یادداشت/ محمد ایمانی

سفره مردم را کدام خیانت کوچک کرد؟

قطعنامه ۱۹۲۹ در تاریخ ۹ ژوئن ۲۰۱۰ (۱۹ خرداد ۱۳۸۹) یعنی در آستانه سالگرد انتخابات ۸۸ تصویب شد تا نوعی شوک برای احیای فتنه باشد. این قطعنامه تجمیع قطعنامه‌های ۱۶۹۶، ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳، ۱۸۳۵ و ۱۸۸۷ با ابعاد تحریمی جدید بود و درخواست چند ماه قبل سران فتنه را اجابت می‌کرد.
کد خبر: ۳۲۵۷۲۷
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۳۹۷ - ۱۰:۳۶ - 31December 2018

به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع پرس به نقل از کیهان، «محمد ایمانی» در یادداشتی نوشت: فتنه و آشوبی که ۱۰ سال قبل کلید خورد، چه تاثیری در کوچک شدن سفره مردم داشت؟ هدف دشمن چه بود و جریان کارگزار فتنه، چه نقشی در این میان ایفا کرده است؟

در مقدمه بحث توجه داشته باشیم برخی عناصر در هیئت حاکمه آمریکا که زمستان پارسال گفتند انقلاب ایران چهل سالگی خود را نخواهد دید، همان ناکامانی هستند که هنگام تدارک فتنه سال ۸۸ خیال می‌کردند انقلاب اسلامی از ۳۰ سالگی عبور نمی‌کند. آذر ۸۹ وقتی شکست فتنه معلوم شد، فرید زکریا سردبیر نیوزویک واز مشاوران دولت اوباما گفت: «ما می‌خواهیم ایران را تضعیف کنیم، اما تقویتش می‌کنیم و آب به آسیاب جمهوری اسلامی می‌ریزیم».

۱- مقتدای انقلاب به درستی، دهه چهارم انقلاب را به عنوان دهه پیشرفت و عدالت نامگذاری کردند. حقیقتا گام‌های بزرگی در آستانه این دهه برداشته شد که پیروزی‌های بزرگ منطقه‌ای، پیشرفت‌های متنوع در حوزه فناوری، خدمت رسانی به مناطق محروم و رونق گرفتن اقتصاد (تا قبل از فشار تحریمی سال ۹۰ و مسائل بعد از آن) از جمله آنهاست. این روند می‌توانست جمهوری اسلامی را الهام‌بخش‌تر از گذشته کند و مایه نگرانی دشمنان بود. بنیامین نتانیاهو حول و حوش فتنه ۸۸ در کنست رژیم صهیونیستی گفت: «برنامه هسته‌ای ایران با سرعت قطار تندرو پیش می‌تازد و ما مانند خودرویی قراضه می‌خواهیم خود را به آن قطار برسانیم و مهار کنیم».

۲- می‌توان ادعا کرد در کنار سهم سوء مدیریت، بخش اعظم فشار اقتصادی و تورمی امروز بر مردم، دست پخت همان‌هاست که شعار «نه غزه، نه لبنان» وزارت خارجه اسرائیل را روز قدس (۲۷ شهریور ۸۸) تکرار کردند، اما در جریان مذاکرات منتهی به برجام، ژست ضد اسرائیلی گرفتند! «نه غزه نه لبنان»، کارت دعوت به تحریم بود. به یاد دارید فتنه‌گران در ماجرای برجام، ادعا می‌کردند اسرائیل مخالف برجام است و ضمنا اسرائیل را دشمن معرفی کردند؛ آن‌ها البته صداقت نداشتند و نشان شده‌های رژیم صهیونیستی در آشوب ۸۸ بودند. از شیمون پرز تا نتانیاهو، جنبش سبز را سرمایه اسرائیل خواندند و گفتند جنگ با جمهوری اسلامی از داخل مرز‌های ایران آغاز می‌شود. برخی سبز‌ها حتی تا تل‌آویو هم رفتند؛ عده‌ای پنهانی و برخی علنی. چند روز بعد از اتفاق روز قدس، رابرت گیتس (رئیس‌سیا و وزیر دفاع در دولت بوش و اوباما) با‌اشاره به همین ماجرا به CNN گفت: «تحریم، اکنون به دلیل شکاف‌های عمیق در ایران، اثرگذارتر از گذشته است. اکنون شکاف‌هایی را شاهدیم که در ۳۰ سال گذشته بی‌سابقه است. مخالفان به جای پیگیری رای خود، سیاست‌های کلان حاکمیت را هدف گرفته‌اند».

۳- اما ماجرا همین جا ختم نشد. دو هفته پس از روز قدس، روزنامه لس‌آنجلس تایمز نوشت «برخلاف غرور ملی ایرانی‌ها، اپوزیسیون و جنبش سبز از فشار غرب راضی است. یکی از مخالفان می‌گوید افشای وجود نیروگاه هسته‌ای جدید، بر فشار‌ها خواهد افزود و همین رضایت جنبش را فراهم می‌کند. اما اغلب ایرانی‌ها مخالف سازش بر سر برنامه هسته‌ای هستند؛ این یک حس ملی است که حتی قبل از انقلاب هم وجود داشته. افرایم هالوی رئیس‌اسبق موساد می‌گوید امیدوارم با افزایش فشار غرب، نارضایتی در داخل ایران پا بگیرد». همین روزنامه دو هفته بعد (۲۸ مهر) از رایزنی مقام آمریکایی با نمایندگان جنبش سبز خبر داد. «جان هانا» به این روزنامه گفت: «مطمئناً پیامی که من از گردهمایی اخیر فعالان اپوزیسیون - که در میان آن‌ها بعضی شخصیت‌های نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند- شنیدم، این بود که تحریم باید اعمال شود و هرچه شدیدتر باشد؛ تحریم ضعیف یا تدریجی، فقط به رژیم امکان می‌دهد خودش را با وضعیت جدید تطبیق دهد. آن‌ها گفتند برای اینکه تحریم مؤثر باشد، باید به صورت شوک وارد شود که فلج کند و نه به صورت واکسن».

۴- لغو (تعلیق) قطعنامه تحریمی ۱۹۲۹ شورای امنیت، اوج استدلال‌های دولت فعلی و وزارت خارجه در توجیه ضرورت برجام است، اما نمی‌گویند این قطعنامه تحریمی سنگین را چه کسانی سوغات آوردند؟ قطعنامه ۱۹۲۹ در تاریخ ۹ ژوئن ۲۰۱۰ (۱۹ خرداد ۱۳۸۹) یعنی در آستانه سالگرد انتخابات ۸۸ تصویب شد تا نوعی شوک برای احیای فتنه باشد. این قطعنامه تجمیع قطعنامه‌های ۱۶۹۶، ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳، ۱۸۳۵ و ۱۸۸۷ با ابعاد تحریمی جدید بود و درخواست چند ماه قبل سران فتنه را اجابت می‌کرد. دولت فعلی همه تلاش خود را صرف کرد تا برخی آثار ۱۹۲۹ را برطرف کند؛ هر چند که قطعنامه به دروغ به دولت احمدی‌نژاد نسبت داده شد. اعلام شد برجام، قطعنامه را تعلیق (و نه لغو) می‌کند، اما آمریکا ضمن بدعهدی، مجال همین تعلیق را هم نداد. می‌توان گفت: روند مذاکرات که در سال ۸۷ و آغاز سال ۸۸ با اقتدار در حال نهایی شدن و تثبیت حقوق ملت ایران بود، به خاطر ماجرای فتنه دگرگون شد. فتنه، پالس ضرورت «تحریم‌های فلج‌کننده» به جای «توافق» را به دشمن داد. پس از آن هم، دولتی که سال ۹۲ روی کار آمد، به خاطر گرای خائنانه فتنه‌گران، فاقد قدرت مذاکره و چانه‌زنی شده بود.

۵- مایکل لدین (مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا) هفتم دی ۸۹ در بنیاد FDD گفت: «روزی ما خواهیم نشست و در مورد تاریخ پنهان جنبش سبز صحبت خواهیم کرد و همه شما خواهید گفت: جنبش از سال ۲۰۰۹ شروع شد، اما به شما می‌گویم و می‌توانیم مستند کنیم که ریشه این حرکت به اواسط دهه ۱۹۸۰]سال‌های ۱۳۶۵-۶۶ شمسی [ برمی‌گردد و در طول مراحل مختلف تکامل پیدا کرده است. من حرف‌های بیشتری برای گفتن دارم، اما همین جا سخنانم را قطع می‌کنم». او ۶ مهر همان سال در گفت‌وگو با رادیو فردا، با‌اشاره سفر مخفیانه مک‌فارلین تصریح کرده بود «آنچه به آن اعتقاد داشتم، وجود افرادی است که خواهان رابطه با آمریکا بودند. آن‌ها چه کسانی بودند؟ کسانی که وارد مذاکره با آن‌ها شدیم؛ افرادی از دفتر نخست‌وزیری بودند، از دفتر میرحسین موسوی و اطرافیانش.

۶- محسن کنگرلو (مشاور امنیتی موسوی) ۱۵ اردیبهشت ۹۳ در گفت‌و‌گو با روزنامه شرق خبر داد «من در کار‌های اطلاعاتی و امنیتی، مشاور مهندس موسوی بودم، قضیه سفر و مذاکرات مک‌فارلین هم امنیتی تلقی می‌شد و من فرد مورد اعتماد مهندس بودم. من با یک ایرانی که در پاریس زندگی می‌کرد و به دلایلی نمی‌توانست بازگردد، آشنا بودم و او قربانی‌فر]دلال مذاکره و معامله با آمریکا را به من معرفی کرد و از طریق همان فرد با قربانی‌فر مرتبط شدم. من از طرف آقای موسوی اختیار داشتم که به آقای هاشمی هم گزارش بدهم. عمدا به هیئت آمریکایی گفتیم با پاسپورت ایرلندی بیایند؛ اگر با پاسپورت آمریکایی می‌آمدند، لو می‌رفتند».

۷- رهبر انقلاب در نامه ۲۹ مهر ۹۴ خطاب به رئیس جمهور، ضمن صدور مجوز اجرای برجام (مشروط به ۲۹ شرط مجلس، شورای عالی امنیت ملی و رهبری) تاکید کردند «جنابعالی با سابقه چند دهه حضور در متن مسائل جمهوری اسلامی طبعا دانسته‌اید دولت آمریکا در قضیه هسته‌ای و نه در هیچ مسئله دیگری، رویکردی جز خصومت و اخلال در پیش نگرفته و در آینده هم بعید است جز این عمل کند. اظهارات رئیس جمهور آمریکا در دو نامه به اینجانب مبنی بر اینکه قصد براندازی ندارد، خیلی زود با طرفداری‌اش از فتنه‌های داخلی و کمک مالی به معارضان جمهوری اسلامی خلاف واقع از آب درآمد... دشمنی آمریکا تا هنگامی که جمهوری اسلامی با قدرت درونی و پایدار خود آنان را مایوس کند، ادامه خواهد داشت.».

۸- جمله اخیر رهبر انقلاب، جانمایه کلام است. برخی خواص ترویج‌کننده خوش گمانی به آمریکا، درباره یک سؤال مهم ساکتند. دولت اوباما چگونه می‌توانست طرف اعتماد و تعامل در برجام باشد، در حالی که طراح و حامی کودتای مخملین در سال ۸۸ بود؟! اینکه مدیر فلان روزنامه غربگرا به بزک برجام در روزنامه خود اذعان کرد و گفت: «من مبالغه را قبول دارم. این مبالغه‌ها باید می‌شد. دولت باید در حقیقت این موضوع (توافق) را قدری بزک می‌کرد که بتواند حرفش را به کرسی بنشاند»، جای تامل و حساسیت داشت. به ویژه اینکه وزیر خارجه اخیرا با تایید بی‌صداقتی انجام گرفته گفت: «هدف از برجام اقتصادی نبود. مذاکرات صرفاً هسته‌ای و امنیتی بود. اما اشکال این است که دولت برجام را با اقتصاد و معیشت مردم گره زده. شاید به دلیل فشار‌های برخی محافل داخلی که می‌خواستند فرایند برجام طی شود، دولت مجبور شد سرنوشت برجام را با اوضاع اقتصادی مردم گره بزند تا مطالبات را برای انعقاد توافق بالا ببرد»! کدام جریان در فتنه ۸۸، نشان شده دشمن برای بی‌ثبات‌سازی بود، سپس گرای تحریم‌ها را داد و پس از آن، ضمن بزک دشمن و فریب عوام و بخشی از خواص، واقعیت‌ها را وارونه صورت بندی کرد؛ انگار که حیات و بقای کشور و معیشت مردم، بند توافق با آمریکاست؛ و آمریکا هم مودب و امضای او تضمین است؟!

۹- رهبر انقلاب ۲۱ اسفند ۹۳ در دیدار اعضای مجلس خبرگان فرمودند: «نظام وقتی اسلامی است که در آن همه اجزای اسلام محفوظ باشد و صورت و سیرت اسلام حفظ بشود. سیرت اسلام این است که یک هدف و سرمنزلی را تعریف کنیم و برای رسیدن به آن برنامه ریزی کامل کنیم و با همه وجود راه بیفتیم. آنچه امروز در زبان مستکبرین و مخالفین جمهوری اسلامی مشاهده می‌کنیم که با تغییر رفتار از آن یاد می‌کنند، همین است. تغییر رفتار با تغییر نظام هیچ تفاوتی ندارد؛ درست همان است. یعنی از چیز‌هایی که از لوازم قطعی و حتمی حرکت به آن سرمنزل است، کوتاه بیایید. این همان است که در برخی نوشته‌ها تعبیر می‌شود به دین حداقلی». مقتدای انقلاب ۲۰ آبان ۹۴، بُعد دیگری از ماجرا را بازگو کردند. «هدف اصلی جنگ نرم، استحاله جمهوری اسلامی ایران و تغییر باطن و سیرت، با حفظ صورت و ظاهر آن است. در چارچوب اهداف جنگ نرم، باقی ماندن نام جمهوری اسلامی و حتی حضور یک معمم در راس آن مهم نیست، مهم آن است که ایران تامین‌کننده اهداف آمریکا، صهیونیسم و شبکه قدرت جهانی باشد».

۱۰- ایشان همچنین ۱۱ بهمن ماه ۹۴ فرمودند: «هدف‌های انقلاب بایستی باقی بمانند؛ هدف عدالت اجتماعی، تحقق زندگی اسلامی به معنای واقعی که عزت دنیا و آخرت در زندگی اسلامی است، هدف پیشرفت و عزت؛ ما هنوز به این هدف‌ها نرسیده‌ایم و در نیمه راهیم. جبهه دشمن اتفاقاً روی همین نقطه تکیه دارد. اینکه در خبر‌های خارجی می‌بینید که فلان سیاستمدار آمریکایی گفته ما جمهوری اسلامی را تغییر رژیم نمی‌خواهیم بدهیم، تغییر رفتار می‌خواهیم بدهیم؛ یعنی همین... این‌ها از اسم جمهوری اسلامی خیلی باکی ندارند؛ حتی از اینکه یک عمامه به سری در راس باشد، هم باکی ندارند. اگر چنانچه جمهوری اسلامی اسلامی و انقلابی بودن را از دست بدهد، این‌ها با آن کنار می‌آیند. آنچه با آن دشمنی دارند عبارت است از محتوای جمهوری اسلامی. همه تلاش آن‌ها این است که حرکت جمهوری اسلامی به سمت هدف‌های عزت آفرین و قدرت آفرین را از بین ببرند
و سلطه خود را بر این کشور دوباره تجدید کنند».

اتهای پیام/ 112

نظر شما
پربیننده ها