به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، موضوع «مهدویت» از مباحث مهم اسلام بخصوص تشیع است که بعد از انقلاب اسلامی ایران به شکل جدیتری مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. همچنین وجود حساسیتهای شیعیان نسبت به مهدی موعود (عج) و وجود برخی ساده اندیشان سبب شده تا هر از گاهی افرادی خود را نایب یا مهدی معرفی کنند.
شناخت و نشر جریانهای مدعی مهدویت و اهداف بانیان آن موجب خواهد شد تا درک عموم مردم نسبت به آن روشنتر شده و همین امر سبب خواهد شد تا کمتر با چنین اظهارت ظالهای روبهرو شویم.
کتاب «اشباح انحراف» با عنوان فرعی «بررسي انحرافات تفسيري جريان هاي مدعي مربوط به مهدويت در تاريخ معاصر» با این هدف تالیف منتشر شده است. «جواد اسحاقیان» نویسنده کتاب فوق در سه بخش تحت عنوان «كليات»، «بررسي اجمالي جريان هاي مدعي» و «بررسي و نقد انحرافات تفسيري» این موضع را مورد بررسی قرار داده است.
در مقدمه کتاب آمده است:
«برای بررسی انحرافات تفسیری جریان های انحرافی مربوط به امامت و مهدویت، پس از بررسی مفردات بحث (یعنی مفاهیم تأویل، تفسیر، بطن و…) و نیز تبیین و تفکیک ملاک های تفسیر و تأویل صحیح از انواع باطل آن، می توان شاخصه هایی برای کشف لغزشگاه های فرقه ها و گروه های انحرافی در تطبیقات باطل آنها به دست آورد. عدم توجه به سیاق آیات و محتوای آیات دیگر و نیز عدم دقت کافی در نحوه بهره گیری از روایات تفسیری باعث شده است که برداشت ناصحیحی از برخی آیات در مورد نشانه های ظهور و حتی نشانه های قیامت، چه در فرقه های بهائیت و قادیانیه و چه مدعیان اخیر، انجام شود و نیز تفسیر به رأی و بدون پشتوانه نقلی و عقلی مورد قبول نیز به تطبیق باطل آیات قرآن بر اشخاص یا حوادث پیرامون زندگی آنها تحت عنوان قیام، ظهور، رجعت و… منجر شده است.
در نگاه کلی، مشخص می شود جهالت افراد در واژه شناسی مفردات آیات قرآن، و یا عدم شناخت علمی آنها از مقدمات دیگرِ تفسیر و انواع روش های تفسیری و یا عدم ملاک قرار دادن این اطلاعات و مقدمات (با وجود آگاهی از آنها) باعث شده و می شود که افراد یا فرقه ها به صورت قاطع و یقینی و با اطمینان، اعلام
نمایند که مدعای خود در زمینه مباحث مهدویت و انتظار را از قرآن استفاده کرده اند و گاهی نیز ملاحظات سیاسی برای توجیه ظلم ها و مفاسد یا رسیدن به اغراض و امکانات شخصی و گردآوردن شاگرد و مریدپروری و حتی انگیزه های به ظاهر مذهبی و اعتقادی و دلسوزانه، عاملی برای ارائه این تفسیرهای باطل شده است.
عمده این تحقیقات با بررسی گفتارها و کتاب ها یا تحلیل سخنرانی های صوتی _ تصویری مربوط به فرقه های بهائیت، قادیانیه، اسماعیلیه و زیدیه و جریاناتی مثل یعقوبی، عرفان حلقه، پیغان و… انجام شده است و در مجموع یک یا چند عاملی که اخیراً ذکر شد، باعث وقوع انواع تفسیر به رأی در آثار و کلام آنها شده است.
قسمتی از متن کتاب:
«قادیانیه و بهائیت، خاتمیت رسول صلی الله علیه و آله و سلم را به تأویل برده اند و حتی گاهی ساختمان های عبادت گاه های خود را به گونه ای مهندسی کرده اند که القای ادامه بعثت و ارسال رسولان و ادیان جدید را القا کند.
در بهائیت یا بازگشت به اسلام اصیل و پیوستن به مجدِّدِ اسلام (در قادیانیه)، به این فرقه ها گرایش پیدا کرده اند، لذا به عنوان نمونه در بهائیت، آیه خاتمیت، در آیه 40 سوره احزاب «مَا کانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکمْ وَلَکنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ» را به گونه ای معنا کرده اند که معنای ختم نبوت از آن استنباط نشود.
یکی از قرائنی که برای وجود اغراض نفسانی در این نوع تفسیر انحرافی وجود دارد آن است که افرادی مانند ابوالفضل گلپایگانی و اشراق خاوری که از نویسندگان و متکفران بهائی هستند و این نوع تفسیرها را مطرح کرده اند، افراد بدون تحصیلات نبوده اند و حتی دارای تحصیلات حوزوی مرسوم در آن زمان هم بوده اند؛ لذا با توجه به نوع تفصیلاتی که در مورد مفردات آیه مطرح می کنند، نمی توان گفت آنها نسبت به مقدمات تفسیر و علوم مقدماتی لازم برای تفسیر، جهل داشته اند و بهره گیری فراوان آنها از روایات تفسیری در کتب آنها هم این نکته را القا می کند که از قواعد و انواع تفسیر هم بی اطلاع نبوده اند، پس وجود همان انگیزه های مادی باعث می شود که توسط آنها معنای خاص برای مفردات و در کل برای تمام آیه در نظر گرفته شود.
لذا نویسندگان بهائی با وجود اطلاع از علم لغت و احادیث مربوط به خاتمیت، ختم و خاتمیت را با معانی دیگری مثل زینت بودن، خاتمیت نسبی تا زمان خود اسلام و… تفسیر کرده اند تا معنی خاتمیتِ مطلق از آن برداشت نشود.»
«اشباح انحراف» با عنوان فرعی «بررسي انحرافات تفسيري جريان هاي مدعی مربوط به مهدويت در تاريخ معاصر» در 279 صفحه به کوشش «جواد اسحاقیان» تالیف و توسط «بنياد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج)» در 1000 نسخه منتشر شده است.
انتهای پیام/ 161