به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس به نقل از فارس، صنایع دفاعی آمریکا، برنامهریزی وسیعی برای ایران کرده بود چرا که کشور ما را جزئی از مجموعه خودشان میدانستند.
برنامهریزی به گونهای بود که اگر میخواستیم تجهیزاتی تولید کنیم حتما باید موادش را از آنها میگرفتیم، اگر ماشین آلاتی وجود داشت که خراب میشد باید قطعاتش از آنها گرفته میشد و بعضاً در برخی خطوط که فناوری پیشرفتهتری داشتند حتما باید یک یا چند کارشناس خارجی میآمدند و محصول را کنترل میکردند.
انقلاب شد و آنها ایران را ترک کردند؛ ما را هم که وابسته بار آورده بودند، دیگر نمیتوانستیم که از تجهیزاتشان استفاده کنیم.
دیری نگذشت که جنگ را هم به ما تحمیل کردند، تمام دنیا میخواستند که چیزی از انقلاب نماند، باید دفاع میکردیم پس نیاز به تجهیزات داشتیم. باید روی پای خودمان میایستادیم، پس سرداران و دانشمندانمان دست به کار شدند.
خودمان آنچه که برای دفاع نیاز داشتیم ساختیم و از وطن دفاع کردیم.
حالا چند دهه گذشته است، این بار تحریممان کردند و ما دوباره به توان دانشمندانمان تکیه میکنیم.
دانشمندانی که بحران دفاع مقدس را پشت سر گذاشتهاند، حالا از توان ایران برای تحقق رویاها صحبت میکنند.
یکی از این دانشمندان منوچهر منطقی رئیس مرکز ملی فضایی و دبیر ستاد توسعه فناوریهای حوزه فضایی و حمل و نقل پیشرفته است؛ سردار دانشمندی که علمش را برای خدمت به ایران وقف کرده و هنوز خودش را دانشجو میداند.
منطقی در سخنانش با همان روحیه جهادی سالهای دفاع مقدس از تبدیل رویاها به واقعیتها گفت که در ادامه مشروح گفتوگو با وی را میخوانید:
اگر بخواهیم گفتوگو را از بخش فضایی شروع کنیم؛ دانش فضایی ایران را چطور میبینید؟
دانش فضایی زاییده انقلاب است چرا که قبل از انقلاب یک سری رویاها داشتیم که محقق نشد.
من ابتدا به طور کلی فعالیت کشورها در بخش فضایی را توضیح میدهم؛ به طور کلی کشورها برای اینکه به دانش فضایی ورود کنند ۲ مدل دارند، یک مدل مخصوص کشورهایی است که صاحب قدرت علمی هستند و فناوریهای سطح بالا دارند، ویژگی کشورهای حاضر در این گروه این است که اینها هم دارای پایگاه فضایی هستند، هم طراحی محصول میکنند، هم ماهواره پرتاب میکنند و از اطلاعات اینها هم خودشان و هم دیگران استفاده میکنند که تعداد این گروه زیاد نیست به طوریکه حداکثر ۱۵ کشور به این صورت در بخش فضایی فعال هستند.
گروه دوم حدود ۷۰ کشور هستند، اینها یک ماهواره را میخرند و در مدار قرار میدهند و از اطلاعاتش بهرهبرداری میکنند، اینها در بخشهای اقتصادی از ماهوارهها در بهره وری ملی و مدیریت منابع به خوبی استفاده میکنند.
دانش فضایی ایران از آغاز تاکنون
مدلی که ما قبل از انقلاب داشتیم مدل گروه دوم بود، یعنی قرار بود یک ایستگاه زمینی داشته باشیم که اطلاعات را دریافت کنیم و در بخشهای مختلف اقتصادی کار کنیم و به کشورهای دیگر هم ارائه دهیم.
قرار بود اطلاعات را ابتدا از ماهوارههای ناو آمریکایی بگیریم و سپس سه ماهواره در فضا قرار دهیم.
قسمت اول انجام شد؛ یعنی یک مجموعهای در ماهدشت گرفتند که از اطلاعات ماهوارههای آمریکایی استفاده کنیم که از این طرح فقط یک ایستگاه پیادهسازی شد و در پیادهسازی ایستگاه صرفا دریافت اطلاعات مفید نیست بلکه تحلیل بحث مهمی است، زیرا باید اطلاعات را استخراج کنیم. به عنوان مثال اگر قرار است کشاورزی را کنترل کنیم، باید کل اطلاعات ایران را استخراج و تحلیل کنیم.
برای این کار باید نرمافزارهای فوقالعاده قوی داشته باشیم و یکسری اندازهگیریهای زمین را انجام دهیم تا اطلاعات ما کالیبره شود مثلا گندم را از جو تشخیص دهد. میخواهم بگویم که قسمت پیچیده این فعالیت، گرفتن اطلاعات نیست، بلکه بخش تحلیل اطلاعات است که ما در این بخش دانشی نداشتیم و اگر میخواستیم این کار را انجام دهیم باید یک گروه تخصصی میآمد و این کار را برای ما انجام میداد.
بعد از انقلاب ما در ابتدا به دنبال کارهای فضایی نبودیم و بعد از آن هم درگیر جنگ شدیم، اینکه میگویند ما سه نقطه مداری داشتیم و آن را از دست دادیم اینگونه است که با عدم استفاده از نقاط مداری این نقاط از کشورها گرفته میشود و ما هم در ابتدا توجهمان به کارهای فضایی نبود، بلکه توجهمان به مسائل دیگر بود، بعد از آن هم درگیر جنگ شدیم و سپس دیدیم که بخش فضا، بخش مهمی است و وارد مدل اول یعنی مدل سرآمدهای علمی شدیم.
در ابتدا چند همکاری بینالمللی را آغاز کردیم. سه همکاری شروع کردیم که نیمهتمام ماند، با هندیها درباره ایستگاه زمینی صحبت کردیم که متوقف شد، با روسها درباره ماهواره سینا صحبت کردیم که گفتند آن را گم کردیم. با ایتالیاییها درباره ماهواره مصباح صحبت کردیم که به مشکل خوردیم.
دهه ۷۰ که این کار را کردیم دیدیم که اگرچه فضا یک بخش بینالمللی است، اما ما در این بخش کامل موفق نبودیم، البته یادگیری زیادی در این حوزه داشتیم و بر مبنای دانش خودمان و یادگیریهایی که داشتیم کار کردیم، این تعاملات و یادگیریها بسیار مهم بود.
ما در دهه ۸۰ با کمک دانشگاه کار کردیم و صنعت دانشگاهی در این بخش خوب شکل گرفت.
مجموعه دانشگاه علم و صنعت روی طراحی بومی شروع به کار کردند، با طرح «یازهرا (س)» کار را شروع کردند و در نهایت به یک ماهواره رسیدیم که ماهواره امید بود، اما مسیر مهمتر این بود که خودمان پرتاب داشته باشیم، زیرا قدرت فضایی در این بخش است. در بخش اول اگر با یک شرکت خصوصی قرارداد داشته باشیم، میتوانیم کار کنیم، اما در بخش پرتاب ماهواره باید خودمان دانش فنی را داشته باشیم، در نتیجه از دانش خودمان استفاده کردیم.
ماهوارهبر سفیر را هم ساختیم و در بهمن ۸۷ ما به جمع ماهوارهسازان و ماهوارهبرسازان پیوستیم، اما باید ویژگیهای این حوزه را هم میشناختیم؛ چراکه این بخش ویژگیهای خاص خود را دارد.
در این بخش تحقیقات فوقالعاده زیاد است و باید در مرز فناوری حرکت کنیم، آزمایشگاههای وسیعی بسازیم تا بتوانیم دانش را به فناوری روز تبدیل کنیم و تستهای متعدد داشته باشیم.
تغییرات در این حوزه از نظر علمی و فناوری بسیار سریع است و این حوزه فوقالعاده سریع و پرهزینه است، البته دستاوردهای بسیار مهمی هم دارد. اگر رقابت نکنیم دچار عقبافتادگی میشویم.
وقتی وارد حوزه جدیدی میشویم و این حوزه متمایز است، کمکم ادبیات کلی کشور بر این حوزه حاکم میشود، یعنی انتظارات بالا میرود ولی حمایتها متناسب با انتظارات بالا نمیرود.
حمایتها به چه صورت است؟
چالشی که ما داریم این است که ابعاد بودجههایی که تخصیص داده میشود به صورت عادی است، بودجه تخصیص داده میشود ولی بین پروژههای مختلف تقسیم میکنند، اما این حوزه بسیار پرچالش است و ویژگیهای خاص خود را دارد، اما به نظر من ما این ویژگیها را درک نکردیم به همین دلیل پیشرفت ما کند شده است.
دلیل این موضوع چیست؟
من یک مثال ساده بزنم، شما برای اینکه بخواهید یک ماهواره جدید داشته باشید، حداقل باید ۱۰ تست انجام دهید، حالا اگر به شما بودجه دهند که ۲ تست داشته باشید مشخص است که باید سعی و خطای کمتری انجام دهید، ما در حال حاضر دچار این مشکل هستیم.
آنچه کشور روی آن بسیار تسلط دارد، فناوری صنایع غذایی، فولاد، پتروشیمی و خودرو است، اما صنایع هوا فضایی در یک گروه دیگر قرار میگیرد. میخواهم بگویم دانش عمومی جامعه صنایعی مانند پتروشیمی را میبیند ولی صنعت فضایی یک سر و گردن بالاتر است.
مثلا شما مدیر یک دبیرستان را به عنوان رئیس یک دانشگاه منصوب کنید، آنچه که اتفاق میافتد این است که بعد از مدتی دانشگاه مثل دبیرستان اداره میشود. میخواهم بگویم دیدگاه ما دبیرستانی است و اگر دیدگاه بالاتری درک و لمس نشود، با مشکل مواجه میشویم.
وظایف رسانهها برای حل چالشهای فناوری
این چالشی است که برای حل آن رسانهها میتوانند ورود کنند، به نظر شما رسانهها چه کاری میتوانند برای رفع این چالش انجام دهند؟
رسانهها باید یک موضوع را بشناسند و این شناخت را به بقیه منتقل کنند و ابعاد آن را با کمک دانشمندان برای جامعه بازگشایی کنند؛ یعنی برای اینکه این بحث را انجام دهیم، قدرت رسانه زیاد است اما باید به صورت تخصصی در این زمینه کار کنیم و هر کدام از حوزههای فناوری را به طور کامل بررسی کرده و با بیان ساده به جامعه منتقل کند.
مثلا وقتی از یک مدل ساده وارد یک مدل پیچیده میشویم، مدل پیچیده شرایط و اهداف خاص خود را دارد، اما ما ادبیات مدل ساده را روی مدل پیچیده هم پیاده میکنیم.
بحث دوم این است که رسانه به کمک دانشمندان، ابعاد مسائل علمی را برای جامعه باز کند، که با این کار فرهنگ فناوری ما نیز بسیار افزایش مییابد.
گاهی جامعه علمی آمادگی دارد تا در کلاسی بالاتر کار کند اما دیدگاههای عمومی در کشور در سطح پایینتری است، این مساله باعث میشود فناوری محدود شود و یأس ایجاد میکند.
ما یکسری افراد داریم که اگر از اینجا جدا شوند و در محیط دیگری قرار بگیرند به شدت رشد میکنند. ما ۲ تفاوت در این ۲ محیط داریم، یکی اینکه دیدگاههای علمی در محیط دوم بیشتر شناخته شده و دوم اینکه قابلیتها را بهتر میشناسند که ما در این مسئله مقداری ضعف داریم.
ضرورت یکپارچگی سیستمی و علمی در بخش فضایی
اصلا در حال حاضر ساختار نهادهای فضایی ما یکپارچه شده است؟
ساختار یکپارچه از نظر سازمانی نیست، ما فکر میکنیم اگر ده تا سازمان داریم اینها را باید ادغام کنیم و یک نفر را به عنوان رئیس همه منصوب کنیم. در همه جای دنیا برای دانش فضایی یک مجموعه چند دهسازمانی دارند که دارای یکپارچهسازی علمی و سیستمی است و ما در حال حاضر این مساله را نداریم.
به عنوان مثال کسی که ماهواره و ایستگاه زمینی میسازد و کسی که ماهوارهبر میسازد، افراد مختلفی در سازمانهای مختلف هستند، حالا ما بگوییم یک سازمان باشد که بودجه تمام اینها را تأمین کند، در این صورت مشکل حل نمیشود، زیرا بین اینها چالشهای متعددی هست که باید هماهنگ شود.
من میخواهم بگویم مشکل فضایی ما یکپارچگی سیستمی و علمی و برنامه است، البته درباره برنامه کار انجام شده با سند شورایعالی انقلاب فرهنگی همه میدانند که کجای کار قرار دارند. بحث بعدی این است که بودجهای هم تعلق گیرد، اما بودجه را به بعضیها میدهند به بعضیها نمیدهند، اما در هر صورت اینها باید از نظر سیستمی و علمی یکپارچه شوند. برای مثال شما اگر اجزای یک خودرو را از مغازهای بگیرید و سرهم ببندید، خودرو تولید نمیشود، زیرا باید ارتباطی بین این قطعات برقرار کنید. باید چند ساختار با هم هماهنگ باشد تا این کار صورت بگیرد، نوع همکاریها و تعریف مراحل کاری در پروژههای فناوری پیشرفته با مجموعههای معمولی فرق میکند. به عنوان مثال برای ساخت یک خودرو با چند پیمانکار قرارداد میبندید، اما در بخش فضایی نمیتوان این کار را انجام داد، زیرا در این بخش باید همه با هم یکپارچه و مرتبط باشند.
جایگاه حقوقی ما در بخش فضایی چطور است؟ میگویند نقاطی که در مدار متعلق به ما بوده از ما گرفته و به کشور دیگری تحویل میشود.
اینگونه نیست، واقعیت این است که شما میتوانید یک نقطه را در مدار ثبت کنید و این نقطه را تا سه سال داشته باشید، اگر ماهواره در آن قرار دادید، برای خودتان باقی میماند، در غیر این صورت این نقطه به فرد دیگری تحویل داده میشود، معمولا فقط ثبت میکنیم و ماهواره قرار نمیدهیم که در این صورت پول ثبت از بین میرود.
این مساله مربوط به همان یکپارچگی سیستم است، مثلا ما سه سال فرصت داریم که یک ماهواره در مدار قرار دهیم، در صورت یک سیستم یکپارچه برنامهریزی برای این کار به خوبی صورت میگیرد.
احساس میشود ما یک پراکندگی در حوزه فضایی داریم، به طور مثال میگویند اصلا بحث ساخت ماهواره بر عهده دانشگاه نیست و به دلیل هزینههایی که دارد شرکتهای خصوصی یا نهادهای دیگر این کار را انجام میدهند، شما با رفع این پراکندگی موافق هستید؟
در حال حاضر ساخت ماهوارههای کنست یا مکعبی در سطح دبیرستان انجام میشود، در دنیا هم دانشگاههای متعددی ماهواره میسازند، اما کلاس سبکتری را دانشگاهها کار میکنند، اما ماهوارههای سنگینتر در پژوهشگاه فضایی انجام میشود.
از نظر ساخت ماهواره به قابلیت ساختاری رسیدیم، البته اینکه دانشگاه نمیتواند ماهواره بسازد درست است، اما کاری که دانشگاه انجام میدهد، طراحی، یکپارچهسازی و آزمونها است.
در بخش ماهواره، وزن عمده وزن دانشی است، یعنی ۷۰-۶۰ درصد دانش ارزش ایجاد میکند، بنابراین دانشگاه میتواند این کار را انجام دهد. اما موافقم که اگر دانشگاه به یک قابلیت رسید دیگر نباید آن را ادامه دهد، اما بحثی که وجود دارد این است که دانشگاهها با هم میتوانند یک کنسرسیوم زایشی درست کنند که این بلوغ ساختاری است و باید به این سمت برویم که اتفاقا به همین سمت در حال حرکت هستند.
تمام این پیشرفتها در زندگی مردم چقدر تاثیرگذار است؟
آنچه ما از آن غافل شدیم این که به بخش فناوری پرداختیم، اما اگر به موازات آن کاربری را هم دنبال میکردیم پروژهها متقاضی بیشتری داشت.
در حال حاضر اطلاعات ماهواره زیاد است و اگر خودمان هم ماهواره نداشته باشیم میتوانیم از اطلاعات دیگران که رایگان هم هست استفاده کنیم که اسباب این کار هم فراهم شده است. یعنی شرکتهای دانشبنیانی برای تحلیل این دادهها راهاندازی شده، مثلا در کشاورزی در حال کار هستیم.
راه اندازی یک شتابدهنده در معاونت علمی برای تحلیل دادههای ماهوارهها
این کار آغاز شده؟
بله، مجموعههای مختلفی به این سمت آمدهاند که در بخش کشاورزی از این دادهها استفاده کنند.
کاری که ما کردیم این است که یک مجموعه تحلیل و پژوهشگاه قوی راهاندازی کردیم که به پایش میپردازد. یک سری شرکتها این کار را انجام میدهند و دادهها را به مشتریهای مختلف در بخشهای گوناگون جنگلها، معاون، کشاورزی و ... ارتباط میدهند.
در معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری هم یک شتابدهنده برای کاربریهای فضایی راهاندازی میشود که احتمالا قبل از پایان سال این کار انجام میشود و حدود ۱۵ شرکت در این شتابدهنده است.
چه کاربریهایی؟
منطقی: هر جا که اطلاعات نظارتی نیاز داشته باشیم، میتوانیم از این شتابدهنده استفاده کنیم. مسائلی مانند آموزش از راه دور، محیط زیست، پایش از راه دور و ارزیابی مسائل کشاورزی از این طریق صورت میگیرد. استانداریها و شهرداریها نیز برای حوادث غیرمترقبه نیز از این ماهوارهها استفاده میکنند، بخشهای مختلف به طور نسبی فعال شدهاند.
کاربریهای فضایی در صدا و سیما هم مورد استفاده قرار میگیرد؟
صدا و سیما ۲ بخش دارد که بسیار مهم است، صدا و سیما در حال حاضر بیشترین استفاده را از اطلاعات ماهوارهای دارد و در این زمینه متخصص است.
در یک بخش با ماهوارههای مخابراتی کار میکند و فرهنگ استفاده از ماهوارهها نیز در این بخش خوب جا افتاده است.
در قسمت ترویج هم یک سری کارهای اولیه آغاز شده است، ترویج هم یک تخصص است و باید گروهی در این زمینه هم فعال باشد تا مسائل تخصصی به بحث عامیانه تبدیل شود و نقش رسانهها در این زمینه بسیار مهم است.
ماهوارهبر سیمرغ و سفیر چه تفاوتی دارند؟ چرا هر ماهواره با یکی از این ماهوارهبرها پرتاب میشود؟
برای ماهوارهبرها کلاسبندی داریم، مثلا میگویند وزن ماهواره چقدر است و این ماهواره قرار است در چه مداری قرار گیرد، بعد ماهوارهبر را انتخاب میکنند. این انتخابها علمی است و برمبنای اصول انجام میگیرد.
ما ۲ ماهوارهبر داریم و میتوانیم حق انتخاب داشته باشیم که چه ماهوارهای را با چه ماهوارهبری پرتاب کنیم.
زمانی که اخبار را صادقانه با مردم مطرح کنیم و مساله را عامیانه بیان کنیم مردم میپذیرند اما اگر فقط موفقیتها را بگوییم، مردم با یک شکست فکر میکنند وضعیت خیلی بدی داریم، اما وضعیت ما در بخش فضایی خوب است.
ایران در دانش هوایی
به سراغ بخش هوایی برویم؛ در دانش هوایی ایران چه شرایطی دارد؟
سند هوایی بسیار خوب است و جامعه باید بداند که چه چشماندازی لحاظ شده و چه انتظاراتی باید از بخش هوافضا داشته باشیم.
در این سند چند هدف گذاشتیم؛ یکی اینکه در بخش پهپادها خودکفا شویم که این مسئله صورت گرفته است. در حال حاضر در بخش ماهواره و پهپاد به وضعیتی رسیدهایم که میتوانیم در هر کدام از این بخشها کار کنیم.
ما ۲ کار انجام میدهیم؛ یکی اینکه تمام کارهایمان را شبکهسازی کرده و برند ایجاد کنیم تا بتوانیم در بخش اول کار کنیم و بخش دیگری بخش هوانوردی عمومی است. مشکل عمده در این بخش بازار آن است. بازار آن معمولا سه گروه است؛ یک بخش تاکسی هوایی است، در برخی مواقع هواپیمای سه یا چهارنفره نیاز است که در این بخش فعالیت میکنیم.
در برخی مواقع برای آموزش فعالیت میکنیم و بخش دیگر بخشهای بازرسی است. در زمینه بالگردها نیز فعالیت میکنیم به طوری که بالگرد هشت نفره را توسعه دادیم که میتواند مجوزهای پروازی را بگیرد.
در بخش هواپیمای تجاری خوب پیش رفتیم، هم در بحث تعمیرات اساسی در عالیترین سطح هستیم هم در بخش تغییر کاربری هواپیما فعالیت میکنیم مثلا هواپیما را میتوانیم از مسافربری به آتشنشانی تبدیل کنیم. البته این کار آسان نیست که صندلیها را برداریم و ۲ مخزن قرار دهیم. بلکه باید تعادلها بررسی شود و کارهای پیچیدهای روی هواپیما انجام میگیرد.
در بخش محصولی هم پایه محصول خوبی داریم. قابلیتی هم داریم که بعضی اجزای هواپیماهای بزرگ را میتوانیم بسازیم.
پروژه هواپیمای ۱۵۰ نفره به کجا رسید؟
منطقی: هواپیمای ۱۵۰ نفره جزء طرحهای کلان بود که شبکه دانشگاهی برای این طرح شکل گرفت و این شبکه بسیار تجربه خوبی بود؛ شبکهسازی کار بسیار بزرگی است، حدود ۴۰۰ نفر درگیر بودند. فاز ۱بسیار خوب انجام شد، ولی برای فاز ۲ بودجه ندادند و کند شد.
اگر فاز ۲ انجام میشد آمادگی پیدا میکردیم که با بعضی سازندگان همکاری کنیم.
چقدر بودجه نیاز داشت؟
سال ۹۰ صد میلیارد تومان نیاز داشت که ۱۰ میلیارد تومان آن محقق شد.
کشورهای دیگر از ساخت هواپیماهای کوچک شروع کردند، آیا ما هم این روند را طی کردیم؟
بله، روند این است که ابتدا از پهپاد شروع میشود، بعد پهپاد پرسرعت، بعد هواپیمای ۲ یا سه نفره، سپس هواپیمای ترابری، هواپیمای جت آموزشی و ... که این مسیر بسیار طولانی است و ممکن است سه تا پنج دهه طول بکشد، ما این مسیر را طی کردیم، اما به صورت زیگزاگی طی کردیم.
باید سیستم یکپارچهای اینها را هماهنگ کند، مثلا یک گروه پهپاد کار کردند، یک گروه هواپیمای چند نفره و اینها دانشجویان مشترک هم داشتند.
ما از نظر دانشی مراحل را به صورت غیرمنظم طی کردیم و اگر اراده کنیم که در این زمینهها کار کنیم زیرساختها را داریم، ولی باید از تمام نهادها برای انجام طرحهای ملی کار کنیم و کار را پیش ببریم.
خروجیهای دانشگاههای ایران فوقالعاده ارزشمند هستند
برخی میگویند خروجیهای دانشگاه ایران ضعیف هستند.
ما یک سری دانشگاه داریم که نیروهای خوبی تربیت میکنندف البته اینکه میگویند برخی دانشجویان ما تسلط ندارند بخشی از این صحبت درست است، زیرا کارگاهها و تجهیزات ما در دانشگاهها محدود است و سرمایهگذاری آنچنانی نداریم، اما خروجیهای خوبی از دانشگاه داریم و در پروژههای متعدد اینها را به کارگیری کردیم و با اطمینان خاطر میگویم که خروجیهای دانشگاه ما افراد فوقالعاده ارزشمندی هستند.
پس چطور در بحث اشتغال مشکل دارند؟
اما نکته اینجاست که این افراد یا باید در یک واحد بزرگ کار کنند که این مسیر بسته هست، چون شرکتهای بزرگ ما به دنبال پژوهش نیستند بلکه به دنبال این هستند که اجزایی را سر هم ببندند و محصول تولید کنند.
اولین کار این است که از تولیدمحور بودن صرف در صنعت بیاییم به سمت تولید محور بودن و پژوهش محور بودن.
در اینصورت ظرفیت بزرگی برای ورود این جوانان ایجاد میشود؛ اما بخش دیگر اینکه اینها در شرکتهای دانشبنیان مشغول شوند که این کار به خوبی انجام میشود. اما برای این شرکتها هم اگر نتوانیم بازار را توسعه دهیم فعالیتشان کند میشود.
میتوانیم ۲ کار انجام دهیم، یکی اینکه از شرکتهای دانشبنیان در صنایع هم استفاده کنیم و بخش دیگر اینکه به شرکتها اعتماد کنیم و کارهای بزرگ به آنها بسپاریم.
در حال حاضر در بخش حمل و نقل پیشرفته کاری بزرگ انجام میدهیم، طرح اولیه این کار تهیه شده که اگر حمایت شود به صورت عملی نشان میدهیم که چگونه میتوانیم از شرکتهای دانشبنیان در کارهای بزرگ استفاده کنیم.
اگر این ۲ مسیر را داشته باشیم مسیر امیدوار کنندهای داریم، اما جایی باید اینها را هماهنگ کند و به همین دلیل احساس ناامیدی ایجاد میشود.
رسانههای جمعی هم باید کمک کنند، اما ما بلد نیستیم به خوبی از رسانههای جمعی استفاده کنیم.
چند شرکت دانشبنیان به طور مستقیم با شما کار میکنند؟
در حال حاضر ستاد ما با حدود ۷۰۰ شرکت دانشبنیان کار میکند.
انتهای پیام/ 112