گروه حماسه و جهاد دفاع پرس: مسالهی انتخابات ایران از همان ابتدا روی میز کار اوباما بود. راهکارهای پیشنهادی «کمیتهی خطر جاری» در خصوص مهار جمهوری اسلامی ایران که در مهر ۸۴ ارائه شد، در دولت اوباما با جدیت بیشتری در دستور کار قرار گرفت. مبتنی بر این راهبرد، در عین حال که گفتوگو با دولت ایران در دستور کار بود، فشار بر ایران نیز افزایش مییافت و در صورت استنکاف ایران، پروندهی هستهای این کشور به شورای امنیت فرستاده میشد. شبکههای متعدد رادیو و تلویزیون برای ایرانیان تدارکات دیده شد و پیامهای غرب با پیشرفتهترین فناوری به سوی ایران گسیل شد. حمایت از اپوزیسیون در دستور کار اوباما قرار گرفت. دامن زدن به نافرمانیهای مدنی، حمایت از تشکلهای دانشجویی و نهادهای غیردولتی و صنفی در ایران یکی از راهبردهای اصلی دولت جدید آمریکا شد. کمک به خانوادههای زندانیان و گروههای مختلف حکومت و حتی نظارت یا مشارکت در اعتراضها از جمله اقدامهای دیگری بود که دقیقا براساس راهکارهای پیشنهادی «کمیتهی خطر جاری» از جانب دولت آمریکا انجام میشد. (محمدی، انقلاب اسلامی در بوته آزمون: جنگ نرم بیست ساله و فتنه ۸۸، صص ۱۱۱ و ۱۱۲)
براندازی نرم جهت تغییر نظام در ایران
رهبران آمریکا هیچ گاه سیاست خود را مبنی بر حمایت از حرکتهای داخلی در ایران برای تغییرات آرام پنهان نکردند. به همین منظور تهدیدهای مختلفی را برای نظام جمهوری اسلامی به وجود آوردند. طبق این دیدگاه، از یک سو انجام عملیات گستردهی نظامی برای تغییر نظام ایران، موثر و معطوف به نتیجه نخواهد بود و از سوی دیگر نمیتوان به خاطر پرهیز از رویارویی نظامی با ایران، نظام جمهوری اسلامی را به حال خود رها کرد. همچنین در شرایطی که تحریم و انزوا نتوانسته بود مسیر انقلاب اسلامی را منحرف کند، آمریکاییها به این نتیجه رسیده بودند که باید در نهایت از براندازی نرم جهت تغییر نظام در ایران استفاده کنند. از این رو، رویکرد مذاکره و استفاده از قدرت نرم در برخورد با ایران توسط موسسات و محافل فکری مختلفی پیگیری شد. در این بین شورای انگلیسی – آمریکایی اطلاعاتی امنیتی و «موسسهی مطالعاتی بروکینگز» در ایالات متحده معتقد بودند که با توجه به درگیر شدن دولت آمریکا در افغانستان و عراق، باید در برخورد با ایران به شیوههای نرم روی آورد. این رویکرد، برخورد نظامی را اشتباهی بزرگ میداند که عامل درگیر شدن آمریکا در جبههای بسیار سختتر از عراق خواهد شد. یکی دیگر از مراکزی که در چارچوب «عملیات نامتقارن» علیه ایران فعالیت میکند، موسسهی آمریکایی «اینترپرایز» است. در این موسسه افرادی همانند مایکل لدین، برنارد لوئیس و سام براون بک فعالیت میکنند. افرادی یاد شده بر ضرورت تعارض با ایران تاکید دارند، اما در شرایط موجود بهره گیری از ابزارهای نظامی را غیرمطلوب و غیرموثر میدانند. از نظر اینان اقدامات نامتقارن بهترین راه برای تغییر رژیم در ایران محسوب میشود. (احمد قدیریان، فتنهی سبز، جلد دوم، تهران، مجتمع فرهنگی شهید آیت الله بهشتی، ۱۳۸۹، صص ۳۳ و ۳۴)
دو راهبرد رییس جمهور وقت آمریکا در مواجه با ایران
باراک اوباما، که با شعار تغییر بر روی کار آمده بود، در راهبرد خود دو راه حل برای صورت مسئلهی ایران روی میز کار خود داشت: اولین راه حل، پذیرش ایران قدرتمند در منطقهی خاورمیانه و آغاز گفتوگو با دولت نهم بود. وی در این راستا به نامهنگاریهایی با رهبر معظم انقلاب اقدام کرد و بسیار متواضعانه خواستار تجدیدنظر در روابط تهران – واشینگتن شد؛ اما دومین راه حل که تحمیلی نیز به نظر میرسید، تعلل دولت آمریکا و استنکاف از مذاکرات تا زمان انتخابات بود. پیروزی محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ که به ناآرامیها در تهران منجر شد و نظام سلطه در ایجاد آن نقش اصلی داشت، باعث تشجیع طرفداران نظریهی دوم و تحمیل این ایده به اوباما شد که باید آب به آسیاب ناآرامیها در تهران ریخت. اوباما براساس همین تحلیل که ساختار دولت ایران سست و شکننده است و کار تمام است؛ به حمایت علنی از اغتشاشگران پرداخت. (محمدی، انقلاب اسلامی در بوتهی آزمون: جنگ نرم بیست ساله و فتنه ۸۸، ص. ۱۱۴)
«موسسه تحقیقاتی هادسون» و «انستیتو سیاست خارجی» نیز به طرح این ایده میپردازند که دولت آمریکا باید حداکثر توان خود را برای بی اثر کردن تبلیغات جمهوری اسلامی به کار بندد تا ایران حمایت داخلی خود را از دست بدهد. «ریچارد آرمینتاژ» معاون اسبق وزیر امور خارجهی آمریکا و «مارک پالمر» از حامیان این دیدگاه هستند و تنها راه سرنگون کردن نظام جمهوری اسلامی ایران را پیگیری مکانیزمهای جنگ نرم با استفاده از سه «دکترین مهار، نبرد رسانهای و پشتیبانی از نافرمانی مدنی» میدانند. این گروه بر تاثیر ابزارهای رسانهای تاکید دارند و از رسانههایی، چون صدای آمریکا و رادیو فردا به عنوان ابزار خنثی کردن اقدامات دولت جمهوری اسلامی یاد میکنند.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجهی آمریکا در شب انتخابات (۲۱ خرداد) عنوان میکند که آمریکا از اظهارنظر دربارهی انتخابات ایران خودداری کرده است. ما خواستار شمارش آرا به صورت عادلانه و شفاف هستیم و از برخی گزارشهای واصله نگرانیم. ما وضعیت لحظه به لحظهی ایران را رصد میکنیم.
استفاده از توئیتر به عنوان سلاح بزرگ
همزمان با بروز اغتشاشات در ایران یکی از تحلیل گران شبکهی فرانس پرس تایید کرد که دولت اوباما برای سرپوش گذاشتن بر روی دخالتهای آمریکا در ایران از «توئیتر» به عنوان سلاحی بزرگ علیه ایران استفاده میکند. هیلاری کلینتون با تایید بر دادن بیانیههای سیاسی به صاحبان توئیتر از آنها خواست تا در بحران پس از انتخابات فعالیتهای به ظاهر تعمیراتی خود را متوقف کرده و با رونق دادن تکنیکی بیشتر به سایت، به مخالفان دولت ایران کمک کند. اما واقعیت این است که توئیتر به دلیل بحران مالی در حال ورشکستگی بود و ادامهی فعالیت هایش منوط به فروش آن بود، اما دولت اوباما دست به جیف شد و برای خروج توئیتر از ورشکستگی وامهای بلاعوض به آن اعطا کرد تا بتوان در انتخابات ایران نقش خود را به خوبی ایفا کند.
باراک اوباما طی سخنرانی در مراسم دریافت جایزهی صلح نوبل، تظاهرکنندگان ایرانی را ستایش کرد و عنوان کرد که ایالات متحده همیشه در کنار کسانی که دنبال آزادی هستند، خواهد ایستاد از جمله ایران، ما به عزت صدها هزار نفری که ساکت در خیابانهای تهران راهپیمایی کردند گواهی میدهیم.
اوباما پس از برگزاری انتخابات گفت که هیچ راهی برای تایید صحت انتخابات وجود ندارد و آمریکا کسانی را برای نظارت بر این انتخابات در ایران نداشته است و ما دیپلماسی سرسختانهای را در قبال ایران اتخاذ خواهیم کرد.
انتهای پیام/ 131