گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی؛ شانزدهمین جشنواره سراسری تئاتر مقاومت با اعلام برگزیدگان خود به ایستگاهها پایانی رسید. صرفنظز از اینکه جوایز این دوره از جشنواره عادلانه تقسیم شد یانه، باید گفت: جشنواره تئاتر مقاومت تنها تریبون جبهه مقاومت است و باید بیش از اینها از آن انتظار داشت. اجرای آثار متنوع به لحاظ مضمونی و گونه گونی در موضوعات حداقل انتظاری است که از چنین جشنوارهای داریم که برآورده نشد.
صحنه تئاتر مقاومت بیش از آنکه تریبون تبلیغاتی انقلاب باشد، فضای باز انتقادی است و این انتقاد باید رویکردی درون گفتمانی داشته باشد. انقلاب اسلامی ما بیش از اینها ریشهدار است که از انتقاد هراسی به دل راه دهد. در زمانهای که انقلاب در حال عبور از مرزهای جغرافیایی است و با مفهومی، چون بیداری اسلامی به قدرتی منطقهای تبدیل شده است. چرا نباید به هنرمندان خود اجازه نقد بدهد؟
هر چقدر انقلاب ما به نگاه هنرمندان ما مورد نقد قرار بگیرد، در خارج از مرزها پر صلابتتر ظاهر خواهیم شد. هنرمند باید فرزند زمانه خودش باشد، پس این فرزند زمانه نمیتواند مانند گذشتگان خود وجه پروپاگاندایی مقاومت را در نظر بگیرد. اگر روزگاری هنرمندانی وجه حماسی جنگ و مفهوم قدسی شهادت را روی صحنه روایت میکردند، هنرمند امروز باید چرایی آن حماسه را مطرح کند.
اگر مخاطب امروز رغبت چندانی به دیدن آثار دفاع مقدسی از خود نشان نمیدهد به خاطر این است که همچنان نگاه دهه ۶۰ به جنگ تحمیلی در آثار دهه ۹۰ ساری و جاری است. همین رویکرد یا سبب میشود که این آثار به آثاری ضد دفاع مقدسی تبدیل شود یا به دام شعار زدگی بیافتد که هر دو آفت تئاتر مقاومت است.
در این دوره از جشنواره سراسری تئاتر مقاومت نمایش «عند از مطالبه» روی صحنه رفت که جای احترام و تامل دارد. این اثر علاوه بر حفظ نگاه احترام آمیز به شهدا زمانه امروز ما را به محاکات کشانده است. آدمهایی که با شهید و شهادت میانهای ندارند، با بازگشت شهیدی که ماترک فراوانی دارد، سعی میکنند با انتساب خودشان به شهید تازه تفحص شده به نوایی برسند. در حالی که آقازادگان ریز و درشت قبل از اینها با ویژهخواری و مطالبه سهمشان از سفره انقلاب، اتوبان و رودخانه و ساحل و کوه را تصاحب کردهاند.
هنرمند انقلابی بیش از آنکه تیغه شمشیرش را به طرف دشمنان خارجی بگیرد باید کار دزد خانگی را یکسره کند. نمیتوان علم عدالت خواهی را برداشت، اما از ترازوی نا میزان خانه غافل بود. کمتر نمایشی در دوره شانزدهم تئاتر مقاومت روی صحنه رفت که رویکردی چنین جسورانه داشته باشد.
«دلارام ناآرام» یکی دیگر از آثاری بود که به نحوی نقد درون گفتمانی را مطرح کرده است. دلارام این نمایش که تراژدی زن بودن را روایت میکند شرح زندگی دختری به نام دلارام است که برای اثبات دخترانگی و زنانگیاش میجنگد. او با ورود به سازمان مجاهدین خلق و سپس با پیوستن به ساواک سعی میکند جنسیت خود را به عنوان یک انسان اثبات کند و نمیخواهد جنس دوم باشد.
اما در مییابد رژیم پهلوی و سازمان مجاهدین خلق علی رغم شعارهای روشنفکرمآبانهشان همچنان به زن به عنوان ابزار پیش برنده اهدافشان نگاه میکند و نه به عنوان یک انسان قائم به خود.
دلارام در ادامه مسیر با نهضت امام خمینی (ره) آشنا میشود که زن را آن گونه که هست میخواهد، یعنی مشارکت حداکثری در مناسبات اجتماعی با حفظ اقتضائات زنانهاش. دلارام نمایش با مرضیه حدیدچی، فرمانده سپاه همدان آشنا میشود. برای او تا حدودی اثبات میشود که انقلاب به وعده خود درباره احقاق حقوق زنان عمل کرده است، اما باز این سوال دلارام مطرح است که حقیقتا نگاه انقلاب به زن نگاهی انسانی و اسلامی است یا تبلیغاتی؟
این نحو طرح سوال یکی از حیاتیترین رویکردهای انتقادی به انقلاب است که باید مد نظر هنرمندان ما قرار بگیرد.
ایجاد فضای باز در بحث نقد درون گفتمانی از ضروریات حفظ انقلاب و صدور ارزسهای آن است. البته واضح است وقتی از انقلاب حرف میزنیم، دفاع مقدس، جبهه مقاومت و ... در این مقال میگنجد. اگر مدیران جشنواره سراسری تئاتر مقاومت قدمی فراتر گداشته و این رویداد مهم فرهنگی را به صورت بینالمللی برگزار کنند، ثمرات آن را نیز شاهد خواهیم بود که یکی از نتایج آن، تعامل آراء و اندیشههاست. این تعامل بیش از هر اقدام فرهنگی دیگری، راهبردی است.
انتهای پیام/ ۱۶۱