گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ حامد افروغ: در عصر حاضر که یکی از مولفه های بازشناسی آن از سایر اعصار گذشته باید به جنگ رسانهای در میان تفکرات و تمدن ها اشاره کرد، «خانواده» به عنوان اصیل ترین مولفه تمدن ها، همواره از سوی اغیار در هر تمدنی مورد تهاجم و ستیز بوده است.
سینمای ایران به عنوان میراثدار تمدن بزرگ ایرانی ـ اسلامی، علیالقاعده باید به عنوان یکی از ارکان رسانهای ایران، به دفاع از کیان خانواده در برابر هجمهها و ستیزها برخیزد تا ضمن دفاع از داشتههای تمدنی، بر اعتلای آن نیز بیافزاید، مع الاسف آنچه که امروز در اولین بارقههای طلوع دهه پنجم انقلاب باعث دلنگرانی شده و دلسوزان را در تایید صلاحیت سینمای ایران برای صیانت از جبهه فرهنگی تمدن ایرانی مورد تردید قرار می دهد، سیل ساخت فیلمهایی است که به تخریب مناسبات اجتماعی درون و بیرون از خانواده می پردازد. مناسباتی که اگر نباشند نمی توان توقع تشکیل یک خانواده را داشت.
در تاریخ اجتماعی ایران، تعیین جایگاه ها در خانواده از اهمیت بسیاری برخوردار است به طوری که خانواده به عنوان هسته اولیه و اصلی تشکیل جامعه، آینهای بی پیرایه از وضعیت حاکم بر آن جامعه بوده است. جایگاه پدر به عنوان مرکز ثقل و آرامش خانواده، جایگاه مادر به عنوان روح زندگی و حاکم بر این جمع کوچک و همینطور دیگر اعضای خانواده، هرکدام تعریف شده و در طول قرون متوالی ریشه خود را پیدا کرده است.
غرب که در سیر تکوین تمدنی خود دچار نوعی بیماری خود ـ ایمنی اجتماعی شده بود و به زعم رسیدنم به آزادی! در نهایت به تخریب ریشهای خانواده پرداخته بود، امروز با پی بردن به اشتباه راهبردی خود، به کمک سینمای اصیلش در صدد جبران مافات برآمده است. البته که همین غرب برای عقب نگه داشتن جوامع دیگر سعی در تجویز نسخه کور کننده خود (و نه شفادهنده) برای سایرین دارد به طوری که به آثار و فیلم هایی که جوامع رقیب یا دشمن غرب را سیاه و منحط جلوه دهند بال و پر داده و با تشویق اینچنین آثار سعی بر تخریب بنیادین آن جوامع دارد.
امسال هم به تبع سال قبل، حضور فیلمسازانی با پسزمینه سیاه کردن روابط اجتماعی جامعه بیش از قبل به چشم آمد، آنگونه که وجهه تخریبی آثارشان گل درشت تر از قبل به تضعیف جایگاه خانواده پرداخت و البته که نام هایی قدیمی بر پیشانی آن آثار بر وخامت این درد سینمای ایران افزود.
لذا با توجه به اینکه سینمای کشور با انتخاب نوع نگرشی که به جامعه دارد هر چه بیشتر از بطن جامعه و روح عفیف و نجیب ایرانی فاصله می گیرد و بیشتر بر پیله انزوای خود می تند، می طلبد که دلسوزان این عرصه با خانه تکانی افکار خود، نوع نگاهشان را به حقیقت زندگی مردم تغییر داده و دست از اصرار خود مبنی بر غربی سازی جامعه ایرانی بردارند چرا که تاریخ ثابت کرده است شاید در پروژه حیازدایی، خانواده سوزی و در دورنمایی بزرگتر تهاجم فرهنگی بتوانند تلافات قابل توجهی بگیرند، اما آنچه که در نهایت رخ خواهد داد، احیای ققنوسوار فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی ملت ایران از میان توده خاکستر تهاجمات گوناگون فرهنگی است.
البته رویش های جدید انقلاب که خود را دلبسته به آن روح بلند ایرانی می داند، به همان میزان که جبهه مقابلش در کمک به تهاجم فرهنگی قوی شده، بر قدرت خود افزوده و نشان داده که با یک اثر جدی می تواند تاثیر چندین فیلم غیر ایرانی را خنثی کند، اما به هر حال برای سینمای ایران زیبنده نیست که با خلق آثاری که بیشتر مبلغ فرهنگ غرب است تا ایرانی (اسلام بماند!) نان از سفره میهن بگیرد و عرق جبین برای اجنبی بریزد.
انتهای پیام/ 112