به گزارش خبرنگار بینالملل دفاع پرس، 28 اکتبر 1995 (26 آبان 1374) آنگاه که ژنرال «اسحاق رابین» پس از پایان مراسم سخنرانی خود در معیت تیم محافظین خویش به سوی اتومبیل خود در حال حرکت بود، جوانی بیست و اندی ساله نزدیک وی شد، ناگاه سلاح کمری اسرائیلیاش را از زیر پیراهنش کشید؛ تا محافظین اسحاق رابین به خود بیایند، کار وی را تمام کرد.
«ایگال امیر» ترور کننده اسحاق رابین بیسر و پا و دیوانه آنارشیست نبود، بلکه پرورش یافته دستگاه پرورشی- تبلیغاتی صهیونیسم بود؛ او فرزند «ربی امیر» و یک دانشجوی برجسته دانشگاه مذهبی «باراییدن» در نزدیکی تلآویو بود که آموزشهای تلمود- توراتی را نیز گذرانده بود؛ ایگال امیر سرباز برگزیده بلندیهای جولان بود.
ایگال آن هنگام مجذوب جنگاوران اسرائیل شده بود که در تلویزیون رسمی رژیم صهیونیستی گزارشهای مهمی پیرامون گروه ایال را دیده بود. در فیلم نیروهای ایال «برگور تئور هرتزل» پدر صهیونیزم سیاسی سوگند میخوردند که هرکسی را که سرزمین موعود یهودیه و سامریه (کرانه غربی رود اردن) را به اعراب تسلیم کند، اعدام خواهند کرد.
ایگال تنها نبود؛ او دیگر حاشیه نشینی در جامعه صهیونیستی و دولت یهودی محسوب نمیشد. کم نبودند دیگرانی که عمل او را ستودند چه در روز قتل اسحاق رابین شهرک نشینان صهیونیست «کیریات آربا» و «الخلیل» گرداگرد بقعهای که به افتخار باروخ گلدشتاین برپا داشته بودند؛ رقص و شادی میکردند و مزامیر داود را سر میدادند.
ایگال اسیر آن هنگام که ماشه اسلح اش را بسوی اسحاق رابین میچکاند، فریاد زد «به امر خداوند تو را میکشم». او بعدها در دادگاه مدعی شد که فرمان قتل رابین از جانب خداوند برای او آمده بود. مامور بدین کار بوده است.
ژنرال رابین، یک یهودی صهیونیست لهستانی بود که در جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در ژوئن 1967 فرماندهی ستاد ارتش رژیم صهیونیستی را بر عهده داشت. او توانسته بود از پس ارتش قوم گرایان عرب برآید و بیت المقدس این مرکز تقدس روحانی برای پیروان مسیحیت، یهودیت و اسلام را به تصرف ارتش صهیونیستها در آورد و آنگاه پس از پیروزی همراه با دیگر سربازان صهیونیست در کنار دیوار براقی (ندبه) برای شکرگزاری تورات بخواند.
او بعدها به سمت وزارت دفاع و نخست وزیری این رژیم دست یافت و در اواخر دهه هفتاد به منصب سفیری رژیم صهیونیستی در ایالات متحده (استراتژیکترین هم پیمان رژیم صهیونیستی) دست یابد. آن هنگام شعلههای انتفاضه در اواخر دهه هشتاد و در سرزمینهای اشغالی زبانه کشید و جوانان فلاخنانداز و سنگپران فلسطینی مصاف به مصاف سربازان مامن گرفته و در آهن و پولاد رژیم صهیونیستی شتافتند و به مصداق آیه «وقتل داود، جالوت» هیمنه یکی از قویترین ارتشهای جهان را به سخره گرفتند و ارتش صهیونیستها نتوانست در مقابل ایشان کاری از پیش ببرد. این طرح شیطانی رابین بود که منجر به معلولیت هزاران جوان فلسطینی شد. طرح رابین عبارت بود از «شکستن استخوان جوانان فلسطینی از آرنج.»
براستی رابین و چکمه پوشانش از چه چیز این جوانان که حربه دیگری جز سنگهای کهنه اقلیم خویش نداشتند، میهراسند. اما انتفاضه درسی فراموش نشدنی برای ژنرال رابین که تا مفرق دستش به خون بیگناهان فلسطین آغشته بود، آموخت. «هیچ راه حل نظامی نهایی امکان پذیر نیست، آنگاه که یک ارتش که با تمامی یک ملت یا امت درگیر میشود.»
درسی که رابین از انتفاضه آموخت او را به سوی مصالحه با یاسر عرفات کشاند؛ البته مصالحهای کراهت بار. این واقعیت هنگامی آشکار شد که پس از هلاکت رابین، پرز در مصاحبهای فاش کرد که رابین پس از قرارداد اسلو آن زمان که در کاخ سفید عرفات دستش را به سوی او دراز کرد تا بفشارد؛ رابین با کراهت با وی دست داد و پس از پایان مراسم در گوش پرز چنین زمزمه کرد که این بدترین دستی بود که در عمرم دادم، آرزو میکردم هیچگاه چنین کاری نمیکردم، وقتی دستانم در دستان آن مردک (عرفات) بود از این کارم پشیمان شدم.
عرفات و رابین هر 2 بدین خاطر جایزه صلح یمن را دریافت کردند. در دنیای امروز که دنیای وارونگیهاست، عجیب نباید دانست که جلادان جایزه بگیرند و مبارزان به تروریست بودن موصوف شوند، در دنیایی که عدالت را قدرتمندان تفسیر میکنند. باید که جایزه صلح نوبلش را نیز تروریستهای حرفهای و آدمخوار به میراث برند.
پس از ترور رابین، ابررسانههای «امپراتوری ارتباط» تحلیلی تاریخی از او به عمل آوردند. cnn این ابر رسانه صهیونیستی که بعدها به امپراتوری بینالمللی تایم وارنر پیوست و در زمره این ابرغول رسانهای قرار گرفت؛ چند ساعت پس از ترور رابین «کیسینجر» این استاد دیپلماسی و کارگزار سیاسی صهیونیسم جهانی را در هنگ کنگ یافته و کیسینجر درحالیکه در برابر جعبه جادویی cnn میگریست، از رابین به سختی تجلیل کرد. آنان «جیمی کارتر» رئیس جمهور سابق آمریکا را در آسیای میانه یافتند و او نیز برای او سنگ تمام گذاشت و تا امروز خاکسپاری جلاد صهیونیستی فلسطینیان، ابررسانههای دهکده جهانی، شهروندان دهکده را به سوگ فقدان رابین نشانده بود!
در این میان تنها جمهوری اسلامی ایران بود که از این واقعه ابراز خشنودی کرد. مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت ایران در مصاحبهای بیان داشت که رابین به کیفر اعمال خود رسیده است و او قربانی انتقام الهی شده است؛ امری که او کاملا استحقاقش را داشت.
به ناگاه جمهوری اسلامی ایران در زیر بمبارانهای تبلیغاتی ابر رسانههای صهیونیستان قرار گرفت و کانون تروریسم دولتی و ارعاب جهانی لقب گرفت. آن هنگام که رابین فرمان ترور 2 تن از نام آوران مجاهدین مسلمان فلسطینی را در پاییز 1374 صادر کرد. هیچ گاه گمان نمیبرد که اندکی از صدور آن فرمان نگذشته، انتقام الهی که مترصد او نشسته بود. دستش را از کشتار مسلمانان بیگناه کوتاه میکند.
یکی از این 2 مهندس «یحیی عیاش» فرمانده شاخه نظامی حماس موسوم به عزالدین قسام و طراح عملیاتهای نظامی و استشهادی حماس بود که با خیانت یک بازرگان فلسطینی توسط نیروهای «شین بت» سازمان امنیت رژیم صهیونیستی به شهادت رسید و آن دیگر دکتر فتحی شقاقی دبیر کل سازمان جهاد اسلامی فلسطین بود که اعضای جوخههای مرگ موساد «سازمان اطلاعات خارجی اسرائیل» به «کیرال» آسفالت فرودگاه جزیره مالت را به خون شقاقی رنگین ساختند.
انتهای پیام/ 441