گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی؛ در آخرین روز از جشنواره سینما حقیقت، فیلم بلند «آن زمستان» به کارگردانی «احمد شریفزاده» روی پرده رفت. این فیلم به زندگی شخصی و سیاسی «محمدتقی مصباح یزدی» در ماههای منتهی به انتخابات مجلس خبرگان رهبری درسال 1394 میپردازد.
بحث درباه این فیلم را باید با این سوال آغاز کنیم که رسالت ما در مقام کارگردان فیلم مستند و همینطور انتظار ما در جایگاه مخاطب از فیلم مستند چیست؟ آیا میتوان با برشهای تصویربرادری و مونتاژ شده از یک موضوع یا شخصیت عنوان فیلم مستند را به کار برد.
فیلم مستند جدای از نوع و ژانری که دارد و همچنین فارغ از سوژه و موضوعی که مطرح میکند باید نگاه و روایتی تازه ارائه دهد تا مخاطب را وارد دنیایی نو کند.
فیلم مستند به دلیل تفاوت ماهیتی و هدفی که دارد با فیلم داستانی متفاوت است؛ اما باید توجه داشت که هر دوی آن در به کارگیری ابزار روایت اسلوبی واحد دارند. درام در فیلم مستند و درام در فیلم داستانی اشتراکات فراوانی دارند و بدون آن اصلا فیلم علت وجودی خود را از دست میدهد.
فیلم مستند «آن زمستان» از همینجا لطمه میخورد. یعنی فیلم فاقد عنصر درام است. فیلمساز رسالتی جز این ندارد که در انتخاب سوژه و ارائه آن کم فروشی نکند و انتظار مخاطب نیز جز اینکه با فیلم مستند به راحتی ارتباط برقرار کند و از آن لذت ببرد نیست.
آنچه که ضعف بزرگ «آن زمستان» قلمداد میشود این است که مخاطب به سختی فیلم را تحمل میکند. چرا که کارگردان در بیان موضوعش الکن عمل کرده است. هر چند انتخاب موضوع به خودی خود چالش برانگیز است و میتواند بحثهای جدی در حوزه سیاسی، مثل انتخابات و تقابل و تعامل جریانهای سیاسی را مطرح کند، اما نگاه جانبدارانه و مغرضانه فیلمساز که بیجهت سعی دارد اصولگرایان و اصلاحطلبان را در مقابل هم قرار دهد راه هر گونه گفتوگو را بسته است.
استفاده از میان نویسهای فیلم که از تیترهای مختلف گرفته شده بیشتر تداعی کننده درگیری ژورنالیستی دو جناح مخالف و موافق یکی از نامزدهای انتخابات مجلس خبرگان رهبری است تا بازنمایی و معرفی شخصیت «مصباح یزدی». این جبههگیریهای جناحی در فیلم کم نیست تا جایی که مستند «آن زمستان» به فیلمی تبلیغاتی نزدیک شده که در حمایت از «مصباح یزدی» ساخته شده به این امید که در رای مردم تاثیر بگذارد.
«مصباح یزدی» شخصیت ناشناختهای نیست، وجود مخالفان و موافقان این شخصیت، دسترسی آسان به آرشیوهای مربوط به «مصباح یزدی» میتوانست کارگردان را در بهتر شدن فیلمش کمک کند.
اگر قصد شریفزاده این بود که یک برهه خاص از زندگی سیاسی «مصباح یزدی» را نشان دهد بهتر بود فقط بر این وجه تاکید میکرد نه آنکه با روایت زندگی شخصی «مصباح یزدی» در مسیری حرکت کند که «آن زمستان» به فیلمی علیه مصباح تبدیل شود.
تاکید بر زندگی خانوادگی، عیادت از همسر، دادن گل به همسر به مناسبت روز زن و حتی غذا دادن به گربه در پارک و هنگام صرف ناهار این امر را القا میکند که دیگران چنین نیستند.
انتخاب ماههای منتهی به انتخابات مجلس خبرگان رهبری بهترین فرصت بود تا صریح و روشنتر با مواضع سیاسی «مصباح یزدی» آشنا شویم، در حالی که فیلم چنین القا میکند که پیروز شدن و نشدن «مصباح یزدی» در انتخابات برای ایشان فرقی ندارد. اگر چنین است برای ما روشن نمیشود، چرا «مصباح یزدی» تصمیم گرفته تا وارد این رقابت شود.
«آن زمستان» جز سکانسهای طولانی از مجالس وعظ و سخنرانی «مصباح یزدی» چیزی ندارد. این فصلهای سخنرانی در کنار پلانهای بیمورد از کتاب خواندن، ناهار خوردن، راه رفتنها، پرسش و پاسخهای بیدلیل جز افت و ایستایی ریتم حاصلی ندارد.
تقریبا 20 دقیقه انتهایی فیلم که روزهای پس از انتخابات را روایت میکند، حرفی برای گفتن ندارد؛ جز اینکه به مخاطب بگوید پیروز نشدن «مصباح یزدی» تاثیری در او نداشته و همچنان به زندگی عادی خود ادامه میدهد. طرح این مطلب بیاحترامی به درک مخاطب است.
«آن زمستان» قرار بوده اثری باشد در حمایت از یکی از موثرترین چهرههای انقلاب اسلامی که در حوزه علوم دینی نیز تبحر دارد؛ اما در عمل چهرهای که مخاطب از «مصباح یزدی» درک میکند، یک فرد خنثی است که برای تحمل شکست انتخابات یا فرار از آن به زندگی عادی خود ادامه میدهد. در حالی «مصباح یزدی» فردی جسور، اما آرام انقلاب است که قائل به ادای تکلیف است و با همه توان سعی دارد به بهترین نحو آن را انجام دهد. او به تکلیف عمل میکند و نتیجه برایش اهمیتی ندارد. فیلمساز این نکته را با اینکه برای «مصباح یزدی» اصولا چیزی اهمیت ندارد به کلی اشتباه گرفته است.
این تعصب بیش از حد و نگاه مغرضانه به موضوع سبب میشود «آن زمستان» ساخته شود. کارگردان هم نمیتواند مانع نتیجهگیریهای مخاطب شود یا خود را به اثر الصاق کند و توضیح دهد که منظور فیلم چنین و چنان نبوده است.
فیلم مستند «میدان جوانان سابق» که میتوان با آن موافق بود یا نه در کنار نکات مثبت خود یک ویژگی قابل احترام دارد، و آن اینکه کارگردان خود را به فیلم تحمیل نکرده است. آنچه که باید بیان شود خود فیلم بیان میکند. «مینا اکبری» در جایگاه کارگردان، فقط کارگردان است و به خود اجازه ورود به ساحت فیلمش را نداده است. آنچه که از «مینا اکبری» در «میدان جوانان سابق» میبینیم فقط و فقط یک خبرنگار اصلاح طلب است که به سراغ همکاران گذشته خود میرود. کارگردان در این فیلم بدون غرض ورزی و حمله واضح و آشکار به جناح مخالفش خود خبرنگارش را روایت کرده است. البته میتوان هر اثری را به لحاظ ایدئولوژی نقد و آن را محکوم کرد. اما باید توجه کرد که ما با فیلم روبهرو هستیم نه فیلمساز.
«مینا اکبری» هر چقدر در بیان مواضعش بدون غرضورزی قدرتمند عمل کرده «احمد شریفزاده» موفق نبوده است. دیگر اهمیتی ندارد موضوعی که شریف زاده انتخاب کرده چقدر نسبت به موضوعی که اکبری به کار گرفته حساس و بدیع است.
«آن زمستان» با حذف میان نویسها و تقریبا نیمی از فیلم، همچنین مصاحبه با کارشناسان و رقیبان «مصباح یزدی» در انتخابات مجلس خبرگان رهبری در سال 1394 میتواند به پرترهای قابل قبول درباره یکی از چهره بارز انقلاب اسلامی تبدیل شود.
انتهای پیام/ 161