شهید «علی بسطامی»:

حسین کربلا و حسینیان کربلا‌ها را آفریدند

خدایا تو را شکر و سپاس که حسین‌مان دادی، کربلای‌مان دادی، معلم شهادت را بر کلاس کربلا مبعوث کردی؛ تا درس عشق و ایثارمان آموزد.
کد خبر: ۳۳۶۶۷۳
تاریخ انتشار: ۱۱ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۹:۱۵ - 31March 2019

گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: شهید «علی بسطامی» سال ۱۳۴۲ در منطقه‌ «ملکشاهی» ایلام به دنیا آمد. زندگی در کوهستان و انس با اسلحه و شکار در کنار پدر، با آن جوهره‌ی اصیل و پاک از یک طرف، و عشق به امام (ره) از طرف دیگر او را جوانی مبارز و فداکار ساخته بود.

او عاشق قرآن بود. از مقتدایش على (ع) اخلاص را آموخته بود. در مقابل ظلم و ستم مقاوم بود. در اولین روز‌های درگیری با ساواک مجروح شد.

با پیروزی انقلاب وارد سپاه شد. در جبهه حماسه‌ها آفرید. مدتی بعد به فرماندهی رسید. در مسئولیت‌های حساس حفاظت اطلاعات، جانشین فرماندهی گردان، معاونت و فرماندهی اطلاعات عملیات لشگر ۱۱ امیر (ع) در عملیات‌های مختلف شرکت فعالانه داشت.

عبادت و اطاعت‌هایش او را برای همه الگو کرده بود. پیرو ولایت فقیه و گوش به فرمان ایشان بود. نبرد شجاعانه‌اش او را به یک قهرمان و پهلوان تبدیل کرد. روز‌های آخر جنگ بود. دیگر روح علی در قفس دنیای مادی نمی‌گنجید. بیشتر دوستانش بار سفر را بسته بودند و این دنیای دون را برای اهلش گذاشته بودند. سال ۱۳۶۶ علی با دوستانش راهی شناسایی منطقه مهران شد. در مهران خطوط دشمن را شناسایی کردند.

در مسیر برگشت بودیم که در برخورد با مین روح پرخروشش در اقیانوس شهادت آرام گرفت. علی درس چگونه زیستن و چگونه رفتن را به ما آموخت. او اهل ادب بود.

وصیت نامه ۴///// حسین کربلا آفرید و حسینیان کربلا‌ها را/ راهی که هموار نباشد، کسی از آن نخواهد گذشت

در دفتر خاطرات او این عبارات به چشم می‌خورد:

به نام خدای حسین، به نام خدای کربلا، بسم رب الشهداء و الصدیقین و صالحین

خداوندا تو را عاجزانه شکر می‌کنم.

همچنان که صاحب غار حرا را برانگیختی و بر جان بت‌های جاندار و بی جان انداختی. بنیاد کفر بر کندی و طرح اسلام در انداختی.

خدایا تو را شکر و سپاس که حسین‌مان دادی. کربلای‌مان دادی. معلم شهادت را بر کلاس کربلا مبعوث کردی. تا درس عشق و ایثارمان آموزد. ریشه‌ی بندگی غیر خدا را سوزد؛ و چراغ آزادگی برافروزد.

مژده باد که آزادگی، شرافت، کرامت، شرف اعلای انسانیت، پاسدار حریم قرآن، نور خدا و مصباح الهدی بر کعبه‌ی دل‌ها فرود آمد. خاکدان خاکی قداست یافت. دیگر آزادگی نمی‌میرد. گل شاداب اسلام پژمرده نمی‌شود. قرآن احیا می‌شود. سنت رسول خدا بر پا می‌گردد. شجره‌ی طیبه نبوت به بار می‌نشیند.

وصیت نامه ۴///// حسین کربلا آفرید و حسینیان کربلا‌ها را/ راهی که هموار نباشد، کسی از آن نخواهد گذشت

زمین‌ها کربلا می‌شود. روز‌ها عاشورا می‌شود. ماه‌ها محرم می‌شود. خون خدا خواهد جوشید و خدا پاسدار آن خون خواهد شد.

مژده که نمرود در آتشی که افروخته سوخته خواهد شد. فرعون در نیل غرق خواهد شد. ابرهه زیر پای پیلان له خواهد شد. یزید و یزیدیان در نیل خون غرق خواهند شد.‌

ای انسان‌ها به پا خیزید. بند‌ها را بگسلید. زنجیر‌ها را بشکنید. علم خون برافرازید. بر سجاده‌ی خون اقتدا کنید و نماز خون به جای آورید.‌

ای حسین زمان،‌ ای زیور عشق و ایثار، اینک کربلا به پاست؛ و امتی حسینی رو به سوی کربلاست. پروانه‌های عشق، بال ایثار گشوده‌اند. از معلم‌شان آموخته‌اند که باید بی سر به دیدار جانان رفت. ما را بخوان که با سر آییم و بی سر رویم؛ و جان‌مان را فدای آن بی سر کربلای عشق کنیم.

ای به اسارت رفتگان یزیدیان، زینب حسین (ع) نیز از کربلا تا شام پیام خون خدا را می‌رساند؛ و یزیدیان را به اسارت می‌کشید.‌

وصیت نامه ۴///// حسین کربلا آفرید و حسینیان کربلا‌ها را/ راهی که هموار نباشد، کسی از آن نخواهد گذشت

ای پاسداران خون خدا که بر پاسدار بزرگ اقتدا کردید، رسالت بسی سنگین است و راه دشوار. خار‌های استکبار در راه. جز سیل خون، بنیاد کفر برنکند.‌

ای فناشدگان راه بقای حسین (ع)؛ «طِبتم و طابت الأرض التی فی‌ها دفنتم. فیا لیتنی کنا معکم. فافوز فوزا عظیما.»

به خون حسین (ع) قسم، ما هم می‌آییم. کربلا ما هم می‌آییم. عاشورا ما هم می‌آییم. آری حسین (ع) متولد گشت در گلزار زهرا (س) و تولد‌ها آفرید در بهشت زهرا (س). حسین کربلا آفرید و حسینیان کربلاها.

خدایا ما را حسینی گردان به راه حسین (ع). بر عشق حسین (ع). بر کربلای حسین (ع). بر پاسداری حسین (ع). خدایا بهشت را نمی‌خواهیم. جوار حسین (ع) را می‌خواهیم. ما را به جوارش برسان؛ و فرزند حسین (ع) را تا قیام مهدی (عجل الله) و رسیدن به کربلای حسین (ع) و فتح قبله گاه اول مسلمین محفوظ بدار.

وصیت نامه ۴///// حسین کربلا آفرید و حسینیان کربلا‌ها را/ راهی که هموار نباشد، کسی از آن نخواهد گذشت

وی در پایان دفترچه‌اش نوشته بود: در مکتب اسلام با ارزش‌ترین مرگ، شهادت در راه خداست. نه مردن در کنج خانه و در بستر. مرگ با ارزش مرگی است که توأم با مبارزه و مجاهده در راه خدا باشد.

تاریخ انسان همیشه صحنه‌ی مبارزه حق علیه باطل بوده؛ و این سنت الهی است که حق همیشه پیروز می‌گردد. پس اگر ادعای حقانیت داریم، هیچ گونه بیمی به خود راه ندهیم که «نصر من الله و فتح قریب.»

راهی که هموار نباشد، کسی از آن نخواهد گذشت. برای ظهور امام عصر (عجل الله) و آمدن آن بزرگوار راهی وجود دارد که باید آن راه را هموار نمود و هموار نمودن این راه با خون شهید است. خون شهید باعث تحرک انسان‌های بی جان می‌شود، به جامعه حرکت می‌دهد و وقتی این‌گونه شد امام خواهد آمد. به هوش باشید؛ فردایی نیز وجود خواهد داشت و خواهد آمد. آن روز دیگر راه بازگشت نیست. دیگر عمل نیست. آن‌جا نتیجه‌ی عمل است.

پیامبر (ص) و ائمه (ع) و شهدا از ما بی سؤال نمی‌گذرند! از ما خواهند پرسید، «آیا دین خدا را یاری کردید؟ ولی فقیه را یاری کردید؟ اسلحه‌های خونین را برداشتید؟ یا با توجیه‌های منافقانه، خود را به کام مادیات و غرایز شهوانی و زندگی دنیوی انداختید و حیات دنیا را بر آخرت ترجیح دادید؟!» آن‌جا جوابی خواهیم داشت؟!

وصیت نامه ۴///// حسین کربلا آفرید و حسینیان کربلا‌ها را/ راهی که هموار نباشد، کسی از آن نخواهد گذشت

در پایان سروده‌ای از شهید:

برو‌ ای نفس اماره تو را هم پا نباشم من

نی‌ام آن مرغ، کاندر بند آب و دانه باشم من

من آن صیدم که دنبال بلا حیران همی گردم

دلم گنج است و سرگردان پی پروانه باشم من

برو‌ ای نفس، می‌خواهم که در راه وصال او

بگردم بی کس و سرگشته و بی خانه باشم من

برو‌ ای نفس، در راهش رضایت داده‌ام از جان

شوم آواره همچون مرغکی بی‌لانه باشم من

برو‌ ای نفس، آسایش، نباشد شیوه‌ی عاشق

چنان خواهم که شیدا مثل یک پروانه باشم من

برو‌ ای نفس، پابند تعلق کی شود جانم

نهادم سر به غربت، کز همه بیگانه باشم من

به جان و دل خریدم محنت و رنج سفر‌ها را

خوشم در غربت از سودای آن جانانه باشم من

به سامان تا که آرم حالت شوریدگانم

ندارم باک اگر سرگشته همچون شانه باشم من

انتهای پیام/ ۷۱۱

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار