گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی؛ رجعت به فرهنگ غنی اسلامی ـ ایرانی و رشد و اعتلای آن، از مهمترین زمینههای بروز انقلاب اسلامی ایران بود. حضرت امام خمینی (ره) در سخنرانیهای خود در ابتدای نهضت، نسبت به خطر فرهنگ غرب و استثمار شدن جوان ایرانی انذار داشتند. ایشان با هشدار به وجود سینما، رادیو، تلویزیون، روزنامه و دیگر مراکز فرهنگی وابسته به بیگانه، سعی میکردند مردم را نسبت به تهدید اپریالیزم فرهنگی غرب آگاه کنند.
امام خمینی (ره) فضای باز و آزاد در تولید آثار هنری را مخدری میدانستند که هدفش غفلت جوانان ایرانی از مناسبات جهان است. این غفلت عدم درک و آگاهی سیاسی را به دنبال خواهد داشت. در واقع مهمترین دلیل امام خمینی (ره) برای ایجاد انقلاب این بود که همه ارکان حکومت باید اسلامی باشد. اقتدار ایران تنها زیر سایه اسلام محقق خواهد شد و فرهنگ مهمترین ابزار در حفظ این اقتدار است. فرهنگی که شاکله و شالودهای اسلامی ـ ایرانی داشته باشد. به همین دلیل حضرت امام (ره) و البته مقام معظم رهبری نه تنها با مظاهر تمدن ایران و تاریخ چند هزار ساله آن مخالفت و دشمنی نداشتند که بر حفظ دستاوردهای فرهنگی ریشهدار ایران تاکید میکردند.
داشتن نگاه باز و دوری از هر گونه اقدام ارتجاعی و دگم مهمترین ویژگی امام (ره) و رهبر انقلاب است. حمایت از تولید آثار هنری چه در فیلم و چه در موسیقی و ... نشان از شناخت ضرورت تولید آثار فرهنگی از سوی رهبران انقلاب دارد. در زمانی که اغلب مدیران فرهنگی نگاه محدود و سختگیرانه به آثار هنری داشتند، رهبر انقلاب با حضور در جمع هنرمندان آنها را به تولید آثار هنری تشویق میکردند و اگر گاهی اشتباهی رخ میداد نگاهی هدایتگرانه داشتند نه برخورد قهرآمیز.
مقام معظم رهبری همواره در سخنرانیها و بیاناتشان بر امر فرهنگ تاکید ویژه داشتهاند. اگر در بیانات معظمله دقت شود، این نکته روشن خواهد شد که بخش عظیمی از آن را مساله فرهنگ و مسائل مربوط به آن را تشکیل میدهد. در این میان، مقوله سینما از جایگاه ممتازی برخوردار است. رهبر انقلاب در جمع هنرمندان، سینماگران، مدیران و کارکنان رسانه ملی و ... دیدگاههای خود را در مورد سینما بیان داشته و ابعاد و مناسبات این هنر را مشخص و نوعی از سینمای اسلامی را چه در بحث فرم و چه در بحث محتوا طراحی کردهاند.
در نوشتار «سینمای قدسی» آرا و نظرات مقام معظم رهبری مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته است که به بخشهای مختلفی چون «سینما و رسالت سینماگر»، «سینمای دینی»، «سینما و روشنفکری»، «سینما و استعمار»، «سینما و انقلاب»، «سینمای دفاع مقدس»، «فرم و محتوا»، «سینما و آسیبها » و «سینما و مدیریت» تقسیم میشود.
در اولین بخش از این نوشتار به مساله «سینما و رسالت سینماگر» پرداخته میشود که در ادامه میخوانید:
سینمای اشراقی
مقام معظم رهبری سینما را تریبونی میدانند که سینماگر با حضور در آن باید به رسالتی که برای وی تعریف شده عمل کند. به تعبیر معظمله هنر در هر شکلی که ارائه میشود نمیتواند خنثی و سترون باشد. هنرمندی که بدون در نظر گرفتن جایگاه اجتماعیاش دست به آفرینش اثر هنری بزند، در واقع جز صرف هزینه انسانی و معنوی کار دیگری نکرده است.
چگونه هنرمند میتواند ادعای هنرمندی کند اما اثرش هیچ نتیجهای در بر نداشته باشد. اصطلاح هنر برای هنر حداقل در انقلاب اسلامی ایران محلی از اعراب ندارد. هنر شرقی ـ نه فقط ایران ـ به مساله انسان نگاهی دغدغهمند دارد. انسان موضوع ازلی معماری، ادبیات، نقاشی، مجسمه، نمایش و ... در شرق است. این مساله را بخصوص در هنر چین، هند و ایران به وضوح شاهد هستیم.
معماری در این سرزمینها فقط محل اسکان نیست بلکه مفاهیم آن جهانی، انسان و خدامحوری در آن مطرح است. مساجد ایران اغلب ریشه در تفکرات یگانه پرستی ایرانیان دارد. عنصر نور در معماری ایران، چنان مهم است که به بنا، تشخصی مقدس گونه میبخشد.
نه فقط معماری که شعر ایران موضوعی جز انسان و مسائل مربوط آن ندارد. همین امر را میتوان در اشکال گوناگون هنر مشاهده کرد. حتی داستان کوتاه و رمان که بعد از نهضت ترجمه در اول قرن 14 شمسی در ایران شکل گرفت چنین خصیصهای دارد. ایران با آنکه در نگارش داستان و رمان تجربهای ندارد مساله انسان شرقی را موضوع کار خویش قرار داد که نمونههای آن را در آثار «محمدعلی جمالزاده» میتوان پی گرفت.
متاسفانه این نگاه انسان محور در هنر در سینمای ایران ـ سالهای ابتدایی ـ دیده نمیشود. با ورود سینما به ایران متاسفانه دروازههای ورود فرهنگ غرب باز شده و تاثیرپذیری ایرانیان از فیلمهای آمریکایی شکل عنان گسیختهای گرفت. تا جایی که شکل لباس پوشیدن، ارتباطات جوانان با هم، غذا خوردن و ... ملهم از آثار آمریکایی شد. رژیم پهلوی با ادعای دروغین خدمت به ایران و ایرانی، بیش از آنکه در خدمت فرهنگ ایران باشد مروج فرهنگ آمریکایی بود به طوریکه مراکز عریض و طویل ممیزی و سانسور جز نابود کردن سینمای انتقادی و میدان دادن به سینمای موسوم به «فیلمفارسی» عملکردی نداشت.
سینماگران مطرح آن روزگار یا به روند غالب تن دادند یا قربانی ممیزی و سانسور پهلوی شدند و یا جلای وطن کردند. برای نمونه «یک اتفاق ساده» و «طبیعت بیجان» به کارگردانی «سهراب شهیدثالث» آثاری بودند که مورد قهر و غضب وزارت فرهنگ رژیم پهلوی قرار گرفتند. انتقادات تند این فیلم به دستگاه حکومت شاهی که شعار برابری و آبادانی میداد بیش از آنی بود که بتوانند آن را تحمل کند. این 2 فیلم تا سقوط رژیم شاه توقیف بود و شهید ثالث کارگردان قدرنادیده و بایکوت شده آنها مجبور به مهاجرت شد. 2 فیلم یاد شده بعد از پیروزی انقلاب بارها از رسانه ملی پخش و مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
بدون هیچ نگاه جانبدارانه باید مدعی شد که انقلاب اسلامی ایران، انقلابی اساسی در سینمای خود ایجاد کرد و سینمایی حقیقتا ایرانی را پیریزی کرد. هر چند سینمای پس از انقلاب کجرویها و اشتباهاتی داشته اما نکات مثبت آن بیش از نکات منفی است. اگر مدیران فرهنگی سعی میکردند تا همه منویات رهبری در تار و پود سینما رسوخ کند بدون شک سینمای امروز ما در مقام بالاتری قرار میگرفت.
سینما و رسالت سینماگر
رهبر انقلاب در بیاناتشان در دیدار مسئولان صدا و سیما (1369/05/07) به سه نکته اساسی اشاره دارند؛ «مراقبت در تولید آثار هنری»، «توجه به مفهوم و نتیجه آثار هنری»، «صیانت از منابع انسانی و مادی» مواردی هستند که رهبر انقلاب تاکید دارند در تولید آثار هنری مد نظر قرار گیرد.
«مراقبت توام با بصیرت در تولید آثار هنری»
رهبر انقلاب در این خصوص میفرمایند: «از تولید ـ بخصوص در سیما ـ باید مراقبت بشود. آقایانى که مسئول این کار هستند، باید در تمام طول مدت کار، با ابزارها و چشمها و بینشهاى سرشار از بصیرت مراقبت داشته باشند، ببینند چه چیزى از آب درمىآید. اگر خداى نکرده یک تهیهکننده، مسئولیتش یک ذره ضعیف باشد، کار خراب خواهد شد.»
مراقبتی که رهبر انقلاب بر آن تاکید دارند به هیچ وجه نگاهی جزمی و سلبی نیست. خطاب مقام معظم رهبری به تولیدکنندگان آثار تصویری است نه مدیرانی که مسئولیت نظارت و ارزشیابی دارند. تهیهکنندگان در مقام رهبر یک گروه، باید بدانند چه فیلمنامه نویس، کارگردان، بازیگری را به کار میگیرند. هر چند بازگشت سرمایه اولویت تهیهکننده است اما این همه اولویتهای وی نیست. تهیهکننده مسئول مستقیم اثر تولید شده است و هر اثری که در جامعه بگذارد متوجه وی خواهد بود. داشتن بصیرت و شناخت دقیق جامعه و خواستهای آن، از لوازم و ابزارهای تهیهکننده برای تولید فیلم است.
«توجه به مفهوم و نتیجه آثار هنری»
دومین نکتهای که از بیانات رهبری باید مورد توجه قرار گیرد مفاهیم فیلمها و نتایجی است که در جامعه میگذارد. رهبر انقلاب در این خصوص میفرمایند:
«فرض بفرمایید نسبت به یک داستان تاریخى فیلمى بسازیم که نتیجه و مفهوم آن، چیزى خلاف واقعیت و دروغ باشد. آیا این، درست است؟ باید شما بالاى سر فیلمنامهنویس باشید و مراقبت کنید.»
رهبر انقلاب فیلمنامه را مهمترین رکن فیلم میداند و اگر این نقشه راه درست طراحی نشده باشد، مسلما ماحصل آن نیز راه به جایی نخواهد داشت. مساله تاریخ که به زعم برخی نظریه پردازان مهمترین منظر برای طرح اخلاقیات است، از حساسیت ویژهای برخوردار است. اگر نگاه فیلمنامه نویس به مساله تاریخ ـ و موضوعات دیگر ـ صرف روایت تاریخی باشد و به مفاهیمی که در خود مستتر دارد و نتایجی که بیننده از آن استنباط میکند توجهی نشود، فیلم را به ابزاری علیه جامعه تبدیل خواهد کرد. تهیهکننده باید بداند که از فیلمنامه نویس چه انتظاراتی دارد. یا اگر فیلمنامهای را خریداری میکند چه نکاتی را در نظر داشته باشد. در واقع فیلمنامه باید متبین حقیقتی باشد که جامعه نیازمند آن است.
«صیانت از منابع انسانی و مادی»
رهبر معظم انقلاب در ادامه میفرمایند:
«حالا اگر فیلمنامه خوب از آب درآمد، آن کارگردان، یا حتى یک نفر از هنرمندان، چنانچه بخواهند یک جا حرکتى انجام بدهند، یا کلمهاى را اضافه بکنند ـ که بهطور معمول این کار انجام مىگیرد ـ مىتوانند این کار را بکنند. در غیر این صورت، شما باید بیایید و بگویید حالا که فیلم ساخته شده است، آن را چهکار کنیم؟ یا باید آن را پخش کنید، یا فیلمى که این همه پول برایش خرج شده است، پاره کنید و دور بریزید. مراقبت، چیز خیلى مهمى است.»
چنان که معظمله در این فراز از بیاناتشان اذعان دارند اگر فیلمنامه با قواعد و اصولی که جامعه اسلامی از آن دارد هماهنگ باشد، تکلیف روشن است، کارگردان و بازیگر حتی اگر بخواهند حرفی فراتر از آن بزنند به کلیت و ماهیت داستان فیلم ضربهای وارد نمیشود. در غیر این صورت راه برای خطاهای بعدی باز خواهد بود. اگر چنین اثری تولید شود یا باید آن را اکران کرد که جامعه را مسموم میکند یا باید جلوی پخش آن را گرفت که باعث از دست رفتن سرمایههای انسانی و مادی خواهد شد.
بدون شک توقیف یک فیلم علاوه بر ضرر مالی فضای بیاعتمادی را بین هنرمندان و مسئولان ایجاد میکند که این معضل اثرات خود را در جامعه خواهد گذاشت. بهتر آنکه برای جلوگیری از چنین عواقبی با نگاهی عمیق و بینشی توام با بصیریت به سمت انتخاب سوژه، موضوع، داستان و فیلمنامه رفت تا اثر نهایی دیده شود اثر مثبت خود را در جامعه بگذارد.
انتهای پیام/ 161