به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس به نقل از دیپلماسی ایرانی، انتخابات سراسری در اسرائیل در 9 آوریل میتواند به شروع عصر جدیدی در سیاست گذاریهای آن بیانجامد. گرچه نتایج نظرسنجیها همچنان به نفع بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر کنونی و ائتلاف راست میانه اوست، اما افزایش نارضایتیها فرصتی را برای بنی گانتز از جناح چپ میانه فراهم آورده تا برای به دست آوردن قدرت و تغییر شکل روابط اسرائیل با همسایگان دور و نزدیک خیز بردارد.
از 1948 تاکنون اختلاف بین سیاستهای چپ میانه و راست میانه سیاست گذاریهای اسرائیل را تعریف کرده است. این اختلافات عمدتا در شیوه برخورد با صلح میان اعراب و اسرائیل ریشه دارد. چپ میانه از سال 1977 که قدرت را به راست میانه باخته، سیاست تجارت زمین برای به رسمیت شناخته شدن از سوی همسایگان عرب یا «زمین برای صلح» را اتخاذ کرده است. راست میانه قدرت نظامی و سیاسی را ابزاری برای به دست آوردن تاییدیه کشورهای منطقه میداند.
با این حال، چرخه انتخابات 2019 اکنون مسیری را برای چپ میانه فراهم آورده تا بعد از چندین دهه در حاشه بودن، مجددا قدرت را بازپس بگیرد. نتانیاهو و دولت راست میانه او به شدت آسیب پذیر شدهاند: ائتلاف دچار اختلافات داخلی شده و رای دهندگان به ملی گرا و مذهبیتر با طرفداران ملی گرای میانه درگیر شدهاند و افزایش احتمال جنگ با حماس در غزه در سال 2018 به شهرت نتانیاهو به عنوان رهبری با ذهنیت امنیتی آسیب زده است. علاوه بر همه اینها، نتانیاهو اکنون با مجازات کیفری محتمل به اتهام فساد مواجه است و قدرتمندترین رقیب سیاسی از انتخابات سال 2009 تاکنون را دارد و این ترکیب فضا را برای یک تغییر اساسی مهیا کرده است.
گرایش چپ میانه به قدرت
بنی گانتز رئیس پیشین نیروهای نظامی اسرائیل و رهبر حزب تازه تاسیس «مقاومت اسرائیل» بر نارضایتی فزاینده از فعالیتهای نتانیاهو در دوره بلندمدت نخست وزیری او سرمایه گذاری کرده است. بسیاری از نظرسنجیها نشان میدهند که گانتز و حزب چپ میانه او بختی حقیقی برای پیروزی در اختیار دارند، به ویژه اگر نتانیاهو مجرم شناخته شود.
در صورت پیروزی گانتز، او و دولت چپ میانه یک شروع جدید با فلسطینیها و تشکیلات خودگردان فلسطین را پیشنهاد خواهد داد و چشم انداز مذاکرات صلح را تقویت میکند. او اظهاراتی مبنی بر احتمال پذیرش الگوی خروج از غزه آریل شارون، تصمیم مناقشه برانگیز نخست وزیر پیشین در سال 2005 برای تخلیه شهرکهای یهودی نشین غزه، بیان کرده است. این مساله میتواند فضا را برای اسرائیل در زمینه بهبود آشکار روابط با کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس بازتر کند. اگرچه روابط همین حالا هم پشت درهای بسته در حال افزایش است، اما پیشرفت در زمینه صلح فلسطین امکان هماهنگیهای آشکار، جبهه گیری مشترک در برابر ایران و گسترش روابط تجاری را بیشتر میکند.
تهدیدهای جدید، مناقشات قدیمی
فارغ از اینکه کدام جناح در انتخابات اسرائیل پیروز شود، دولت بعدی همچنان با چالش سرزمینهای فلسطینی و استراتژی منطقهای ایران مواجه خواهد بود. در ارتباط با سرزمینهای فلسطینی، اعمال فشارهای ایالات متحده برای پیشبرد برنامه صلح فلسطینیها را تحت فشار گذاشته و به اقتصاد غزه آسیب رسانده و با تهدید علیه اقتصاد شکننده کرانه باختری همراه بوده که همه این موارد به افزایش تظاهرات، درگیریهای منطقهای و خشونتهای احتمالی در هر دو منطقه منجر شده است.
استراتژی منطقهای ایران در زمینه ایجاد و حفظ ارتباطهای سیاسی و نظامی در راستای افزایش نفوذ ورای مرزهای خود، چالشی جدی برای دولت بعدی در تل آویو به ویژه در لبنان و عراق محسوب میشود. دولت بعدی در اسرائیل همچنین مجبور است با تهدید فزاینده برنامه هستهای ایران و وسوسه شدید برای حمله به تاسیسات هستهای ایران مقابله کند.
دولت بعدی همچنین با نگرانیهای فزاینده آمریکا درباره نفوذ چین در اسرائیل مواجه است. تغییر سیاستهای داخلی در ایالات متحده نیز مانع دیگری برای دولت اسرائیل خواهد بود. ترقی خواهان در کنگره که جناح لیبرالتر حزب دموکراتیک در مجلس نمایندگان ایالات متحده محسوب میشوند، پس از کسب کرسیها در انتخابات میان دوره 2018 قدرت بیشتری به دست آوردهاند. اگرچه هنوز این قدرت را به نمایش نگذاشتهاند، رویکردی انتقادی به اسرائیل دارند و به طور فزاینده بر روابط ایالات متحده و اسرائیل تاثیر میگذارند. برای نمونه، فشارهای حزب جمهوری خواه برای به رسمیت شناختن بلندیهای جولان به عنوان سرزمینهای اسرائیل به طور قطع با مخالفت دموکراتهای مجلس نمایندگان مواجه خواهد شد. مسلم است که اسرائیل با تکیه بر روشهای پوسیده و قدیمی قادر به فعالیت نخواهد بود و هر جناحی که پیروز انتخابات شود چاره جز تلاش برای به دست آوردن جایگاهی در خاورمیانه ندارد.
انتهای پیام/ 112