به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، «مجید بقایی» متولد سال 1337 در بهبهان بود و در رشته پزشکی دانشگاه جندی شاپور اهواز تحصیل می کرد. در سال ششم دانشگاه درس را برای حضور در جبهه نبرد علیه رژیم بعث رها کرد.
در کارنامه درخشان وی، نمایندگی سپاه استان خوزستان در اتاق جنگ به توصیه شهید کلاهدوز، فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شوش، فرماندهی قرارگاه فجر همزمان با عملیات فتح المبین و آزادسازی بخش قابل توجهی از میهن اسلامی، معاونت فرماندهی قرارگاه کربلا و فرماندهی قرارگاه کربلا و هدایت و مدیریت چندین تیپ و لشکر قرار دارد.
او سرانجام روز نهم بهمن ماه سال 61 به همراه چند نفر از فرماندهان از جمله حسن باقری در بازدید از منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی به شهادت رسید.
بسیاری از فرماندهان ارشد دوران دفاع مقدس با مجید بقایی از نزدیک آشنا بودند، او همزمان با عملیات های رمضان و محرم به عنوان جانشین فرمانده و سپس به عنوان فرماندهی قرارگاه کربلا انتخاب شد و از این رو با فرماندهان ارتباط زیادی داشت. در ادامه روایت هایی از سرداران دفاع مقدس را در خصوص شهید بقایی می خوانید.
بقایی اسوه تقوا در بین شهدا بود
سردار محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس در خاطرات خود شهید بقایی را چنین توصیف می کند: «شهید بقایی اسوه تقوا بود و تقوای ایشان در جبهه های جنگ مشخص، روشن و زبانزد عام و خاص بود. از جمله فضایل خوب و زیبایی که ایشان داشت این بود که هر زمان وقت نماز می رسید، حتی در بین راه، از ماشین پیاده می شد و نماز را به موقع ولو در کنار جاده می خواند. نمازهای شب و دعاهای ایشان و آن اخلاق و حجب و حیای خاصی که در چهره اش نهفته بود از او یک اسوه تقوا به وجود آورد. هنوز هم که هنوز است در بین شهدای ما اسوه تقوا مجید بقایی است.
یک روز زندگی مجید شبیه روز قبلش نبود
دریادار علی شمخانی نیز که آشناییش با شهید بقایی به پیش از انقلاب و به سال های 53 و 54 بازمی گردد در خاطراتی در خصوص رشد شخصیتی شهید و سیر خدمتی او چنین می گوید: «شخصیت مجید قبل از جنگ کاملا صیقل خورده بود. در ابتدای دفاع مقدس او ابتدا یک رزمنده ساده بود ولی توانست تا مرحله ای پیش برود که الگو و اسوه ای برای معرفی سازمان جنگی بشود. بعد از این مراحل توانست فرماندهی یک شهرستان را بعد از آغاز جنگ برعهده بگیرد و سپس جانشین قرارگاه و بعدتر فرمانده قرارگاهی شود که مهمترین آن قرارگاه عملیاتی سپاه بود.
اگر مسیری که مجید طی کرده را دنبال کنیم می بینیم که هیچ روز مجید مثل دیروزش نبود. مجید فردی خطر پذیر بود. او تمام سرمایه زندگی اش را به منظور پیروزی نهضت امام خمینی (ره) به کار گرفت و از همه داشته های مادی گذشت. این مجموعه دارایی ها ثروتی را در او ایجاد کرد که به او اجازه رشد جهشی داد. این دارایی ها به همراه روحیه خاص مجید از او انسانی قابل احترام ساخت که هرکس او را می دید و می شناخت به او رشک می برد و سعی می کرد خود را به او و روحیاتش نزدیک کند.»
با دیدن امام اشک شوق از چشمانش جاری شد
سردار محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران نیز در خاطره ای از میزان علاقه شهید بقایی به امام خمینی (ره) چنین تعریف کرده است: «زمانی توفیقی دست داد تا من و مجید و تعدادی دیگر از دوستان به دیدار حضرت امام خمینی (ره) برویم. آن روز مجید داخل حسینیه جماران کنار من نشسته بود و برای دیدن حضرت امام (ره) پر پر می زد. مرتب هم سوال می کرد که فکر می کنی ما واقعا امام (ره) را می بینیم؟ به نظرت نگاه امام چطور است؟ از حال و روزش پیدا بود که دل توی دلش نیست. اتفاقا آن روز قبل از ورود کنار در حسینیه یک عکس هم انداختیم. حتی در عکس هم هیجان و اشتیاق او برای دیدار حضرت امام (ره) پیداست. آن روز همه وجود مجید از عشق به امام اشباع شده بود. وقتی حضرت امام (ره) وارد شدند مجید شروع کرد به گریه کردن و اشکش سرازیر شد. خاطره آن روز را هرگز فراموش نمی کنم.»
تسبیحات حضرت زهرا (س) را حتی در تعقیبات نمازش ترک نمی کرد
سردار رحیم صفوی در خصوص روحیات و شخصیت شهید بقایی گفته است: «مجید همیشه داخل جیبش یک قرآن کوچک داشت و به محض اینکه کمترین فرصتی پیدا می کرد مشغول قرائت قرآن می شد. نمازهایش را با شور و حال خاصی می خواند. این موضوع را وقتی سه، چهار مرتبه در نماز به او اقتدا کردم متوجه شدم. تسبیحات حضرت زهرا (س) را هیچگاه در تعقیبات نمازش ترک نمی کرد.
وقتی موقع غذا می خواستند سفره بیندازند، خودش سفره را می انداخت و محتویات داخلش را می چید. خیلی ساده لباس می پوشید. همیشه مقید بود که لباس پاسداری اش را حفظ کند. از آن دسته افرادی بود که ایمان واقعی به خداوند و آخرت داشت. هر آن چه راجع به بهشت و دوزخ در قرآن خوانده بود با تمام وجود باور داشت. خیلی شاداب و تر و فرز بود. آدم شجاعی بود که از کشته شدن در راه خدا نمی ترسید.»
انتهای پیام/ 141