به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، محمد هادی صحرایی در یادداشتی در کیهان نوشته است:
با مطالعه ژرف تاریخ انقلاب اسلامی، از افراد و افکار مردمانش گرفته تا وقایع و اتفاقات چهل ساله ایران، آنچه بیش از همه به چشم میآید و میتوان در یک جمله طلایی و کلیدی از آن یاد کرد، تراکم افراد و اتفاقات مهم و سازندهای است که در تاریخ قبل از خود در ایران و جهان بینظیر و منحصر به فرد بوده است.
از تنوع افکار دولتهای بر سر کار آمده و آزادی انکارناپذیر و بیسابقهای که در سپردن مسئولیتها به افراد وجود داشته و دارد تا تنوع و تکثر و تراکم دشمنیها و دشمنان و تا پیروزیها و دستاوردهای اعجابآور و تا تحولات گسترده فرامرزی همگی نشانههایی عجیب و غریب است از اتفاقات بزرگی که انقلاب خمینی کبیر در تاریخ رقم زده است و سخن کسانی نظیر میشل فوکو که معتقد است «شخصیت آیتالله خمینی، پهلو به افسانه میزند» اگرچه قسمتی از شخصیت اماممان را بیان میکند ولی همین اندازه کم نیز شاید بتواند اولین گره از این معما را برای آنها که معجزه معنویت را نفهمیدهاند، باز کند. و مطالعه یاران خمینی و مقلدان او و امت او و جانشین او و یاران جانشین او و دستاوردهای حیرتآور انقلاب او در جهان، و ... همگی به فهم بیشتر و بهتر انقلاب اسلامی کمک خواهد کرد.
معتقدین به اینکه «ذات انقلاب، دگرگونی است» نیز شاید تا این حد باور نمیکردند که انقلاب اسلامی ایران و خیزش عظیم خداخواهی مردم در عصر تاریک کمونیسم و لیبرالیسم بتواند مسیر تاریخ را عوض کند و چونان انفجار نور در جهان ظلمانی، تا بیکران قلبها و مغزهای مردمان تاریخ نور بیفکند و دائماً گسترش یابد. شاید به این دلیل بود که از همان ابتدا بدخواهان سعی کردند انقلاب را جدی نگیرند.
بعد هم تظاهر کنند که جدی نمیگیرند. بعد که تغییرات جدی را دیدند سعی کردند مهارش کنند و بعد که قدرتش نمایان شد سعی کردند مقابلش بایستند و وقتی به خود آمدند دیدند که از سال 42 تا امسال که 97 است، عمر و سرمایه خود را صرف مقابله با ندای فطرتی نمودهاند که از قلب خمینی آغاز شده و تا دنیا را دربر نگیرد و بند از دست و پای ذهنهای اسیر ایسمها و ایستهای جهانیان برنگیرد آرام نخواهد شد.
و در این 55 سال مبارزه آشکار و 40 ساله تحقق انقلاب و بیداری اسلامی، این بانگ آزادیست کز خاوران خیزد و فریاد انسانهاست کز نای جان خیزد و اعلام طوفانهاست کز هر کران خیزد و آتشفشان قهر ملتهای در بند است و نمیتوان در برابر آن ایستاد، که هیچگاه آدمی، در برابر توفان نمیایستد، اگر عاقل باشد.
انقلاب اسلامی ایران، توفنده پیش میرود و کاخ و کاشانه ستم را یکی یکی ویران میکند و موانع هدایت انسانها را برمیکند و صدای «قولوا لااله الا الله تفلحوا» را به گوش جهانیان میرساند و ذهن یخزده مردم را باز میکند و شکوفا میسازد. آنان که حکمت جهاد ابتدایی را نمیدانند ببینند و بدانند که دلیل آن، نه هوس کشورگشایی و نه حسرت بردهداری است بلکه حکمتش از بین بردن پادشاهان و سلاطینی است که مانع هدایت مردمان خود هستند و با رسانههای اغواگرشان، پنبه جهل و غفلت به گوشِ جان مردمان فرو میکنند تا نوای رهاییبخش اسلام ناب را نشنوند.
به تعبیر اسلام، دنیای کفر و شرکی که عقل و فطرت را تخریب و تخطئه کرده و خدای معقول را کنار گذاشته و خدایان موهوم و موهن را میپرستند، دنیای مردگان است و جهان فکریِ غربی، در شرق باشد یا غرب عالم، فرقی نمیکند، ساکنانش امواتی هستند که به مرده بودن خود آگاه نیستند و انقلاب اسلامی «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها» بود که چون رستاخیزی زودهنگام، مردگان را برانگیخت. به گفته اندیشمندان غربی، این انقلاب اسلامی ایران باعث شد که مردمان به اسلام ناب راغب شوند و به تأسی از آن، برخیزند و فکری به حال خود کنند.
انقلاب اسلامی، برخلاف آنچه که عمده دشمنان فهمیدهاند، به قلوب انسانها راه باز کرده و به افکار آنها نفوذ کرده و با فطرت آنها ارتباط گرفته و قدرت نرم جمهوری اسلامی بیش از آنچه که آنها گمان کردهاند بوده است. اینکه معتقدند اروپای چند دهه دیگر، قارهای مسلمان است، با توجه به ویژگیهای انقلاب اسلامی عجیب نیست چراکه انسانهای هوشمند دانستهاند که قدرت جمهوری اسلامی ایران فراتر از موشک و هستهای است و آنچه که با مغزها کار دارد، در مرزها متوقف نمیشود.
اندیشه انقلاب اسلامی، ابر بارانداری است که در آسمانها حرکت میکند و نمیتوان متوقفش نمود. و این صداقت با همه تزویر غرب متفاوت است. سر و دماغ ترکیده مردم بینوای شانزه لیزه و پاریس را ببینید؛ این همان فرانسهای است که میگفتند مهد حقوق است. تعطیلی یکماهه دولت آمریکا و کشمکش کودکانه دولت و کنگره و بیکاری مردم بینوای آنجا را دیدهاید؟ این همان ابرقدرتی است که غربزدهها در موردش افسانهها میبافتند و با قیافه گرفتن و با آب و تاب تعریف میکردند ولی حکایت انشقاقی است که در خانه آنهاست.
همین کدخدای دلقکی که امروزه نماد سرافکندگی دنیای غرب و سرشکستگی تاریخی آمریکا و خجلت سیاستمداران خودباخته داخلی است، در برخی مواقع، عاقلانهتر از رؤسای قبلی سخن گفته است. مثل اعتراف به اشتباه بودن حضور آمریکا در عراق و مخصوصاً سوریه، خروج از سازمانها و معاهدات بینالمللی به خاطر وخامت اوضاع اقتصادی، اعتراف به زاییدن «ولد چموشِ» داعش توسط هیلاری. اعتراف به قدرت روزافزون و خارج از کنترل ایران، اعتراف به غلط بودن سیاستهای آمریکا در گذشته، اعتراف به گاو بودن آل سعود و بیعرضگی آنها در برابر ایران و ... ولی با این اوصاف نمیتوان از حماقتهای عجیب او چشم پوشید.
جدا کردن مادران و فرزندان مهاجر از هم و نگهداری کودکان در قفس، دیوار کشیدن بین دو کشور و لجاجت بر سرِ آن، تحمیق و تحمیر قارونهای منطقه و ایرانهراسی و سرکیسه کردن آنها برای خرید سلاح، خروج از برجام و رسوا کردن سمپاتهای خود در ایران و ... و دستگیری غیرقانونی بانو مرضیه هاشمی در دور و نزدیک سالگرد کشف حجاب، امضای برجام و در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و دهه فجر و نیز ایام فاطمیه و شهادت حضرت زهرای مرضیه سلامالله علیها.
گویی سنت همیشگی و تاریخی است که حماقتهای دشمنان نیز به مدد انقلاب اسلامی بیاید و شاهدی برای مظلومیت، اقتدار و حقانیت انقلابیون و مقلدان خمینی و خامنهای باشد. مثلاً در مورد برجام، طرفداران کدخدا برای بزک عفریت شیطان بزرگ و مجاب کردن مردم چه وعدههایی که دادند و چه «مارکوپولو بازی» که درآوردند، چه امتیازهای سادهلوحانه و نقد و یکطرفهای که به قولهای پوچ و پوک کری و اوباما دادند، چه توهینها که به بزرگترها و عاقلها و منتقدان کردند و ... آخرش چه شد؟ در برابر بتون کردن قلب رآکتور ایران، آب دهن کثیف و نجس مقام بیتربیت آمریکا بود که بر امیدِ پاره پاره و به فنا رفته خیالبافان افتاد.
و امروز با چه رویی از FATF سخن میگویند؟ مشکلات اقتصادی و بیتدبیری برخی دولتیها نیز که اوقات مردم را تلخ کرده در دل ضد انقلاب کورسویی به وجود آورده بود که شاید دهه فجر امسال کمتر از سالهای گذشته باشد که آمریکا با دستگیری خانم هاشمی آنها را هم ناامید کرد. مهمتر از همه اینها ایام فاطمیه است و روزگاری که ما نیز به تبعیت از بزرگان، مشکلات سالانه را با مدد از مادر، حل میکنیم و با یاد او تجدید حیات میکنیم، باز هم قصه چادر و مادرِ مظلوم و غربت، زنده شد.
مرضیه؛ خواهر مظلومهام سلام بر تو و بر حجاب و وقار و متانت و حیا و بر جهاد تو. چه باصلابتی که برای جنگ با تو، ابرقدرت جهان، حیثیت آپارتایدی خود را به حراج گذاشت، شیطان از وحشت جیغ بنفش کشید و کدخدایِ نادرست، خود را رسوای عالم نمود. آن کذابان و خناسان و هتاکان که برای آزادی زنان ایرانی اشک تمساح میریزند، چه ناشیانه دست خود را رو کردند.
کسانی که رضاخان قلچماق را نشناختند آمریکای فریبکار را ببینند. با شعار مقابله با حجاب اجباری، به زور از سر زنان حجاب میگیرند و به نام آزادیِ اعتقادات، برای مسلمان، گوشت خوک لقمه میکنند. اینها که از «روسری و ساقدست» مرضیه میترسند، با دیدن موشک سپاه چه میکنند؟ بانو مرضیه! ما در انقلابمان، مرضیهای داشتیم که به او خواهر طاهره 1 میگفتیم. مادر انقلاب بود و امین انقلاب.
تو هم خواهر دیگر انقلابیِ مایی. یقیناً تو هم پیروزی و روسفید. و زنان و دخترانمان به تو افتخار میکنند. تو از تابعین روحاللهی. از آنانکه گفتند «رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادي لِلْإيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا». 2 وطنت ایران است که مهد جوانمردان و آزادگان است.
جایی که زنان از هر رنگ و ملیتی، قدر و منزلت دارند و خود را چونان گوهری گرانبها و اصل، در میان حریر حجاب میپیچند تا همگان بدانند که زن مسلمان صاحب دارد و صاحبش خداست که از او دفاع خواهد کرد و چه خوب یاریکنندهای است.
انتهای پیام/ 341