وصیت نامه شهید «هاشم باقرزاده»:

خوشحالم که توفیق مبارزه با دشمنان داخلی را داشتم

در وصیت نامه شهید هاشم باقرزاده آمده است: گرچه موفق نشدم که با دشمنان عراقی بجنگم اما این سعادت نصیبم است که با دشمنان داخلی بجنگم و انشاالله که بتوانم شر چند نفری از این منافقین را از سر این ملت مستضعف کوتاه گردانم.
کد خبر: ۳۲۴۲۲۲
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۳۹۷ - ۰۹:۴۳ - 21December 2018

به گزارش دفاع پرس از کرمان، شهید «هاشم باقرزاده مشيزي» بيست و هفتم آذر 1339، در شهرستان بردسير متولد شد. وی تا پايان مقطع متوسطه در رشته رياضي تحصيل كرد و ديپلم گرفت. هاشم سرباز ارتش بود، چهارم مهر 1360، در مشهد هنگام درگيري با گروه‌هاي ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به‌شهادت رسيد.

بخش هایی از وصیت نامه شهید «هاشم باقرزاده مشيزي»
بسم الله الرحمن الرحیم
شرم دارم از اینکه وصیت نامه بنویسم زیرا هر چه قدر که فکرش را می کنم و هر آنگونه که خودم را در برابر پاسدار و خادمانی همچون پسر سیزده ساله بنام حسین فهمیده قرار می‌دهم از شرم عرق سرد بر جبینم سرازیر می شود و شرمم می‌آید خود را در مقابل این عزیزان سرشار از ایمان و عشق به حساب آورم.

زیرا مدت یکسال است که از جنگ تحمیلی علیه ایران می گذرد ولی موفق نشدم به خط مقدم روم و نتوانستم با گلوله‌ای گرم سینه خصمان جنایتکار را نشانه روم، ولی با این حالیکه موفق نشدم که با دشمنان عراقی بجنگم اما این سعادت نصیبم است که با دشمنان داخلی بجنگم و انشاالله که بتوانم شر چند نفری از این منافقین و این گروهی که در قرآن بدترین گروه خوانده شده‌اند را از سر این ملت مستضعف کوتاه گردانم و بلکه اگر خدا این سعادت را نصیبم کرد به آرزوی محبوبم برسم.

امیدوارم به منتهای آرزویم که همان شهادت است نائلم شوم

خدایا! در این مورد تنها از تو یاری می‌خواهم و امیدوارم به منتهای آرزویم که همان شهادت است نائلم گردانی. زیرا تابحال گرچه در مسیرت گام برداشته‌ام اما نتوانستم کمک شایانی به اسلام بکنم شاید بتوانم با دادن خونم دینم را ادا کنم. راستی آیا مگر می‌توان بدون خلوص و صفای قلب و پاکی نیت به لقاالله دیدار خدا، تنها معشوق عاشقان از خود رسته، تنها مراد جانبازان از خود رهیده، پیوست.

راستی چه خوب هدایت یافتند و چه زیبا معنی هستی و زندگانی را دریافتند. دریافتند که باید بنده خدا بوده و ره قرب خدا پیمود و چه زیبا و دلربا کوتاهترین راه، حکیمانه‌ترین راه، ایثارگرانه‌ترین راه و جانبازانه‌ترین راه(شهادت) را یافتند. آری ای شهیدان شما چه زیبا و عالی هدایت یافتید و رفتید تا برای همیشه هادی باشید، پس برایمان نزد خدا دعا بنمایید که ما نیز از بند هر گونه شائبه، ریا، خودنماییها و خودمحوریها و خود ملاک قرار دادنها و دور از همه غوغاها، کوتاهترین راه قرب خدا را ببینیم.

پدر و مادر گرامیم! فکر نکنید که اگر به مقابله با دشمن نمی‌رفتم حالا پیش شما بودم. نه! چون خدا در قرآن می فرماید: کسی که سرنوشتش کشته شدن در راه خداست خودش با پای خویش به قتلگاه می رود تا آنچه را در دل دارد خدا بیازماید. سعی کنید بتوانید ادامه دهنده راهم باشید. وقتی به شهادت رسیدم به فامیل بگویید: هاشم راه امام را رفت. این را به دوستان بگویید هاشم راهی را رفت که دیگر بزرگان اسلام انتخاب کرده بودند.

خدایا! وقتی به خاکم می‌سپارند یادم باش چرا که در زنده بودنم همیشه با تو بودم. من بندگی را خیلی دوست داشتم. پدر، مادر، برادران و دیگر دوستان امام حسین(ع) در راه اسلام از همه اینها صرفنظر کرد حتی آنها را به اسارت نیز داد. پدرجان چنان صبر و استقامتی از خود نشان بده که پشت دشمن از این عمل تو به لرزه درآید.

مادر خواهش می کنم برای من گریه نکنید که دشمنان سیاه قلب شاد می شوند. من در راه اسلام جانم از حضرت علی(ع) و سالار شهیدان امام حسین(ع) باارزشتر نیست چه بهتر از اینکه با خدا به معامله بنشینیم و جان خود را در راه او تقدیم دارم. تنها حرف من حقیر به برادران و خواهر عزیزم این است اسلام را داشته باشند و در نهایت قرآن را نیز حفظ کنند و دست از خط امام نیز بر ندارند.

انتهای یپام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار