گروه اخبار داخلی دفاع پرس_ آرش شایستهنیا: حیات دولت مستقر از ابتدا تاکنون دوران پرتلاطمی را شاهد بوده است که به گفته کارشناسان حوزه سیاست، اقتصاد و حتی فرهنگ ماحصل دو دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد است که خروج از وضعیت بحرانی و رسیدن تا نقطه مطلوب نیرو و توان مضاعفی را میطلبد.
اما تنها اگر کمی منصفانهتر به موضوع پرداخته شود شاید تمامی این مشکلات ریشه در ناتوانی در خواندن صحیح نقشه راه از سوی اعضای هیات دولت باشد و اگر این فرضیه نیز کاملا غلط باشد؛ این برداشت ناصواب و غلط نیازمند روشنگری است که شاید بدیهیترین وظیفه «سخنگوی دولت» باشد که دولت روحانی از وجود آن از نهم مردادماه سال جاری و با کنارهگیری محمدباقر نوبخت محروم شده است.
از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل دولت موقت به فرمان حضرت امام خمینی (ره) در زمستان سال 1357 تاکنون عباس امیرانتظام، صادق طباطبایی، حسن حبیبی، بهزاد نبوی، احمد توکلی، سید عطالله مهاجرانی، عبدالله رمضانزاده، غلامحسین الهام، سید شمسالدین حسینی، محمدرضا رحیمی، غلامحسین الهام و محمدباقر نوبخت از حزب اعتدال و توسعه به عنوان سخنگو در درون دولت مشغول انجام وظیفه بودهاند و تنها در همین دوران ریاست جمهوری دولت روحانی است که دولت رسما سخنگو نداشته و سایر اعضای دولت این نقش و وظیفه پاسخگویی را بر عهده داشتهاند.
همین مساله سبب شده است تا فعالان سیاسی از تمامی جناحها در کشور از تاخیر دولت در انتصاب سخنگو انتقاد کنند، مثلا علی تاجرنیا، فعال سیاسی اصلاح طلب با انتقاد از تاخیر دولت در انتصاب سخنگو معتقد است: متاسفانه دولت از ابتدای تشکیل و حضورش حتی در دوره اول آنچنان که باید و شاید از امکان پاسخگویی مناسب برخوردار نبود.
وی میافزاید: بخش عمده این موضوع به نوع نگاه حلقه اول نزدیکان روحانی برمیگردد. آنان عمدتا تا قبل از این بیشتر در جایگاههایی حضور داشتند که کمتر نیاز به مواجهه با افکار عمومی و پاسخگویی داشتند، به همین دلیل کمتر روحیه پاسخگویی در این حلقه وجود دارد.
وی تاکید میکند: متاسفانه وزرای روحانی هم این نقش را به درستی ایفا نمیکنند و بخش عمده دفاع از عملکرد دولت بر دوش شخص رئیس جمهور است.
«پرسشگری»، «پاسخگویی» و «اطلاعرسانی» سه ضلع تمامی جوامعی است که به جریان آزاد اطلاعات باور و اعتقاد داشته و برای نقش والای «نظارت اجتماعی» از طریق تمامی رسانهها جایگاه ویژهای قائل است. بیشک این اضلاع سه گانه مذکور مکمل هم بوده و عدم هر یک از این پایهها جامعه و افکار عمومی آن جامعه را دچار تشتت و سردرگمی میکند تا آنجا که پرداختن به آن، دولت را از انجام وظایف اصلی خود دورتر میسازد.
حسن روحانی از ابتدا و از آغاز کارزار انتخابات در دوره اول وعدهای را به مردم داده است و آن وعده «پاسخگویی» است. اما چرا دولت تاکنون به وعده خود به طور جامع و شایسته پاسخ نداده است و افکار عمومی برای سوالهای خود پاسخ قانع کنندهای دریافت نکرده است؟ تا آنجا که هرگاه شخص رییس جمهور در قاب تلویزیون و بی واسطه با مردم به سخن نشسته است ، اقناعی صورت نگرفته و مردم دست خالی از پای گیرندههای خود برخاسته و پاسخی جامع و قانع کننده برای سوالهای خود دریافت نکردهاند که به طور نمونه میتوان به سوالهایی با موضوع سکتههای مکرر بازار ارز، رشد افسار گسیخته تورم و گرانی کالاهای مصرفی و ضروری، افزایش نرخ چند صددرصدی اجاره بهای مسکن ، حقوقهای نجومی، معافیتهای مالیاتی برای برخی از اقشار و اصناف، رکود بیسابقه بازار خرید و فروش مسکن، تعطیلی مراکز عظیم صنعتی و شکلگیری بیکاریهای آشکار و نهان و... اشاره کرد.
باید پذیرفت که سخنگویی در هر دولت سمتی حیاتی برای آن دولت به شمار میرود. این موضوع تا آنجا دارای اهمیت است که در تمامی دنیا انتخاب سخنگو برای هر دولت و یا هر نهاد و وزارتخانهای از اهم امور و وظایف آن به شمار میرود، چراکه سخنگو علاوه بر دریافت اطلاعات از سطح و درون جامعه، دادههایی را نیز در اختیار مردم قرار میدهد تا ابهامات برطرف شده و عملیات شفافسازی به آسانی و به سرعت انجام شود.
انتهای پیام/341