به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس به نقل از سازندگی، بعد از مرگ هوگو چاوز، بحران سیاسی ونزوئلا که هر روز دامنه اش وسیعتر میشود، غمانگیزترین تراژدی فقیرترین کشور منطقه کارائیب است.
پس از انتخابات اخیر که نتیجه اش ریاست دوباره نیکلاس مادورو بود، مخالفان او را متهم به تقلب و دستکاری آرا کردند. این مسئله زمینهساز آغاز تنشها شد تا جایی که خوان گوایدو، رئیس پارلمان رهبری جریان معترضان را عهدهدار شد و خود را در قامت رئیس جمهوری خودخوانده قلمداد کرد.
طبیعتا این تصمیم گوایدو توسط بازیگرانی، چون ایالات متحده و کانادا و غرب اروپا و بسیاری از بازیگران محافظهکار آمریکای لاتین مورد استقبال قرار گرفت. بعد از آنکه گوایدو خود را رئیس جمهور خواند، ترامپ نیز میزان تحریمهای اعمال شده علیه ونزوئلا را افزایش داد و بخشی از داراییهای میلیاردی این کشور را بلوکه کرد. ترامپ حتی تا آنجا پیش رفت که ونزوئلا را به حمله نظامی نیز متهم کرد. از همین رو میتوان گفت که ونزوئلا هم از منظر اقتصادی و هم اجتماعی در شرایط دشواری قرار گرفته است. در قرن بیستم ونزوئلا درگیر نابرابریهای اقتصادی بود.
با این حال با آغاز ریاست چاوز در سال ۱۹۹۹ زمینه برای وقوع عدالت اجتماعی هموار شد، همانی که از آن تحت عنوان چاوزیسم از آن یاد میکنند. طبیعتا با اتخاذ چنین سیاستی چاوز حامیان بسیاری داشت، هرچند کماکان هدف حمله برخی مخالفان داخلی و کشورهای غربی قرار داشت. بعد از مرگ چاوز، نیکلاس مادورو در آوریل ۲۰۱۳ به عنوان جانشینش برگزیده شد. اما او میراثدار خوبی نبود، مجموعه سیاستهایش باعث شد ونزوئلا در این مرحله قرار بگیرد. حالا گوایدو که زمانی در قامت دانشجو تظاهراتی را علیه دستاوردهای سوسیالیستی چاوز رهبری کرده بود، امروز در قامت رهبر جریان مخالف خودنمایی میکند.
در آن برهه زمانی که گوایدو دانشجو بود طبیعتا هم به واسطه سن کمش و هم به دلیل قدرت حریف نتوانست هدفش را به سرانجام برساند، اما مادورو بخشی از مشروعیتش را از دست داده و این همان مهمی است که گوایدوی جوان بر آن مانور میدهد. فارغ از آنکه چنین قدرتنماییای تا چه اندازه میتواند برای این کشور پرهزینه باشد، چالشهای اقتصادی مهمترین عاملی بود که مادورو را در موضع ضعف قرار داد. کاهش فروش نفت و اجرای برنامه اصلاحاتی نادرست اقتصادی چالشهای رئیس جمهوری کنونی را بیشتر کرد. پس از سقوط قیمت نفت در سال ۲۰۱۴ ونزوئلا به فقیرترین کشور منطقه کارائیب تبدیل شد.
استانداردهای زندگی بر هم ریخت و تنشهای اجتماعی اوج گرفت. در این میان انتخابات مجلس در دسامبر ۲۰۱۵ نیز که شکست سنگینی را برای مادورو رقم زد، موجب شد تا وزن سیاسی رئیس جمهوری در میدان سیاست کاهش یابد. از آن لحظه به بعد پروژه انتقال قدرت به رئیس مجلس یعنی خوان گوایدو کلید خورد، آن هم درست در شرایطی که دو قوه قضائیه و مجریه در کنار مادورو ایستاده بودند.
در مجموع میتوان گفت: فارغ از تنشهای اجتماعی و بحران اقتصادی، شکاف و تعمیق بی اعتمادی و عدم توانایی دستیابی به یک توافق سیاسی جدید، در کنار مولفه هایی، چون ظهور جریانهای راست افراطی در منطقه کارائیب و آمریکای شمالی ونزوئلا را در این مرحله قرار داد. طبیعتا سیاستهای خوان گوایدو میتواند برای ونزوئلا فجایع جبرانناپذیری به دنبال داشته باشد، مگر آنکه جامعه بینالملل فارغ از حب و بغض وارد عمل شود و زمینه را برای مصالحه و توافقی مسالمتآمیز هموار سازد.
انتهای پیام/ 112