به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، آیین گرامیداشت سی و هفتمین سالگرد عملیات طریق القدس (آزادسازی شهر بستان) صبح امروز در موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد.
رضا حیاتی رزمنده دوران دفاع مقدس در ابتدای این مراسم به ذکر خاطرهای از عملیات طریق القدس پرداخت و اظهار داشت: انتقال فرهنگ به نسل آینده که منجر به تذکر به خودمان نیز میشود عاملی است که موجب میشود من همواره خاطراتم را از دفاع مقدس بیان کنم.
وی گفت: شهادت مرگی نیست که دشمن آن را بر ما تحمیل کند بلکه مرگ دلخواهی است. مجاهدان با تمام منطق و بینایی آن را انتخاب میکنند البته در قاموس شهادت ترس وجود ندارد و شهدا با این منطق عمل کردند.
این رزمنده ادامه داد: در حدیث قدسی آمده «تا کسی عاشق خدا نباشد، شهید نمیشود».
حیاتی به تشریح عملیات طریق القدس پرداخت و گفت: شب عملیات برادر من که یک رزمنده بود به همراه بچههای اهواز به سمت دشمن حرکت کردند. در این عملیات حدود 60 نفر از بچههای ما به شهادت رسیدند. شش نفر از این شهدا بچههای مسجد فاطمه الزهرا اهواز بودند. برادر من در دوران نوجوانی دانش آموز بسیار مستعدی بود که دوست داشت شهید شود.
وی ادامه داد: یک روز که برادرم را به محلی میرساندم، به مراسم تشییع شهیدی برخوردیم. او گفت «وقتی من شهید شدم نمیخواهم چنین مراسمی داشته باشم بلکه باید مراسم من باشکوه باشد» که چنین شد.
این رزمنده به اتفاقات بعد از شهادت برادر خود اشاره کرد و افزود: پس از شهادت حمید مادرم میخواست با پیکر او خداحافظ کند. به بچهها گفتم مادرم میخواهد پیکر شهید را برای آخرین بار ببیند. آنها قبول نکردند و گفتند اصلا نمیشود و نمیتوانیم. اما من گفتم مادرم زن محکمی است و اجازه دهید پیکر شهید را ببیند. وقتی مادرم با پیکر حمید روبرو شد گفت «مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، مرگ بر انگلیس، مرگ بر صدام و درود بر تو ای فرزندم. شیرم حلال تو باشد و تو را به قاسم بن الحسن سپردم».
در ادامه این مراسم مهندس پرویز شریف به ذکر خاطرهای از دوران دفاع مقدس پرداخت و گفت: روز هفدهم بهمن ماه سال ۱۳۶۰ در تیپ عاشورا در قالب سه گردان در کنار رودخانه نیسان مستقر بودیم. سمت چپ این رودخانه تنگه چزابه است.
وی با بیان اینکه دشمن آتش تهیه زیادی روی منطقه ریخت گفت: قبلاً بچههای اطلاعات عملیات به ما گفته بودند صدام اعلام کرده که میخواهد ۲۲ بهمن به بستان برسد. عزیز جعفری طی یک تماس به ما گفت صدام حمله کرده و شما نزدیکترین نیروها به بستان هستید و آماده حرکت باشید.
این رزمنده دوران دفاع مقدس ادامه داد: عراقیها منطقه را با توپ میزدند. آنها بیسیمهاس ما را شنود میکردند و ما پشت بیستم اطلاعات غلط میدادیم.
شریف خاطرنشان کرد: فاصله ما با دشمن به قدری بود که به راحتی سر عراقیها را میدیدم. از اینجا بود که آنها آسیب زدنشان را شروع کرد. در گردان ما خیلیها به شهادت رسیدند. روز بعد وضعیت بدتر شد، طوری که کسی نمیتوانست به دستشویی برود.
وی عنوان کرد: شهید شوشتری دستور دادند چند نفر با نارنجک خودشان را بالای تپه برسانند تا دشمن را دور بزنند. وقتی بچهها رفتند به شهادت رسیدند. روز سوم و نزدیک غروب که خیلی از کثرت شهدا ناراحت بودم. شهید حسن باقری و عزیز جعفری به بازدید آمدند. تنها داخل سنگری بودم و شروع کردم به فریاد زدن که خدایا خودت فرمودی که ما برحقیم و چرا این طور شدهایم. در همین حین قرآنی کنارم بود و آن را باز کردم و ترجمه آن را خواندم که نوشته بود «آن زمان که نا امید هستید، ما را یاد کنید» همین طور که قرآن را میخواندم امیدوار شدم. در همین حین بچههای اطلاعات عملیات که گم شده بودند ما را پیدا کردند و ورق عملیات عوض شد.
این رزمنده دوران دفاع مقدس افزود: به قرارگاه رفتیم و با عزیز جعفری جلسه گذاشتیم و قرار شد شب به عراقیها حمله کنیم. قدرت خدا موجب شد تنگه جزابه نجات پیدا کند و عراقیها عقب نشینی کنند.
انتهای پیام/121