به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس به نقل از سازندگی، رابطه عربستان و پاکستان، رابطهای پایدار و در عین حال پیچیده است. این اتحاد نه سیاسی است نه دیپلماتیک، بلکه مبنای آن ایدئولوژی مشترکی است که هر 2 بازیگر از آن پیروی میکنند. این رابطه در زمان پادشاهی شاه سعود (پسر عبدالعزیز، بنیانگذار عربستان سعودی) کلید خورد و در برهههای زمانی مختلف درگیر چالش شد؛ اما از هم فرو نپاشید.
این اتحاد به شکلی بود که به گفته ملک فیصل، «تغییر رژیم و سیاستها نمیتواند اتحاد برادرانه عربستان و پاکستان را تحت تاثیر قرار دهد». واقعیتهای تاریخی و حمایتهای مالی عربستان از پاکستان مهر تاییدی است بر این ادعا. زمانی که پاکستان در سال ۱۹۹۹ توانایی هستهایاش را آزمایش کرد، بسیاری از بازیگران جهان حتی ایالات متحده و بریتانیا نام این کشور را در لیست سیاه تحریمهایشان قرار دادند، اما عربستان کماکان از فعالیتهای هستهای اسلامآباد حمایت کرد.
از همین رو حالا پاکستان به یک بازیگر با توان هستهای در آسیا تبدیل شده است؛ بدون آنکه تحت فشارهای جهانی قرار بگیرد. در میانه این واقعیتهای تاریخی سفر محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان به پاکستان واکنشهای زیادی را به دنبال داشته است. به باور ناظران و تحلیلگران اقتصادی این سفر هم از منظر اقتصادی و هم سیاسی و امنیتی نقطه عطفی در روابط 2 بازیگر است؛ آن هم در شرایطی که اسلامآباد درگیر بحران اقتصادی است. ولیعهد با بیش از هزار چهره امنیتی و سرمایهگذار به پاکستان سفر کرده است؛ این موضوع نشان میدهد 2 طرف نه تنها زمینه را برای تحقق سرمایهگذاری تاریخی در زمینههای مختلفی، چون تجارت و انرژی هموار خواهند کرد، بلکه در پشت پرده برنامه نظامی و امنیتیشان را بازتعریف خواهند کرد. زمانی که عمران خان بر مسند نخستوزیری تکیه زد، گزارشهایی درباره اختلافهای او با سایر کشورهای جهان عرب گزارش شد.
اما حالا این سفر بر این گمانهزنیها پایان داد، هرچند نمیتوان اختلافها و چالشهای اندک میان 2 بازیگر را نادیده گرفت. به عنوان نمونه پاکستان برای مشارکت بیشتر در جنگ یمن تحت فشار ریاض قرار داشت، اما مقامهای اسلامآباد ترجیح دادند تا نقش بیطرفی نسبیشان را حفظ کنند. یعنی صرفا شفاها از سیاستهای خصمانه ریاض در یمن حمایت کنند و از منظر عملی موضعی منفعلانه داشته باشند. درست در میانه شعارهایی که علیه محمد بن سلمان داده میشد و از او تحت عنوان ولیعهدی که ناقض صلح و ثبات در جهان اسلام است یاد میشد، محمد بن سلمان ژنرال راحیل شریف را بهعنوان فرمانده ائتلاف عربی برگزید. او میخواست با این انتخاب امتیازی به مقامهای پاکستانی بدهد، امتیازی که مورد استقبال دوست اسلامآباد قرار گرفت، اما خشم مسلمانان پاکستانی را برانگیخت.
آنها نمیخواستند در این برادرکشی سهیم باشند. بااینحال هم پاکستان و هم عربستان برای توجیه این نبرد به مفاهیم دفاعی و امنیتی متوسل شدند تا بدینترتیب اتحادشان را در این زمینه توجیه کنند. در این میان حقیقتی که نباید نادیده انگاشت، چرخش ایدئولوژیک سعودی با قدرت گرفتن محمد بن سلمان است. چرخشی ظاهری که زمینه را برای ارائه برنامه اصلاحات موسوم به ۲۰۳۰ فراهم کرد. حالا ولیعهد جوان تلاش دارد بر مبنای این برنامه، ایدئولوژی حاکم بر پاکستان را تحت تاثیر قرار دهد.
در همین راستا به باور بسیاری از تحلیلگران پیشگامی سلمان برای سرمایهگذاری در پاکستان صرفا برای حمایت مالی از متحد پیشین نیست، بلکه ولیعهد جوان در جستجوی تحقق رویاهایش است. او میخواهد دامنه ناتوی عربی را گسترش داده و سیاستهای منطقهایاش را اجرایی کند. طبیعتا او در ازای سرمایهگذاری شش میلیاردی یا رقمی بیش از آن از اسلامآباد میخواهد برای تحقق این رویاها همصداتر شود. در یک کلام، عربستان میخواهد پاکستان را با پول بخرد.
انتهای پیام/ 112