به گزارش دفاع پرس، «هدایت سوم» نامی است بر مجموعه خاطرات سردار محمدجعفر اسدی از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس که با توجه به شخصیت و جایگاه راوی این مجموعه، آن را تبدیل به یکی از کتابهای ارزشمند حوزه دفاع مقدس کرده است. سردار اسدی که در بخش اعظمی از حضور خود در جبهههای جنگ تحمیلی سمت فرماندهی لشکر 33 المهدی را بر عهده داشته است، از این منظر نامآشنای بسیاری از رزمندگان دوران دفاع مقدس به شمار میرود.
یکی از نکات بارز «هدایت سوم» سبک نگارشی داستانگونهای است که نویسنده این کتاب یعنی سید حمید سجادیمنش از آن بهره میبرد. در این داستانواره، راوی اول شخص که خود اسدی است روایت را از محله ده کره شیراز به عنوان زادگاهش شروع میکند و چون هدف کتاب بیان بخشی از تاریخ شفاهی انقلاب و دفاع مقدس است، توالی ماجراها خیلی زود ما را وارد نوجوانیهای سردار اسدی میکند و خواننده خود را در بحبوحه دهه چهل و آغاز انقلاب اسلامی مییابد.
پس از آن سیر کتاب با روند کندتر و وسواس بیشتری پیش میرود تا از منظر یکی از شاهدان وقایع سالهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، بخشی از تاریخ این دوره را مرور کنیم. از سربازی اسدی در تیپ 24 زرهی دزفول گرفته تا ورود تمام قد او به مبارزات انقلابی و نقل مکان به نورآباد ممسنی برای گسترش مبارزات انقلابیاش و در نهایت پیروزی انقلاب اسلامی. از این جای کتاب به بعد ما شاهد تغییری جزئی در روند روایتگری کتاب هستیم که با کمرنگ شدن حالت داستانواره، فضای کلی روایتها شکل مصاحبهگونه به خود میگیرند.
شاید این تغییر به دلیل سرعت تحولاتی باشد که اوایل انقلاب جامعه را دستخوش خود کرده بود و نویسنده را بر آن داشته تا برای بیان بهتر این تحولات، روایت کم تکلفتری را برگزیند.
به هر روی برای دوستداران و علاقهمندان تاریخ دفاع مقدس، فصول پس از پیروزی انقلاب اسلامی جذابتر است؛ چراکه اسدی از جمله رزمندگانی است که از روزهای ابتدایی شروع جنگ تحمیلی وارد آن شده و بعدها با سمتهایی که برعهده میگیرد، در اغلب وقایع دفاع مقدس حاضر بوده و حتی با حضور در جمع فرماندهان، مطالبی را بیان میدارد که بسیار ارزشمند است.
به عنوان نمونه در بخشی از این کتاب میخوانیم: روزی حسن (شهید حسن باقری) من را کنار کشید. گزارشهایم را آورد. همه را با دقت خوانده و زیر بعضیهایش خط کشیده بود. بابت نوشتن گزارشها تشکر کرد و گفت که بعضیهایش از نظر نظامی ایراد دارد. مثلاً نوشتهای عراقیها از سمت چپ به طرف راست آمدند که باید بنویسی از شمال به جنوب رفتند؛ این طوری همه میفهمند. چپ و راست، جهات نسبیاند و برای همه مفهوم نیست. حالا که فکر میکنم، حسن روی من و خیلی از فرماندهان دیگر تأثیر اطلاعاتی و نظامی زیادی گذاشت. او به راستی از نخبگان برجسته دفاع مقدس بود که با شهادتش، هیچ کس نتوانست جایش را پر کند.
هرچند این کتاب مملو از نکات ارزشمند و ریز از تاریخ دفاع مقدس است، اما شکل روایتگونه آن تا حدودی بر سندیت مطالب سایه افکنده است. این سخن به آن معنی نیست که «هدایت سوم» بدون دقت نگاشته شده باشد، بلکه حالت داستان وارهای باعث میشود تا خواننده بیشتر مجذوب هنر نویسندگی و جذابیتهای بصری متن شود و در واقع عدم استفاده مناسب از زبان استنادی باعث شده تا اطلاعات ارزشمند تاریخی ارائه شده در این کتاب اندکی جدی گرفته نشوند. هرچند که باید اذعان داشت نویسنده با زیرکی و تردستی خاصی همانطور که قبلا هم گفته شد، وقایع پس از پیروزی انقلاب را تا حدودی از حالت داستانواره خارج کرده و روایتی مصاحبهگونه به آن بخشیده است.
به هر روی «هدایت سوم» خواننده را همراه با راوی کتاب به مناطق مختلف جبهههای جنگ برده و پس از فراز و نشیبهایی که طی عملیاتها و وقایع گوناگون با آن روبهرو میشویم، نهایتاً فصل پایانی کتاب به عملیات مرصاد و شکست فضاحتبار منافقین ختم میشود. بنابراین «هدایت سوم» ما را با بخش اعظمی از تاریخچه هشت ساله دفاع مقدس آشنا میسازد و همراه با خاطرات ارزشمندی که از دیدههای شخص راوی برمیآید، مجموعهای خواندنی را پیش روی قرار میدهد که خواندن آن را برای علاقهمندان کتابهای حوزه دفاع مقدس توصیه میکنیم.
منبع:روزنامه جوان
