دلنوشته/

«علیرضا بریری» یادگاری از حماسه «خان طومان»

چه غریب است حال شهر و و حال تو؛ برگشت غریبانه‌ات را در دل تاریخ جا می‌دهم. به دلم افتاده که یارانت نیز برمی‌گردند، چون تو پیک خوش خبر شهر هستی و پایان انتظار لحظه خوش وصال است. خوش آمدی و آمدنت خوش باد. خوش آمدی‌ای بلند حماسه تاریخ. ای حماسه آفرین دیار عشق؛ سرزمین من! ای ستاره آسمان خان طومان.
کد خبر: ۳۲۶۴۱۹
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۹۷ - ۱۴:۰۹ - 05January 2019

«علیرضا بریری» حماسه «خان طومان»گروه استان‌های دفاع پرس ـ حدیثه صالحی؛ حس غریبی است اینکه در زمین باشی و آسمان را بغل کنی؛ اینکه باید آنقدر عاشق باشی تا برای رسیدن به این حس درهای آسمان یکی یکی به رویت باز شوند. و چقدر حال عجیبت در پیدا کردن این احساس دوست داشتنی است.

دارد آفتاب از سمت چشمان تو طلوع می کند؛ امروز را می‌گویم، حال و هوای عاشقانه‌ای که به ما دادی، به قلم ریختی و در دستان من گذاشتی تا این بار هم واژه‌ها را ردیف کنم در استقبال تو.

دارد انتظار به سر می رسد و تو از خان طومان بر می‌گردی با کوله باری از خاطرات ناگفته! از بلباسی و کابلی، مشتاقی و جمشیدی، رادمهر و حاجی‌زاده، کمالی و اسدی، عابدینی و قنبری، رجایی‌فر و طاهر. حال من خاطراتت را هر چه ورق می‌زنم بوی بهشت می‌وزد از لا به لای کلمات و بوی حرم در سطر سطر آن جاری است! پیداست در آغوش خدا غرق بودی که نفس‌هایت شهر را عطرآگین کرد و خدا در لحظه لحظه‌های‌مان جاری شد و من تازه می‌فهمم بال ها برای چه به پرواز در می‌آیند!

آری! اینجا مازندران است؛ هوا آنچنان عاشقانه می‌وزد از گوشه نگاه شهرم که عطرت را به مشام جان می نوازد. و تو می‌آیی! پیچیده در پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی ایران.

تو می‌آیی! از سمت غربت حرم عقیله بنی هاشم! از خان طومان. از جاده‌های باران خورده شهر عبور می کنی و من خیس می‌شوم در کبوترانه‌های نگاهت.

این جاده‌ها برایت آشناست و این آسمان! باید ستاره باشی تا بفهمی آسمان یعنی چه؟ باید درخشش ستاره‌ها را در دامن آسمان خان طومان دیده باشی. همان وقتی که از پشت پلک‌های خیابان شهرم رد شدی و من تو را در آسمان حرم یافتم و خان طومان چقدر بزرگ شد با نام شما.

حالا دوباره این شهر مهمان دارد؛ چند روزی است که آب و جارو کردیم کوچه های دل‌ها را برای استقبال از قدم های مسافری از جنس باران و از تبار خوبان «علیرضا بریری». چه غریب است حال شهر و و حال تو؛ برگشت غریبانه‌ات را در دل تاریخ جا می دهم.

به دلم افتاده که یارانت نیز برمی‌گردند؛ چون تو پیک خوش خبر شهر هستی و پایان انتظار لحظه خوش وصال است. خوش آمدی و آمدنت خوش باد. خوش آمدی‌ای بلند حماسه تاریخ. ای حماسه آفرین دیار عشق؛ سرزمین من! ای ستاره آسمان خان طومان.

حالا در چند قدمی تو، خبرها مقدس می‌شوند و لبخندهای تو در قاب دوربین، حماسه می‌شود. حماسه‌ای به بلندای خان طومان. حماسه ها را باید در دست گرفت و جار زد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها