به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، اعضای جامعه قرآنی کشور در دیدارهای هفتگی خود با خانواده شهدای قرآنی به نیابت از اساتید، حافظان، قاریان و فعالان قرآنی این هفته به همراه چند تن از اساتید مطرح قرآنی کشور از جمله استاد «موسوی بلده» و نیز پروفسور «ناصر سیم فروش» از جراحان برتر کشور به دیدار خانواده شهیدان «سعید و رضا شعبانی قهرودی» از شهدای قرآنی جامعه پزشکی رفتند.
برگزاری ششمین همایش ملی قرآن، عترت و سلامت
دکتر «محمد قربانی» مسوول سازمان قرآن و عترت بسیج در ابتدای این دیدار اظهار داشت: در آستانه دهه فجر انقلاب اسلامی ایران ششمین همایش ملی قران، عترت و سلامت ویژه جامعه قرآنی پزشکان برگزار می شود. به همین مناسبت مسوولان این همایش به حضور خانواده شهدا رسیدند.
وی افزود: دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی میزبان این مراسم است و چندی پیش افرادی از این دانشگاه نیز در منزل شهیدان شعبانی قهرودی حاضر شدند.
مادر شهید ابتدای صحبت هایش را با قرائت دعای فرج آغاز کرد و درباره 2 فرزند شهیدش گفت: رضا سال 42 و سعید سال 44 به دنیا آمدند. هر دو از کودکی بچه های مؤدب و خوبی بودند. شهید عباس ناطق نوری در بازار جلسه هایی را برگزار می کرد که همسرم بچه ها را به این جلسات می برد.
وی افزود: فرزندانم در زمان انقلاب حدوداً 14 سالشان بود و به مدرسه اسلامیه کاظمیه می رفتند و در طول این دوران فعالیت های انقلابی می کردند، به خصوص رضا که از همه بزرگتر هم بود. یک بار به او گفتم حکومت نظامی است، کجا می روی؟ پاسخ داد: آدم یک بار به دنیا می آید و یک بار هم از دنیا می رود، نگویید کجا می روی.
2 شهید دانشجوی پزشکی و فعال قرآنی
مادر شهیدان شعبانی بیان داشت: خیلی اهل کمک کردن به افراد محروم بودند و کار خداپسندانه انجام می دادند.
وی به تحصیلات 2 شهید اشاره کرد و گفت: زمانی که مشخص شد رضا در رشته پزشکی قبول شده است، وی در جبهه بود. زنگ زدیم و خبر دادیم که قبول شدی. به خواهرش گفته بود اگر دانشگاه جبهه قبول شوم، خوب است؛ البته رضا هم در دانشگاه امام صادق (ع) و هم تهران قبول شده بود. سعید ابتدا در رشته تغذیه قبول شد، اما در این رشته حاضر به تحصیل نشد تا اینکه سال بعد در رشته دندانپزشکی دانشگاه شهید بهشتی قبول شد.
مادر شهیدان شعبانی تصریح کرد: رضا و سعید در جبهه همراه هم بودند. در عملیات والفجر مقدماتی هر 2 به عملیات رفتند که رضا شهید و سعید مجروح شد. بعد که سعید را به تهران آوردند به یکی از دوستانش گفته بود، خواب رضا را دیدم که گفته سه روز دیگر به من ملحق می شوی. این سه روز سه سال طول کشید و سعید سه سال بعد از رضا شهید شد.
وی ادامه داد: سعید بعد از مجروحیتش سریعا دوباره به جبهه رفت. خودش به خوبی می دانست که شهید می شود. بچه ها درباره پلاکش که از او سوال می کردند، می گفت: وقتی شهید بشوم از روی این من را می شناسند.
این مادر شهید همچنین به فعالیت های قرآنی فرزندانش اشاره کرد و افزود: رضا قاری قرآن و بنیانگذار دعای توسل مسجد حضرت علی (ع) بود. نوحه خوانی هم می کرد. خواهر شهدا فوق لیسانس الهیات داشت و حافظ قران بود که چند سال پیش بر اثر بیماری فوت کرد.
نتیجه تربیت قرآنی پدرم برادران شهیدم بودند
در ادامه، خواهر شهیدان به بیان نکاتی از خصوصیات اخلاقی شهدا پرداخت و گفت: برادرم رضا انسانی بسیار جدی، هدفمند و با انگیزه بود، چه در زمانی که درس می خواند، چه در زمان فعالیت های پیش از انقلاب و چه در زمان جنگ. چون پسر بزرگ بود، بچه های دیگر از ایشان الگو گرفتند. سعید شخصیتی شوخطبع و خنده رو داشت. به شدت در بچگی شیطنت می کرد، ولی با گذشت زمان از شیطنتش کم شد. در درسش بسیار جدی بود. هر 2 برادر با کمال میل به جنگ رفتند در کنارش با جدیت درس می خواندند و جنگ مانعی برای درس نبود. آنها مصداق حرف امام (ره) بودند که ما مامور به انجام وظیفه ایم نه نتیجه.
وی به نقش پدر و تربیت دینی و شکل گیری شخصیت 2 شهید اشاره کرد و افزود: پدرمان که سالیان سال است از دنیا رفته، روی تربیت دینی بچه ها خیلی اصرار داشت و از بچگی آنها را به کلاس قرآن، مسجد و نماز جماعت می برد. آنقدر جذب مسجد شدند که پایگاه بسیج مساجد را تشکیل دادند. نهایتا پدر به نتیجه و هدفش که تربیت اسلامی بود، رسید. برادران دیگرم نیز در حال فعالیت در مسیر اسلام و انقلاب هستند.
مهمانان این خانه به دعوت شهدا می آیند
خواهر شهیدان شعبانی بیان کرد: پدرم همه اهتمامی را که امروز خانواده ها برای تحصیل و موفقیت های فرزندانشان دارند، برای دین و ایمان بچه ها داشت و می گفت اگر بچه ها دیندار باشند، درسخوان هم می شوند.
وی در خاطره ای از برادران شهیدش گفت: مدتی پیش حدود 30 نفر از دانشجویان به دیدار ما آمدند و چون ماه محرم بود، مراسم روضه ای هم برگزار کردند. همان شب یکی از همسایه ها که با سعید رابطه دوستانه ای داشت و همیشه می گوید لبخند سعید هیچگاه از خاطرم نمی رود از ما پرسید امروز برنامه ای در خانه داشتید؟ گفتیم «بله». گفت «دیشب خواب دیدم سعید یک سبد سبزی که در نهایت زیبایی تزیین شده را به من داد تا به خانه تان بیاورم». این مهمانی ها و این دیدارها قطعا به دعوت شهداست.
پزشکی که به عشق شهادت، خود را به خط مقدم جبهه رساند
دکتر پروفسور سیم فروش نیز در جمع اعضای جامعه قرآنی و خانواده شهیدان شعبانی اظهار داشت: صحبت هایی که شد ما را یاد آن ایام انداخت. نسلی که با اهل بیت (ع) آشنا شود نسل در حال صعود است.
وی افزود: بهترین ایام زندگی ما زمانی بود که در جبهه حضور داشتیم. البته من در تیم اضطراری بودم و برای عملیاتها به منطقه می رفتیم، ولی از همان دوران کوتاه خاطرات زیادی دارم. در یکی از اعزام هایم به بیمارستانی در غرب کشور قرار بود که عده ای را به خط مقدم بفرستیم. یکی از پزشکان جوان حوزه ارتوپد با اصرار زیاد تقاضا کرد که با گروه برود. وسط عمل جراحی بودم که دیدم غوغایی شده است، خبر دادند به بیمارستان در خط مقدم حمله شده و این پزشک متخصص ارتوپد به نام آقای کاظمی به شهادت رسیده است.
در پایان این دیدار به رسم یادبود هدایایی به خانواده شهید اهدا شد.
انتهای پیام/ 141