گروه حماسه و جهاد دفاع پرس: ۱۵ دی سال ۷۳ یکی از روزهای تلخ در تقویم نیروی هوایی ارتش است، زیرا در چنین روزی بر اثر سانحه سقوط یک هواپیما، خلبانان با استعدادی همچون ستاری، اردستانی و یاسینی را از دست دادیم. در میان این شهدا فردی حضور داشت که در گمنامی جنگید و به دور از تشریفات به خاک سپرده شد. رهبر معظم انقلاب در توصیف رشادتهایش در جنگ فرمودند: «در هر عملیاتی که مصطفی حضور داشت، قلبم آرام بود.» جهت آشنایی بیشتر با شهید «مصطفی اردستانی» با سرتیپ دوم خلبان «حسین خلیلی» همرزمان این شهید بزرگوار به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
من افتخار شاگردی شهید اردستانی را داشتم. به جرات میگویم که آسمان دیگر هوانوردی همچون اردستانی را به خود نخواهد دید. مادر گیتی دیگر خلبانی همچون مصطفی را نخواهد زایید. برخی در فضای مجازی بسیار معروف شدهاند، اما با وجود اینکه شهید اردستانی رشادتهای زیادی در جنگ داشت، همچنان گمنام مانده است.
شهید اردستانی را باید در ابعاد مختلف همچون مذهبی، عرفانی، علمی و حرفهای مورد بررسی قرار داد. او در تمام این ابعاد یک انسان وارسته و خوش نامی است.
آشنایی من با مصطفی به سال ۵۶ برمیگردد. آن زمان من دوره تاکتیکی هواپیمای (اف ۵) را در دزفول میگذارندم. همزمان شهید اردستانی هم برای گذراندن دوران معلم خلبانی این هواپیما به دزفول آمده بود. زمانی که به پایگاه تبریز رفتم، این آشنایی استمرار پیدا کرد.
مصطفی در دوران پیش از انقلاب جزو افراد فعال در پایگاه بود. او در سن ۱۵ سالگی در قیام ۱۵ خرداد ورامین شرکت کرده و از نزدیک با انقلاب آشنا بود. او در گروه مخلصین سعی در آشنایی کارکنان نیروی هوایی با فعالیتهای رژیم پهلوی داشت. شاید به این موضوع کمتر اشاره شده باشد.
اجرای ۲۵۰ ماموریت صعب الانجام
مصطفی از جمله افرادی بود که حضور درخشان در جنگ داشت. او در روز نخست آغاز جنگ، خودش را به پایگاه رساند و تا چند ماه بعد از اتمام جنگ در پایگاه حضور داشت. در دورانی، وی از ستوان یکم به سرتیپ تمامی ارتقا درجه یافت و فرماندهی پایگاه پنجم شکاری امیدیه را بر عهده گرفت. او همزمان دستههای پروازی را هم هدایت میکرد. مصطفی مسئولیت فرماندهی پایگاه در عملیاتیهای بزرگ همچون شکست حصر آبادان، طریق القدس، فتح المبین، بیتالمقدس را بر عهده داشت. با وجود تمام این موفقیتها، این سمت همچون یک حصار برایش بود. به همین جهت درجهاش را کنار گذاشت و با درجه سروان، دوباره پرواز کرد.
اردستانی تنها لیدر دستهای بود که ۸۰۰ ماموریت جنگی انجام داده است. در این بین، ۲۵۰ ماموریت صعب الانجام داشت، وقتی ماموریتی در دستور کار قرار میگیرد، تهدیدات آن ذکر میشود. اگر در ماموریتی بالای ۵۰ درصد احتمال سقوط هواپیما بود، به آن ماموریت صعب الانجام میگفتیم. احتمال بازگشت خلبان در این نوع هواپیماها ۵۰ درصد است. در اکثر این عملیاتها، از ۲ تا ۱۲ فروند هواپیما در بال اردستانی بودند. هر کسی که در کنار اردستانی پرواز کرده، سالم برگشته است. به همین خاطر همه دوست داشتند که همراه با اردستانی پرواز کنند.
از میان این ۲۵۰ ماموریت صعب الانجام، در ۲ ماموریت هواپیمایش مورد هدف دشمن قرار گرفت. شهید اردستانی در خاطراتش نوشته است که وقتی در عملیات والفجر ۸، هواپیمایش دچار سانحه شد، از فاطمه زهرا (س) تقاضای کمک میکند. او با وجود مشکل فنی در هواپیما، به خوبی فرود آمد.
متاسفانه گاهی فکر میکنیم اگر کسی مذهبی است، نمیتواند در کاری حرفهای باشد. اما اردستانی در حرفه خود و مسائل مذهبی بسیار نمونه بود.
۷ پرواز در یک روز
شهید اردستانی یک روستا زاده بود که استعداد درخشانی در پرواز داشت. زمانی که او برای گذراندن دوران آموزشی به آمریکا رفته بود، بسیار حرفهای عمل کرد. در آن جا یک استاد جوان برایش انتخاب کردند. بعد از پنج پرواز، یک استاد خبره پروازهای اردستانی را چک میکرد. بعد از نخستین چک، استاد خبره به استاد جوان میگوید که به جرات میگویم که این جوان ایرانی از تو بهتر پرواز میکند. استاد جوان هم اعتراف میکند که بعد از دو پرواز معتقد بودم که او میتواند به تنهایی پرواز کند.
ابتکار و استعدادهای این شهید بزرگوار تا آنجایی بود که در عملیاتهای کربلای ۵ و مرصاد، هفت ماموریت جنگی را در یک روز انجام داده است. شهید اردستانی با چنین کارهایی کابوس صدام شد، به همین خاطر صدام چندین مرتبه برای سر اردستانی جایزه گذاشته بود.
سانحه در عملیات والفجر ۸
یک بار وارد اتاق شد و گفت که یک عملیات داریم که مثل آب خوردن است. امیر مهرنیا پذیرفت که همراه با شهید اردستانی این عملیات را انجام دهد. آنها وقتی به پایگاه برگشتند. هواپیمای شهید اردستانی و امیر مهرنیا در این عملیات دچار سانحه شده بود. بعد از عملیات امیرمهرنیا نزد شهید آمد و گفت: «این بود عملیات راحتت!» شهید اردستانی توضیح داد که باید پیش از عملیات مباحثی را پیش بینی میکردند و این سانحه یک اتفاق بود. در پایان گفتوگو مصطفی از امیر مهرنیا خواست تا هواپیمایش را برای تعمیر به دزفول ببرد. امیر مهرنیا تعریف میکرد وقتی به دزفول رسیدم با پایگاه تماس گرفتم و مطلع شدم که بعد از من، شهید اردستانی دو ماموریت جنگی دیگر انجام داده است.
مصطفی درگیر پست و مقام نبود
سردار فضلی در مراسمی روایت کرد که یک بار شهید اردستانی از وی خواسته بود تا در یک عملیات به عنوان ارپیجی شرکت کند. سردار هم پاسخ داده بود: «آرپیجی زن داریم. ما به خلبانان خبرهای مثل شما در عملیات نیاز داریم.»
شهید اردستانی یار صدیق رزمندگان در نبردهای هوایی بود. مصطفی از مرگ نمیترسید و به دنبال پست و مقام نبود، به همین خاطر در عملیاتهای بسیار سخت شرکت میکرد. تنها کسی که میتوانست او را کنترل و هدایت کند، شهید بابایی بود. این دو شهید بزرگوار ارتباط بسیار خوبی با یکدیگر داشتند. آنها برخی ماموریتها را با مشورت یکدیگر انجام میدادند.
شهید بابایی ابتکاری انجام داد و هواپیمای اف۱۴ که یک هواپیمای رهگیر است را به یک هواپیمای بمباران تبدیل کرد. اولین بمب این هواپیما در منطقه عملیاتی به طور آزمایشی پرتاب شد. خلبان این هواپیما شهید اردستانی بود. شهید اردستانی رکوردهایی در پرواز دارد که هیچ کس در دنیا ندارد. شهید بابایی انسانی اندیشمند و شهید اردستانی اهل عمل بود. این دو نفر مکمل یکدیگر بودند.
پیشرفت نیروی هوایی در طول جنگ
وقتی جنگ تمام شد، هواپیماهای رژیم بعث بیش از روزهای نخست جنگ بود. آنها از نظر هواپیما تامین میشدند، اما ما تحریم بودیم و گاها برای هواپیماها مشکلاتی پیش میآمد. نیروی هوایی با وجود امکاناتی که در اختیار داشت بسیار خوش درخشید. با هماهنگی قرارگاه رعد با قرارگاه خاتم الانبیاء، نجف و کربلا عملیاتهای خوبی همچون کربلای 5 انجام شد. اواخر جنگ هواپیماهایمان کمتر دچار مشکل یا سانحه میشدند. در جنگ ۳۳ روزه که اسرائیل شکست خورد. عدم هماهنگی قدرت هوایی و زمینی عامل شکست آنها بود.
به دور از تشریفات به خاک سپرده شد
وقتی ورزشکاری گل میزند، هزاران نفر تماشاگر هستند، اما وقتی خلبانانی همچون اردستانی در خاک دشمن پرواز و تجهیزات دشمن را بمباران میکردند، هیچ کس نظاره نکرد. به همین خاطر با وجود اینکه وی مدال فتح داشت و رشادتهای زیادی از خود نشان داد، کمتر کسی او را میشناسد. شهادت شهید اردستانی، ستاری و یاسینی ضربه بزرگی به نیروی هوایی بود. حدود دو روز طول کشید تا تدارکات تشییع شهدا را انجام دهند. نیروی هوایی قصد داشت که شهید اردستانی و ستاری را در بهشت زهرا (س) به خاک بسپارند تا با تشریفات خاص پیکرها را به خاک بسپارند. از خانواده پیکر شهیدان اردستانی خواستند تا پیکر شهید را در بهشت زهرا (س) دفن کنند، اما آنها نپذیرفتند. سرانجام پیکر اردستانی در ورامین به خاک سپرده شد. حدود یک سال بعد از شهادت مصطفی، وصیتنامه اش پیدا شد. او از خانوادهاش خواسته بود که همچون بسیجیها و بدون تشریفات او را به خاک بسپارند. خواسته او برآورده شده بود.
عاشق کشاورزی بود
او با وجود تمام استعداد و پستهایی که به دست آورده بود، دوست داشت که در زمان مرخصی کشاورزی کند. مصطفی در حد امکان از امکانات دولتی استفاده نمیکرد. او به دور از تجملات در یک خانه کوچک در افسریه زندگی میکرد. در حیاط خانهاش میوه و سبزیجات میکاشت. پس از شهادتش وقتی رهبر معظم انقلاب به منزل وی رفتند، اظهار داشتند که شهید اردستانی با وجود امکاناتی که داشت، زاهد زندگی کرد.
انتهای پیام/ 131