به گزارش خبرنگار ساجد، پاسدار شهید «ابوالفضل شفیعی نیستانک» در تاریخ ۳۰ مهر ۱۳۴۱ در شهرستان نائین استان اصفهان چشم به جهان گشود. وی در تاریخ ششم اسفند ۱۳۶۲ در عملیات خیبر منطقه جفیر به درجه رفیع شهادت نائل آمد. در ادامه بخش اول وصیتنامه این شهید عزیز تقدیم میشود:
متن وصیتنامهای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه میخوانید:
«بسم الله الرحمن الرحیم
مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ ۖ. فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ ۖ. وَما بَدَّلوا تَبدیلًا (احزاب ۲۳)
برخی از مومنان بزرگ مردانی هستند که به عهد و پیمان خود که با خدای خود بستند وفا کردهاند.
پس برخی از آنان در این عهد ایستادگی کردند (و در راه او شهید شدند) و برخی به انتظار (فیض شهادت) مقاومت کرده و در انتظارند.
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ۚ. یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ ۖ. وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ ۚ. وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ. فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ ۚ. وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ. (توبه آیه ۱۱۱)
خدا جان و مال مومنین را به بهای بهشت خریداری کرده که آنها را در راه خدا جهاد کنند و دشمنان خدا و دین را به قتل برسانید و یا خود کشته شوند این وعده حقی است که خداوند وعده داده است. در تورات و انجیل و قرآن باز فرموده و کیست با وفاتر از خدا به عهد (ای اهل ایمان) شما به خود در این مجاهده بشارت دهید که این وعده با خدا به حقیقت سعادت و پیروزی و بزرگی است.
حمد و ستایش خدای بزرگ را خدای شهیدان مظلوم تاریخ از هابیل تا حسین (ع) و از حسین (ع) تا شهیدان عهد حاضر پروردگاری که ما را از لخته خونی آفرید و در کره خاکی رها کرد و به ما عقل و شعور داد تا صراط المستقیم را از میان راهها و راهکهای انحرافی تشخیص دهیم و در آن حرکت کنیم و به سوی کمال گام برداریم. انبیاء و اولیاء را برای راهنمائی بشر فرستاد تا ما را به راه راست هدایت کنند.
این وصیتنامه را اینک که عازم عملیات بزرگی هستم مینویسم. بار خدایا لحظهای ما را به خود وانگذار که گناهکاریم و لحظهای ما را از وجودت غافل مگردان؛ و اینک از معبود میخواهم که گناهانم را ببخشد و توفیق شهادت را نصیب این حقیر گناهکار هم بنماید تا بلکه با شهادتم خدمتی به اسلام و مسلمین کرده باشم.
پدر و مادر عزیزم با شما خداحافظی میکنم و امیدوارم که مرا ببخشید، زیرا من فرزند خوبی برای شما نبودم، پدرم شما که ۲۱ سال برای من زحمت کشیدید و مرا بزرگ کردید، مادرم چه رنجها و زحماتی که برای من کشیدید. ای اولین مربیان و معلمینم شما به من اسلام را آموختید واجبات و محرمات را برایم شرح دادید مرا در کارهای خیر تشویق و در کارهای نادرست سرزنش کردید. هنگامی که عازم جبهههای حق علیه باطل شدم مرا به خداوند متعال سپردید و بدون اظهار ناراحتی مرا بدرقه کردید و میدانم اگر شهید هم بشوم. باز شما شکر خدا را به جا میآورید که هدیهای به خداوند متعال تقدیم نمودهاید.
پدر و مادرم من امانتی بیش در نزد شما نبودم ما همه باید به سوی او برویم، اما چگونه رفتن مهم است. انشاءالله که مرگ همه ما در راه خدا باشد.
برادران و خواهران عزیزم من برادر خوبی برای شما نبودم، ولی عاجزانه از شما میخواهم که مرا ببخشید و حلالم کنید و راه شهیدان را ادامه دهید که میدانم ادامه میدهید و بعد مواظب پدر و مادر باشید.
مبلغ ۱۵۰۰ تومان برای من سهم امام و خمس بدهید و مقدار ۲۵۰۰ تومان به جبهههای حق علیه باطل کمک کنید بدهکاری و طلبی از کسی ندارم و فقط از همه شما التماس دعا دارم.
از پدر و مادرم خواهش میکنم ازجانب من از تکتک فامیلان و آشنایان طلب حلالیت بنمایند. از همه دوستان و آشنایان طلب حلالیت میکنم و خواهشمندم که مرا ببخشید خصوصاً از برادر شیخ الاسلامی میخواهم که از جانب من از همه دوستان طلب بخشش بنماید، و همچنین از حاج آقا حسینی میخواهم که از طرف من از تمام برادران مستقر در پادگان امام حسین (ع) طلب حلالیت بنماید تا مرا ببخشند.
برادران، راستی پادگان امام حسین (ع) چه مکان مقدسی است. مکانی که هزاران مجاهد تحویل جامعه داده است. مکان انسان سازی است. مکانی است شهیدپرور، و من هرگز این مکان را فراموش نخواهم کرد، فقط از همه میخواهم که پاسدار خون شهدا باشند و راه شهیدان را ادامه دهند.
جبهه براستی دانشگاه عشق الهی است، دانشگاه انقلاب است. دانشگاهی است که دانشجویانش رزمندگان پرستیز اسلام و قلمش ایمان مستحکم رزمندگان و کتابهایش قرآن و نهج البلاغه و ... درسهایش ایثار، جهاد، فداکاری، ایمان، اخلاص، هجرت و معلم بزرگش سرور شهیدان اباعبدالله و اینک استادانی، چون صاحب الزمان (عج) و نایب بر حقش امام خمینی دارد و مدرکش شهادت میباشد و تجدیدی و مردودی نیز دارد که من یکبار مردود شدهام و این بار انشاءالله میخواهم که قبول شوم و در پیشگاه پروردگارم روسفید باشم.»
ادامه دارد...