فرزند شهید «برجعلی منتشلو» در گفت‌وگو با دفاع پرس:

پدرم روز شهادتش چهره‌ای بسیار نورانی‌ پیدا کرده بود

«جمشید منتشلو» گفت: یکی از همرزمان پدرم می‌گفت که پدرم در روز شهادتش چهره‌ای بسیار نورانی پیدا کرده بود و لبخند عجیبی به روی لب داشت که خبر از شهادتش می‌داد.
کد خبر: ۳۲۹۵۳۰
تاریخ انتشار: ۱۰ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۴:۵۰ - 30January 2019

به گزارش خبرنگار دفاع پرس از کردستان، در کشاکش دنیایی نامتقارن و در عرصه‌ تقابل شدید خوبی‌ها و بدی‌ها و در عصر هجوم ناملایمات، تقدیر الهی است که ملموس و محسوس می‌شود. تقدیری که اگر کسی به آن دچار شود، «عند ربهم یرزقون» خواهد شد و نزد پروردگارش روزی می‌خورد.

امروز ۴۰ سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران می‌گذرد، ۴۰ سال سختی و حماسه، حماسه‌ای جاودان که باید برای نسل جدید تبیین شود تا جوانان بدانند که اگرچه امروز مشکلات اقتصادی و تحریم‌ها زندگی را کمی بر مردم سخت کرده، اما این انقلاب همواره در این ۴۰ سال با توطئه‌ها و سختی‌هایی به مراتب بدتر همراه بوده است.

در این مدت جوانان زیادی همانند جونان امروز که آن‌ها هم حق زندگی کردن در آرامش را داشتند، جان خود را کف دست گرفته و به مقابله با اشرار، منافقین، ضدانقلاب و در رأس آن‌ها ارتش تا دندان مسلح «صدام» رفتند تا امروز کشور اگرچه با مشکلات اقتصادی دست‌وپنجه نرم می‌کند، اما با افتخار در میان آتش افروزی‌های منطقه، از امنیت بسیار بالایی برخوردار باشد و در سایه این امنیت، بتواند پیشرفت‌های زیادی را در حوزه‌های مختلف خصوصا موشکی، هسته‌ای، پزشکی و... کند.

یکی از این جوانان، شهید «برجعلی منتشلو» است، جوانی که با این‌که سن و سال زیادی نداشت، به عضویت سپاه درآمد و با حضور در محور‌های دهگلان، کامیاران، سنندج، بانه و مریوان در پاکسازی ضدانقلاب نقش داشت، که مبادا خائنان جدایی‌طلب با همکاری استکبار جهانی بخشی از خاک ایران را جدا کنند.

این جوان رشید، پس از پاکسازی غرب کشور، به جبهه‌های جنوب کشور رقت تا مقابل ارتش بعثی عراق ایستادگی کند، اما وقتی فهمید که ضدانقلاب مجددا در غرب کشور دست به توطئه زده است، دوباره به جبهه غرب برگشت و در عملیات «نصر ۱» در منطقه «مریوان» به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

در راستای برگزاری کنگره ۵۴۰۰ شهید استان کردستان و در آستانه برگزاری اجلاسیه شهدای شهرستان «قروه»، خبرنگار دفاع پرس به گفت‌وگو با «جمشید منتشلو» فرزند شهید «برجعلی منتشلو» نشسته است، تا قدری بیشتر با این شهید والامقام آشنا شویم.

پدرم روز شهادتش چهره‌ای بسیار نورانی‌ پیدا کرده بود

دفاع پرس: در زمان حضور پدر خود در جبهه، شما چند سال داشتید و چه خاطره‌ای از وی دارید؟

روز‌هایی که پدرم در جبهه بود، من و دیگر فرزندان خانواده سن و سال زیادی نداشتیم و در دوران کودکی خود به سر می‌بردیم و خاطره چندانی که به راحتی بتوان به آن اشاره کرد را از ایشان به‌خاطر نداریم، اما به یاد دارم که پدرم همیشه بر وفای به عهد بسیار حساس بود و همیشه برای تشویق فرزندان خود تلاش می‌کرد.

به یاد دارم که یک‌بار از پدرم ۲ سکه ۵ تومانی جایزه گرفتم و آن سکه‌ها را در جیب خودم گذاشتم و هیچ‌وقت خرج نکردم و هم‌اکنون نیز این سکه‌ها را دارم و به‌عنوان یادگاری از پدرم نگه داشته‌ام.

دفاع پرس: پدر شما در چه سالی و چگونه به شهادت رسید؟

پدرم مدت زیادی را در مناطق مرزی استان کردستان و در پاکسازی منطقه حضور داشت، تا این‌که در سال ۶۴ که منطقه از لوث وجود گروهک‌های تروریستی تا حدود زیادی پاک شده بود، به مرز‌های جنوب کشور رفت و مدتی را نیز در جنوب کشور در برابر رژیم بعث عراق جنگید.

با شروع فعالیت دوباره گروهک‌های تروریستی و ضدانقلاب در استان کردستان، پدرم باز هم به استان کردستان بازگشت و در نهایت در فروردین‌ماه سال ۶۶ و در عملیات «نصر ۱» در منطقه «مریوان» به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

یکی از همرزمانش می‌گفت که پدرم در روز شهادتش چهره‌ای بسیار نورانی پیدا کرده بود و لبخند عجیبی به روی لب داشت که خبر از شهادتش می‌داد.

دفاع پرس: زمانی که پدر شما شهید شد، چه احساسی داشتید و در چه شرایطی زندگی می‌کردید؟

وقتی پدرم شهید شد شاید به معنای واقعی آن با واژه «شهادت» آشنایی نداشتیم و به همراه دیگر فرزندان خانواده، جای خالی پدر را خیلی احساس می‌کردم.

در روز‌هایی که پدرم در کنار ما نبود تا ما را با خود به مدرسه ببرد و در شرایط مختلف ما را حمایت کند، این مادرم بود که فرزندان خود را به خوبی پرورش داد و ما را حمایت کرد و در کنار ما بود.

مادرم روز‌های سختی را سپری کرد و ما هیچ‌وقت زحمات وی را فراموش نمی‌کنیم.

امروز ما احساس غرور و افتخار داریم از این‌که فرزند شهید «برجعلی منتشلو» هستیم که با ایثار و فداکاری خود، کشور را از گزند دشمنان حفظ کرد.

پدرم روز شهادتش چهره‌ای بسیار نورانی‌ پیدا کرده بود

دفاع پرس: سخن پایانی شما برای مردم چیست؟

می‌خواهم در کلام پایانی خود بگویم به راستی ما هر چه داریم از شهدا داریم و این شهدا بودند که با نثار خون خود، آرامش و امنیت امروز ما را رقم زدند.

ما باید پاسدار و حافظ خون شهیدان باشیم و در مسیر شهدایی که از شیرین‌ترین سرمایه خود گذشتند قدم برداریم و تا آخرین قطره خون خود، پشتیبان ولایت فقیه باشیم

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها