مجید قیصری نویسنده ادبیات داستانی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، با اشاره به مولفههای ادبیات برای جهانی شدن، اظهار داشت: اولین مولفه داستان برای جهانی شدن مورد توجه قرار گرفتن ادبیات در کشور مبدا است. یعنی ادبیات در کشور خودش جایگاه داشته باشد و دیده شود و مردم از آن استقبال کنند. این موضوع اولین مولفه و سنگبنای جهانی شدن ادبیات است. اگر ادبیات در کشور خودش دیده نشود مسلماً جای دیگر هم دیده نمیشود.
قیصری به پیشرفتهای ادبیات در دوران انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: طی چهار دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی شرایط اقتصادی و سیاسی فراز و فرودهایی داشته که این فراز و فرودها تاثیر خودش را در مباحث فرهنگی داشته است. در دورهای شاهد مهاجرت نخبگان و سرمایههای مادی و معنوی کشور بودیم. مخصوصاً امروزهِ شرایط خاص اقتصادی موجب ایجاد موج جدیدی از مهاجرت شده چراکه قدرت خرید مردم کمتر شده و این مسئله سبب میشود تا ادبیات، پویایی و سرزندگی خودش را نداشته باشد اما نسل جدیدی وارد میدان شدهاند که به آنها امیدواریم.
برگزیده جایزه «کتاب سال شهید غنیپور» درباره سطح نویسندگان برای خلق آثار جهانی اظهار کرد: همانطور که ما دلمان میخواهد بدانیم که در برزیل و روسیه، مردم چگونه زندگی میکنند، مردم دنیا نیز دوست دارند بدانند مردم ما چگونه زندگی میکنید. در نتیجه کافی است یک اثر بتواند در ایران تصویری را به دنیا ارائه کند تا دیده شود.
این نویسنده به علت دیده شدن کتاب «بادبادک باز» اثر خالد حسینی اشاره کرد و افزود: مردم دنیا هیچ تصویری از افغانستان نداشتند به همین دلیل کتاب «بادبادک باز» دیده شد. دیده شدن این رمان به این دلیل نیست که آن اثر از نظر ادبی یک کار برجسته است بلکه به یک نیاز پاسخ گفته است. در نتیجه دنیا میخواهد بداند در ایران چه خبر است. سینما و ادبیات نیز تاحدودی توانستهاند به این نیاز پاسخ دهند.
قیصری در پاسخ به اینکه آیا ادبیات داستانی توانایی نشان دادن تصویری از ایران را برای مخاطب جهانی دارد یا خیر، تصریح کرد: چرا نباید ادبیات داستانی چنین توانایی نداشته باشد. البته این مسئله بستگی دارد به اینکه کدام کار دیده و ترجمه شود تا این تصویر به جهان ارائه شود. مثلا آثار هوشنگ مرادی کرمانی که در فضای نقاط مختلف ایران و فضاهای روستایی کرمان سیر میکند و «منِ او» اثر امیرخانی که تصویری از تهران است یا آثار احمد محمود و تصاویر متعددش از نقاط مختلف ایران در ادبیات داستانی وجود دارد، اما یک اثر به تنهایی نمیتواند به همه نیازها جواب دهد.
خالق «جنگی بود، جنگی نبود» ادامه داد: ادبیات داستانی باید مداوم تولید شود چراکه معنی ادبیات همین است. یعنی هر دهه، گوشهای از شرایط سیاسی و اجتماعی یک کشور را به دنیا معرفی کند. قرار نیست یک اثر تمام این کارکردها را بهتنهایی انجام دهد. هرکدام از کتابها کارخودشان را انجام میدهند.
برنده جایزه زرین ادامه داد: ما وقتی از ادبیات و داستان حرف میزنیم در واقع از فردیت صحبت میکنیم. یعنی از نگاه محمدرضا بایرامی به دنیا، نگاه محمدرضا کاتب به دنیا، نگاه مصطفی مستور و ... به دنیا حرف میزنیم، چون نگاه هر نویسنده به دنیا متفاوت است. خاطره را میتوان سلیقهای حذف و دستکاری کرد، اما توجه به خاطره نوعی تقابل محسوب نمیشود، ولی مسوولین فرهنگی این ژانر ادبی را بیشتر میپسندند که تخیل در آن کمتر دخیل است.
این نویسنده افزود: البته بیشتر خاطراتی که تولید میشود درباره جنگ است. در زمینههای دیگر خاطرهنگاری انجام نشده و همین توجه به خاطرهنگاری جنگ نیز اتفاق خوبی است چراکه اصل خاطره حفظ میشود. بههرحال اینکه بتوان همه ابعاد خاطره را ثبت کرد، مهم است. نویسنده یک سکوی پرش برای نوشتن لازم دارد که این سکو واقعیت است. این واقعیت ممکن است در خاطرات یا مصاحبه یک نفر باشد، چون بههرحال این خاطرات پایگاهی خواهند داشت. خاطرهنگاری جنگ به ادبیات داستانی کمک خواهد کرد.
قیصری ابراز امیدواری کرد تا در آینده بتوانیم شاهد آثار ادبی درباره انقلاب اسلامی ایران باشیم و گفت: بالاخره یک عده جوان تازهنفس وارد میدان ادبیات داستانی شدهاند که اگر همت و انرژی داشته باشند حتما با استفاده از منابع کافی که درباره انقلاب وجود دارد خواهند توانست آثار ادبی تولید کنند. هر جایی منابع وجود نداشته باشد نویسندگان میتوانند با تحقیق و پژوهش به دست بیاورند. هرجا هم خلا وجود دارد باید جوانان با تحقیق و پژوهش آن را پُر کنند.
انتهای پیام/ 121