‌خوبی توانسته‌اند نقشی را که وی برای خاندان خود آرزو می‌کرد، به پایان رسانند.»

آخرین تلاش

معاویه، مروان‌بن‌حکم را مأمور کرد که «جعده» دختر «اشعث‌بن‌قیس کِندی» را که یکی از همسران امام حسن (ع) بود، بر مسموم نمودن آن‌حضرت وادار سازد. او بیست‌هزار دینار و ده قطعه زمین از سرزمین‌ها و مزارع کوفه به او بخشید و تضمین کرد که اگر حسن از دنیا رفت، وی را به همسری یزید درآورَد و صدهزار درهم نیز به او بدهد! اما اشعث‌بن‌قیس که بود؟

او همان منافقی بود که با قدرت‌یافتن اسلام، مسلمان شد و پس از رحلت پیامبر (ص) به‌وضع رسوا و فضاحت‌باری مرتدّ گشت و سپس باز جبر اوضاع و احوال، او را به اسلام کشانیده بود و جعده به‌حکم انتساب به چنین عنصر پلیدی، روحاً از هرکس به قبول این معاملۀ ننگین نزدیکتر بود؛ و بالاخره با این عمل، آخرین سطر و آخرین فراز قرارداد صلح نیز به دست معاویه نقض شد. متونی که بر مسموم‌شدن امام حسن به‌وسیلۀ معاویه دلالت می‌کند، همچون روشن‌ترین حوادث تاریخ، متواتر و تردیدناپذیر است. نکتۀ مهم‌تر اینکه این اولین‌بار نبود که آن‌حضرت بهواسطۀ دستور معاویه مسموم شده بود؛ بلکه شبیه آن قبل از این بار‌ها رخ داده بود.

مورخان دفعاتِ سه، چهار و حتی برخی تا هفتاد مرتبه را ذکر کرده‌اند که معاویه تلاش کرده بود حضرت را مسموم کند و موفق نشده بود؛ اما این‌بار «کبد او متلاشی شد و وفات یافت...» علیه صلواة المصلّین.

انتهای پیام/ 121

نظر شما
پربیننده ها