یادداشت؛

آیا سینمای دفاع مقدس می تواند مخاطب انبوه داشته باشد؟

نمونه هایی مانند فیلم "افق" و "اخراجی ها" و "لیلی با من است" نشان می دهد که اتفاقات و رویدادهای اصلی سینمای جنگ توانی بسیار بالقوه برای ساخت فیلم های پر فروش را داشته اند.
کد خبر: ۳۲۲۶
تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۳۹۲ - ۰۸:۰۹ - 19October 2013

آیا سینمای دفاع مقدس می تواند مخاطب انبوه داشته باشد؟

خبرگزاری دفاع مقدس- اکبر صفرزاده: سینمای دفاع مقدس در حال حاضر با مساله ای دست به گریبان می باشد که این مساله بهانه بزرگی شده است برای تخطئه کل دستاوردهای آن؛ این آثار نمی توانند با مخاطبان انبوه ارتباط برقرار کنند، این جمله ای است که اغلب مخالفان سینمای دفاع مقدس بر زبان می رانند.

اینکه علت اصلی این ماجرا چیست، مشخص نیست و مطرح کنندگان این ادعا جواب مشخصی برای آن ندارند؛ اما وقتی یک فیلمنامه دفاع مقدس روی میز یک تهیه کننده گذاشته می شود بلافاصله این جمله شنیده می شود که این گونه فیلم ها فروش ندارند و بخش خصوصی نمی تواند روی این فیلم ها سرمایه گذاری کند.

برخی از کارشناسان بر این عقیده اند که خام دستی تکنیکی که در فیلم های اولیه دفاع مقدس وجود داشته یکی از دلایلی است که تماشاگر نتوانسته به این گونه فیلم ها اعتماد کند و برای دیدن آنها به سینما برود؛ اما به نظر می رسد که این دلیل هم قانع کننده نیست و اساسا جنس این گونه فیلم ها طوری است که نمی تواند تماشاگر انبوه را به خود جلب کند، این فیلم ها ابزار پرفروش بودن را به خودی خود ندارند.

اگر به معدود فیلم های پرفروش این سینما نیز نگاهی بیاندازیم متوجه می شویم که این فیلم ها با نزدیک شدن به حادثه و خشونت و کمی هم قهرمان پردازی موفق به جلب تماشاگر عام شده اند.

در ژانر دفاع مقدس وجود صحنه های جنگی بسیار مهمتر از یک فیلمنامه خوب برای جلب مخاطب است، تماشاگری که با انتظارات خاص خود از این سینما پای به سالن های تاریک می گذارد، اگر به خوبی به انتظاراتش پاسخ داده نشود و به اندازه کافی صحنه های جنگی و انفجار نبیند سرخورده از سالن سینما خارج می شود و پس از آن دیگر برای دیدن فیلم جنگی اقدام نمی کند.

از طرفی نمونه هایی مانند فیلم "افق" و "اخراجی ها" و "لیلی با من است" نشان می دهد که اتفاقات و رویدادهای اصلی سینمای جنگ توانی بسیار بالقوه برای ساخت فیلم های پر فروش را داشته اند؛ اما کارگردان های ما از این توان بالقوه به خوبی استفاده نکردند و در این نوع سینما به حداقل ها بسنده کرده اند.

یکی از دلایل مهم و اساسی که ما در فیلم هایمان کمتر انفجار و اکشن می بینیم این است که  برای کارگردان های سینمای دفاع مقدس فراتر از چگونه جنگیدن و میزان آتش و دود چرا جنگیدن مهم است.

برای کارگردانهای دفاع مقدس بیشتر از رعایت قواعد تجاری انگیزه های پنهان و آشکار مردانی اهمیت داشته و دارد که بار این جنگ طولانی را به مدت هشت سال بردوش کشیدند. آنان وقایع نگار صادق و راستگوی جنگی بودند که خود در آن شرکت داشتند و به هیچ وجه رضایت نمی داده و نمی دهند که در فیلم هایشان مردانی را به تصویر بکشند که در واقعیت جنگ حضور نداشتند.

کارگردان های سینمای دفاع مقدس بسیار خوب می دانند که قهرمانان جنگ ما آدم هایی مثل فردین یا آرنولد نبودند، بلکه جوانهایی بودند عموما کوچک قامت که جز سری پر شور، اسلحه دیگری در دست نداشتند.

این فیلمسازان به دلیل حضور در جنگ و دیدن قهرمانان واقعی جنگ به هیچ وجه رضا نمی دادند که برای فروش بیشتر فیلم شان  قواعد تجاری سینما و تقاضاهای عامه مردم را نیز رعایت کنند. برای آنان صداقت مهمترین مسئله بود.

سیر صعودی سینمای دفاع مقدس در سال های گذشته دچار نقصان شده و روندی نزولی را در پیش گرفته و با دست اندازهایی بسیار در تولید و اکران مواجه شده است. چرا؟

بسیاری از چهره های شاخص سینمای دفاع مقدس ترجیح داده اند تا در سالیان اخیر به جای پرداختن به خود جنگ به بازتاب های آن بپردازند. بخشی از این رویکرد به خاطر وجود الزامات اجتماعی و فرهنگی زمان معاصر است و بخشی از این رویکرد هم به این دلیل است که کارگردانهای ما در پی یافتن مخاطبین بیشتری هستند، مخاطبینی  که در سینمای دفاع مقدس جز در صورت عدول از اعتقاداتشان امکان جذب آنها را نداشتند.

در سالهای اخیر گرایش بارزی جهت ساختن فیلم های جنگی پرهزینه و عظیم و به عبارتی "سوپر پروداکشن" به چشم می خورد که بیشتر از آنکه تلاشی باشد در جهت جذب مخاطب بیشتر تلاشی است برای جذب کمک های دولتی بیشتر و استفاده از رانتهای فرهنگی بیشتر!

نظر شما
پربیننده ها