به گزارش خبرنگار ساجد، بسیجی شهید «محمد سپهری» در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۴۷ در تهران چشم به جهان گشود. وی در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۳۶۶ در ارتفاعات دوپازای سردشت به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
تصاویر وصیتنامه بسیجی شهید «محمد سپهری»
متن وصیتنامهای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه میخوانید:
«بسم الله الرحمن الرحیم
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ کَفَرُوا وَقَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُوا فِی الْأَرْضِ أَوْ کَانُوا غُزًّى لَّوْ کَانُوا عِندَنَا مَا مَاتُوا وَمَا قُتِلُوا لِیَجْعَلَ اللَّهُ ذَٰلِکَ حَسْرَةً فِی قُلُوبِهِمْ ۗ. وَاللَّهُ یُحْیِی وَیُمِیتُ ۗ. وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (۱۵۶) وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ.
با سلام به آقا امام زمان (عج) و نائب بر حقش امام خمینی.
با شکر و سپاس به خداوندی که با این همه گناه که داشتم برای چندمین بار برمنت گذاشت مرا به این محیط پاک و الهی نزدیک کرد و این عاصی گنهکار را در کنار عاشقان آقا ابا عبدالله جای داد با این همه کوتاهی که در شهر خود کردم، آه که چه فرصتهایی برای امر به معروف و نهی از منکر پیش آمد که نکردم چه شبهایی که میتوانستم خدا را یاد کنم، اما نکردم چه مراتبی را میتوانستم طی کنم و کوتاهی کردم و چقدر حقوق اسلام و مردم را ضایع کردم.
افسوس که چه فرصتهای گرانبهایی را از دست دادم و در نفس خویش و در اصلاح جامعهام کوتاهی کردم، اما باز خداوند با فضلش با من برخورد کرد.
اکنون که در این مکان مقدس هستم در این مکان هزاران شهید مردان پاک و مومن در این جا به مراتب خوش افزودند و خود را به کمال رساندند و چه افرادی با صفایی که خونشان در این مکانها ریختند و برای حفظ اسلام چه از خود گذشتگیهایی انجام دادند.
آری در این مکان احساس شور و شعف میکنم؛ و از خداوند میخواهم که از گناهان من در گذرد و مرا در راه خویش به شهادت برساند و از آقا امام زمان (عج) عاجزانه تقاضا میکنم که مرا جزو سربازان خود بداند. از خانواده از اقوام و دوستان و آشنایان طلب حلالیت میکنم.
از پدرم که شرمنده ماندم انشاءالله که با ریخته شدن خونم از شرمندگی و بی احترامیهایی که به او کردم درآمده باشم. از مادرم تقاضا میکنم که اگر بر سر هوای نفس و غرور جوانی بر او بدی کردم و از فرمانینش سرپیچی کردم.
از برادران و خواهرم از اینکه شاید صحبتهایشان جامعه عمل نپوشانیدم و همهاش فکر هوای نفس خویش بودم مرا ببخشند و از خانوادهام میخواهم در مراتب حیاء و تقوا کوشا باشند و ضمناً میخواهم که حسن برادر کوچکم را به خوبی تربیت کنند که ادامه راه شهدا داده و اجرا کننده فرمانین اسلامی باشد؛ و از همه میخواهم که پیروی خط امام را کرده و همواره در اصلاح و کمک و پیروی این انقلاب کوشا باشند.
البته من شرمندهام از شما چیزی را بخواهم که خود شاید عمل نکردهام، اما حداکثر تلاش خویش را برای این که تقوی و علم کسب کنید انجام داده و واقعاً شیعه ائمه معصومین باشید.
از خانوادهام میخواهم که همواره رزمندگان اسلام را یاری کنند و این را بدانند که من در این جنگ تنها کشته نشدهام و بدانید که اگر خداوند این چنین میخواست و کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ و هرگاه برای من خواستند بگریند بر مظلومیت امیرالمومنین و ائمه معصومین گریه کنند بر سالار شهیدان ابا عبدالله بگریند و بر مصائب اهل بیت گریه کنند که مصیبت آنها بالاتر از این مصائب میباشد.
از آنها میخواهم که برای شهدای اسلام دعا کنند و دعا کنند که خداوند مرا کشته در راهش قبول کند. در آخر از همه حلالیت میخواهم و ضمناً اگر توانستید مرا پیش پدرم به خاک بسپارید.
در وسائلم صاحب اختیارید ۲ هفته برای نماز قضا بخوانید با دعا برای همه که آن دنیا از روی ائمه معصومین که رنج و مشقتهای بسیاری برای دین کشیدهاند شرمنده نباشم.
والسلام علیکم و رحمة الله برکاته
یکشنبه ۳۰ آذر»
انتهای پیام/ 900